درمان عاشقی - عاشق شدن با یک نگاه

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
عشق به عقیده بوعلی سینا و بسیاری دیگر از حکیمان طب سنتی و بعضی از روانشناسان نوین؛ یک بیماری محسوب می شود. ولی از دیدگاه جامعه ؛ عشق به حالتهای متعددی از واکنش عاطفی بشر دربرابر ترکیبی از تمایلات حسی، غریزی ،ذهنی و عاطفی درونی خود اطلاق می شود که حالات متنوعی از برونریزی را شامل می شود. بعضی از وضعیتهای برونریزی عاطفی ممکن است آنقدر شدید و کنترل نشده باشند که بتوان به عنوان بیماری از ان یاد کرد ولی بعضی دیگر از انواع تجربه ی این حالات عاطفی؛ جزو تمایلات باطنی بشراست که قابل کنترل بوده و قدرت تکامل بخشی به سیستم ذهنی- عصبی و عاطفی او را دارا می باشد.
هر فرد در طول عمر طبیعی خویش در معرض تجربه ی یک تا چهار بار عاشق شدن قرار می گیرد و تجربه ی تکرارپذیر و هر باره ی این حس؛ ارتباطی طبیعی با سیر تکامل ذهنی و عاطفی هر فرد دارد
منبع: وبلاگ راشین گوهرشاهی

معمولا در اغلب افراد اولین تجربه ی عاطفی عشق؛ در اولین مرحله ی بلوغ فردی از کودکی به نوجوانی اتفاق می افتد. دومین مرتبه ی این تجربه ی عاطفی در صورت ناکام ماندن تجربه ی اولیه؛ مجددا در دومین مرحله ی بلوغ و تغییر از نوجوانی به میانسالی تکرار شده و پس از آن به همان ترتیب در ابتدای تغییرات جوانی به میانسالی و میانسالی به پیری؛ در صورت عدم اغناء عاطفی فرد؛ ذهن و جسم ؛ مجددا به جوشش قلیان عاطفی برای ابراز نیاز طبیعی خود به ادراک روحی و جسمی و تشکیل زوج عاطفی و جنسی می پردازد.
در صورتیکه در هرکدام از مراحل زندگی فردی؛ بعد ذهنی و جسمی فرد به صورت متوازن از لحاظ زوج گرایی اغنا نشده باشند؛ هریک از ابعاد روحی و یا جسمی فرد به تلاش و تقلا برای همسری دچار تشدید هیجان و قلیان می شوند و در نتیجه افراد متفاوبرحسب نیازهای روحی و جسمی؛ انواع متفاوتی از وابستگی عاطفی و یا عشق ورزی را؛ از انواع مختلف عشق افلاطونی و ذهنی و یا عشق کاملا جسمانی و یا حد واسط اینها تجربه می کنند.
در بسیاری از افراد؛ تجربه ی عشق افلاطونی تحمل پذیر تر از عشق ورزی جسمانیست و معمولا از لحاظ بیماری شناسی؛ عشق ورزی جسمانی اگر به هر دلیلی از حد تعادل ذهن و روح خارج شود به بیماری فرد می انجامد.
درمان:
در تقسیم بندی مزاج شناسی، این حالت و وضع بیشتر در حالات دموی و سوداوی بوجود می آید. طب اسلامی آن را گاهی نتیجه ی بالا رفتن میزان مزاج دم یا قلیان دم در فرد می داند و برای تعادل مزاج دم و اصلاح آن؛ با کمک خنک کننده های مزاج؛ نظیر عرق بیدمشک، عرق کاسنی، و سکنجبین(ترکیب دو فنجان عسل، دو فنجان عرق نعنا و یک فنجان سرکه ) اقدام کرده است.
تعدادی از اطباء سنتی بهترین دارو را برای کمک به درمان عشق، شربت بادرنجبویه دانسته اند(استفاده از ده گرم بادرنجبویه در روز ) همچنین ذکر شده که خوردن دانه اسپند زایل کننده عشق است؛ به میزان پنج گرم در سه نوبت(دانه اسپند سمی ست و خوردن زیاد آن خطر مسمویت شدید دارد).
همچنین در طب سنتی؛ تاثیر روانشناسی بر ذهن بیمار از طریق تلقین، به عنوان روشی برای درمان عشق؛ توصیه شده است. در طب سینا، به نوعی اشاره شده که می بایست فردی به عنوان مشاور یا مددکار فرد بیمار؛ به شنیدن شرح حال او به عنوان رفیق یا دوست یا معتمد، وارد عمل شده و بعد از کسب اعتماد فرد بیمار، طوری که او را وادار به مقابله و جدال نکرده و مانع جلب اعتمادش نشود؛ پس از شناخت کامل روحیات بیمار و معشوقش، پس از اطمینان دادن به عاشق برای کمک به او و آوردن خبری از معشوق؛ به مرور شروع به بدگویی از معشوق در نزد او کند. به نحوی که کم کم چهره و سکنات معشوق از چشم عاشق بد جلوه کرده و بیماری عشق ازو به مرور زمان دفع شود.
تذکر مهم: باید مراقب بود که این بدگوییها درباره نوع رفتار معشوق به عاشق نباشد تا کینه ای از معشوق در دل عاشق ایجاد شود و اگر کینه ای هم در اثر بی توجهی معشوق به عاشق در او ایجاد شده، آن را با صبر و حوصله و عمیقا برطرف کنند؛ چرا که در غیر اینصورت منجر به بروز تصمیمات خطرناک در ذهن عاشق؛ برای تقابل با معشوق خواهد شد که گاهی جنون و جنایت؛ در حق خود و معشوق؛ نتیجه ی آن خواهد بود.
مثلا اول خوبی های معشوق را بگویند و بعد، کم کم بدیهای او را به یاد عاشق بیندازند و سپس این بدیها را با صراحت بیشتری عنوان کرده و به اصطلاح امروز درباره معشوق، درنزد عاشق، سیاه نمایی کنند).
همچنین مراقبت در اصلاح طبع و مزاج بیمار، با خوراندن عرق نعنا، در همه ی مزاجها؛ در طب سنتی بسیار توصیه شده است.
توضیح:
نام بیماری عشق از گیاه عشقه گرفته شده که به عربی لبلاب نام دارد. این گیاه به دور درختی می پیچد و آن را خشک میکند. لذا می گویند عاشق مانند درخت مزبور، خشک و لاغر می شود. بیمار مدام سربزیر و غمگین است و
پی نوشت: در زندگی های امروز، معمولا از عشقهایی که حالت بیمارگونه دارند؛ با عنوان عشق در یک نگاه و یا عشقهای خیابانی یاد می شود. خصیصه بارز این نوع بیماری این است که بدون هرنوع شناخت اولیه از فرد اتفاق می افتد و خیال معشوق آنقدر درذهن عاشق قوت می گیرد که رنگ و روی عاشق مات شده و از خواب و خوراک و زندگی عادی اش می ماند و تعادل روحی و جسمی خود را کاملا از دست می دهد تا حدی که نشانه هایی شبیه دیگر بیماری های روان تنی در او شکل می گیرد. توصیه می شود در صورتی که علائم بارز ظهور این بیماری را در اطرافیانتان مشاهده کردید، با همدردی اولیه با او و سپس؛ مطالعه ی معشوق و ذکر بدی های معشوق، در لفافه حرفهای صمیمی و بی ضرر؛ از پیشروی این بیماری سخت و سرسام آور، و پیامدهای منفی ناشی از آن؛ جلوگیری کنید.

منبع:
http://drfarda.persianblog.ir/post/93/
 

Similar threads

بالا