دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
کم کم یاد خواهی گرفت​









تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را




اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر




و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند


و هدیه‌ها، معنی عهد و پیمان نمی‌دهند.

کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغ ِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه
منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی
که محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی.

خورخه لوییس بورخس
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما

افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا


گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود

مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا


ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته

زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا


ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده

ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا


این باد اندر هر سری سودای دیگر می‌پزد

سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما


دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله

امروز می در می‌دهد تا برکند از ما قبا


ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری

خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا


هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی

خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا


عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان

هر دم تجلی می‌رسد برمی‌شکافد کوه را


یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود

یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا


ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او

ای که چه باد خورده‌ای ما مست گشتیم از صدا


ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیده‌ای

گر برده‌ایم انگور تو تو برده‌ای انبان ما
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما

افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا


گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود

مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا


ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته

زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا


ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده

ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا


این باد اندر هر سری سودای دیگر می‌پزد

سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما


دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله

امروز می در می‌دهد تا برکند از ما قبا


ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری

خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا


هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی

خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا


عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان

هر دم تجلی می‌رسد برمی‌شکافد کوه را


یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود

یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا


ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او

ای که چه باد خورده‌ای ما مست گشتیم از صدا


ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیده‌ای

گر برده‌ایم انگور تو تو برده‌ای انبان ما

امروز امير در ميخانه توئى تو
فريادرس اين دل ديوانه توئى تو
مرغ دل ما را كه به كس رام نگردد
آرام توئى دام توئى دانه توئى تو
آن مهر درخشان كه به هر صبح دهد تاب
از روزن اين خانه به كاشانه توئى تو
آن ورد كه زاهد به همه شام و سحرگاه
بشمارد با سبحه صد دانه توئى تو
آن باده كه شاهد بخرابات مغان نيز
پيمود به جام و خم و ميخانه توئى تو
آن غل كه ز زنجير سر زلف نهادند
بر پاى دل عاقل و ديوانه توئى تو
ويرانه بود هر دو جهان نزد خردمند
گنجى كه نهان است به ويرانه توئى تو
در كعبه و بتخانه بگشتيم بسى ما
ديديم كه در كعبه و بتخانه توئى تو
بسيار بگوئيم و چه بسيار بگفتيم
كس نيست به غير از تو در اين خانه توئى تو
يك همّت مردانه در اين كاخ نديديم
آن را كه بود همت مردانه توئى تو​
 

merlin-mina

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکتر علی شریعتی
اگر عشق بورزید می گویند که سبک مغزید...
اگر شاد باشید می گویند که ساده لوح وپیش پا افتاده اید....
اگر سخاوتمند و نوعدوست باشید می گویند که مشکوکید...
اگر گناهان دیگران را ببخشید می گویند ضعیف هستید...
اگر اطمینان کنید می گویند که احمقید...
اگر تلاش کنید که جمع این صفات را در خود گرد آورید٬
مردم تردید نخواهند کرد که شیاد و حقه بازید.

بگذار بگویند من آرامشم را به حرف این و آن نمیفروشم

خيلي قشنگ بود...
هميشه چون نميتونم كينه توز باشم و خيلي زور ميبخشم،باعث شده بعضي ها همين فكرو راجع بهم بكنن...
خيلي بده..
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این دریای طوفانی کز امواج بلا خیزد ماهی کوچکی بیش نیستم





 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا