دعا... پيشنهاد مي كنم تا انتها بخوانيد.....

s_samaneh

عضو جدید
یکی از آرزوهای بچگیم این بود که صبح زود بیدار نشم (چون مامانم معلم بود باید میرفتم مهد) دوست داشتم وقتی بیدار میشم مامانم پیشم باشه یادم میاد وقتی بیدار میشودم دنبالش میگشتم وقتی پیداش نمیکردم کلی گریه میکردم خلاصه یکی از خاطرات تلخ بچگیم جدا شدن از مامانم و رفتن به مهد بود:cry:
ی خاطر دیگه که یادم میاد همیشه دوست داشتم ی قوطی شیرخشک واسه خودم داشته باشم که مجبور نباشم یواشکی شیرخشک خواهرم بخورم ولی بازم خیلی حال میداد یواشکی:smile:
 

chalipa123

عضو جدید
بالاخره باشگاه باز شد.
برگردیم سر موضوع قبلی.
حالا هر کی که دلش خواست دعای زمان کودکیش رو بنویسه.
اول هم از خودم شروع می کنم.
من از اون موقع که یادمه همیشه دعام این بوده که خدایا، یه کاری کن که من هر وقت و هر جا، هر خواسته ای داشتم براورده بشه....
منم با خوندن این دوتا دعا خیلی متاثر شدم:cry:و توی این شب عزیز صمیمانه مخوام که خدا دعاشونو مستجاب کنه.

من وقتی بچه بودم آرزو داشتم معلم بشم...اما به آرزوم نرسیدم:cool:
 

Similar threads

بالا