درآمدي بر تاريخ پس از ظهور

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعة والاي ظهور، با سخنان امام مهدي(ع) در بين ركن و مقام آغاز مي‌گردد. سيوطي از امام محمد باقر(ع) روايت كرده است: «مهدي شب‌هنگام در مكه ظهور كند؛ در حالي كه پرچم، پيراهن، شمشير، نشانه‌ها، نور و بيان رسول خدا(ص) همراه اوست. چون نماز عشا را بخواند با صداي بلند ندا دهد...


اشاره:

سخن از «تاريخ پس از ظهور»، به همان اندازه كه جالب توجه، مهم و درس‌آموز است، به همان اندازه نيز پُرچالش و لبالب از نادانسته‌هاست؛ زيرا تنها منبع آگاهي از آن، روايات اندكي است كه به گشودن روزنه‌اي محدود در برابر ديدگان ما بسنده كرده و تنها خطوطي كلي از كتاب سعادت آدمي را واسپس ظهور منجي كل(ع) ترسيم نموده است. اين روايات در مواردي، داراي مشكلات و كاستي‌هايي از قبيل: نمادين و رمزي بودن، كلّي‌گويي، وجود گسست در نقل زنجيرة حوادث و... مي‌باشد.

با همة اين اوصاف، در اين مقال برآنيم تا به شكلي فشرده و مجمل از «تاريخ پس از ظهور» بگوييم. آنچه در پي مي‌آيد گزارشي گذرا از كتابي تحت همين عنوان است. اين كتاب نسبتاً قطور، تأليف شهيد آيت‌الله سيد محمد صدر مي‌باشد كه ترجمة آن در سال 1384 به قلم راقم اين سطور، توسط مؤسسة فرهنگي موعود چاپ و منتشر گرديده است.

اين كتاب در سه بخش، با اين عناوين سامان يافته است: 1. نشانه‌ها و مقدمات ظهور، 2. حوادث دوران ظهور و برپايي دولت جهاني امام مهدي(ع) تا وفات (شهادت) آن حضرت، 3. جهان پس از امام مهدي(ع).
در اينجا به رئوس مهم‌ترين مطالب بخش‌هاي دوم و سوم خواهيم پرداخت.


1. سخنراني امام(ع)، نقطه آغازين ظهور

واقعة والاي ظهور، با سخنان امام مهدي(ع) در بين ركن و مقام آغاز مي‌گردد. سيوطي از امام محمد باقر(ع) روايت كرده است: «مهدي شب‌هنگام در مكه ظهور كند؛ در حالي كه پرچم، پيراهن، شمشير، نشانه‌ها، نور و بيان رسول خدا(ص) همراه اوست. چون نماز عشا را بخواند با صداي بلند ندا دهد: اي مردم به يادتان مي‌آورم لحظه‌اي را كه در برابر پروردگارتان خواهيد ايستاد. خداوند حجّت ستاند، پيامبران را برانگيخت، كتاب را فرستاد، به شما فرمان داد كه چيزي را شريك او نگيريد و بر طاعت خدا و رسولش محافظت نماييد. آنچه را كه قرآن زنده ساخته، زنده بداريد و آنچه را كه بر آن خط بطلان كشيده بميرانيد. در مسير هدايت يار و ياور يكديگر باشيد و در راه تقوا نيز كمك‌كار هم؛ كه نابودي جهان نزديك شده و بانك وداعش بلند گرديده است: «من شما را به سوي خدا و رسول و عمل به كتاب او و به ريشه‌كن ساختن باطل و احياي سنت دعوت مي‌نمايم». علامه مجلسي از امام علي بن الحسين(ع) نقل كرده است كه فرمود: «امام(ع) به پا خاسته و مي‌گويد: اي مردم من فلاني پسر فلاني‌ام؛ من فرزند پسر رسول خدايم. شما را به آنچه پيامبر فراخوانده، دعوت مي‌كنم. [در اين هنگام] گروهي به او حمله‌ور مي‌شوند تا به قتلش رسانند امّا سيصد و اندي نفر به ياري‌اش قيام كرده، مانع از آن كار مي‌شوند». در حديث ديگري امام محمد باقر(ع) فرمود: او (امام مهدي(ع) به مسجدالحرام مي‌آيد و چهار ركعت نماز در مقام ابراهيم به جاي مي‌آورد؛ سپس به حجرالاسود تكيه مي‌زند و حمد و ستايش خداي را به جاي مي‌آورد و از پيامبر(ص) ياد نموده، بر او درود مي‌فرستد و سخناني مي‌گويد كه هرگز كسي چنان سخناني نگفته است...» آن حضرت در روايتي ديگر، بخش‌هاي ديگري از سخنان امام مهدي(ع) را متذكر مي‌شوند: «... شما را به خدا سوگند مي‌دهم هر كه سخن مرا مي‌شنود به ديگران نيز برساند... ما را ياري كنيد و از ما در برابر ستمگران حمايت كنيد؛ به ما ستم شده و از شهرهايمان رانده شده‌ايم و حقّ ما ستانده شده است...» آن حضرت همچنين فرمود: «... نخستين جملة او اين آيه است: «بقيـ[الله خيرٌ لكم إن كنتم مؤمنين» پس مي‌فرمايد: من بقيـ[الله در زمين هستم...».


2. بيعت ياران

پس از آنكه امام(ع) سخنانش را به پايان مي‌رساند، يارانش با او بيعت مي‌نمايند. در روايات، نخستين بيعت كننده، جبرئيل(ع) معرفي شده است. در روايت آمده است: «خداوند جبرئيل را به سوي مهدي مي‌فرستد. او از امام مي‌پرسد: به چه دعوت مي‌كني؟ امام پاسخش را مي‌دهد. جبرئيل مي‌گويد: من نخستين بيعت‌كننده‌ام، دستت را پيش آور. پس از اين، سيصد و اندي نفر به نزدش آمده، بيعت مي‌كنند...» دربارة مفاد اين بيعت، از روايات استفاده مي‌شود كه امام(ع) با آنها براساس امري جديد و كتابي جديد كه بر عرب سخت مي‌آيد، بيعت مي‌نمايد.


از امام اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه «آن حضرت از يارانش بيعت مي‌ستاند كه هرگز دزدي نكنند، زنا ننمايند، مسلماني را دشنام ندهند، بي‌گناهي را نكشند، پرده حرمت انسان‌ها را ندرند... طلا و نقره و گندم و جو را نيندوزند، بدانچه نمي‌دانند گواهي ندهند، به كم دنيا قناعت كنند و... در برابر، او نيز بر خويشتن تعهداتي را مي‌پذيرد: از راه آنها برود، همان‌طور بپوشد كه آنها مي‌پوشند، هر آنچه آنها سوار مي‌شوند، سوار شود... به كم راضي باشد... و براي خود نگهبان در درباني نگمارد. سيوطي ماجراي بيعت را از ابن مسعود چنين نقل مي‌كرده است: «او (مهدي) در بين ركن و محبّت او را در دل مردم مي‌افكند و با گروهي كه شيران روز و زاهدان شب‌اند همراه مي‌شود».


3. ياران امام(ع)؛ ويژگي‌ها

دربارة خصوصيات و ويژگي‌هاي ياران امام مهدي(ع)، روايات بسياري رسيده است. به عنوان نمونه ابن‌مسعود روايت شده است كه پيامبر(ص) فرمود: «من به نام آنها (ياران مهدي) و پدرانشان و رنگ‌هايشان [از هر كس ديگري] آگاه‌ترم. آنها در آن روزگار بهترين سواران روي زمين هستند». در حديث از ام سلمه نقل شده است كه آن حضرت(ص) فرمود: «مؤمنان واقعي شام و گروه‌هايي از عراق به نزد او مي‌آيند و با وي در بين ركن و مقام بيعت مي‌نمايند». محمد بن حنفيه گويد: «نزد علي بن ابي‌طالب بوديم. مرد از او دربارة مهدي پرسيد، حضرت فرمود: ... پس از ظهور، خداوند گروهي از ياران پراكنده او را همچون ابرها برايش جمع مي‌كند و دل‌هايشان را با يكديگر الفت مي‌دهد. آنها نه از كسي هراس دارند و نه به كسي دل خوش‌اند. تعداد آنها به شمار اصحاب پيامبر در جنگ بدر مي‌باشد و نيز به تعداد اصحاب طالوت كه به همراه او از نهر آب عبور كردند...» قندوزي از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل كرده است كه آن دو بزرگوار در تفسير آية شريفه «و لئن أخّرنا عنهم العذاب إلي أمّـ[ٍ معدودةٍ»،1 امت معدوده را همان اصحاب مهدي(ع) در آخرالزمان دانسته‌اند كه سيصد و سيزده نفرند كه همگي در يك زمان مانند ابرهاي پراكندة پاييزي گرد هم مي‌آيند. در خبري از امام علي(ع) نقل شده است: «آنها گروهي هستند كه همچون ابرهاي پراكندة پاييزي در آخرالزمان گرد هم مي‌آيند... به خدا سوگند فرماندة آنان را مي‌شناسم و محلّ فرودشان را مي‌دانم... آنان جوان‌اند و پيري در ميان آنها نيست مگر به اندازة سرمه در چشم يا نمك در غذا». حلقة نخست ياران امام مهدي(ع)، سيصد و سيزده نفراند و البته به همين تعداد، محدود نخواهند ماند. شيخ صدوق روايت كرده است: «مردي كوفي از امام صادق(ع) پرسيد: چند نفر به همراه قائم قيام خواهند كرد؟ چون برخي مي‌گويند شمار آنها به تعداد جنگ‌جويان بدر (سيصد و سيزده نفر) است. حضرت پاسخ فرمود: او جز با گروه نيرومندان (اولوالقوة) قيام نخواهد كرد و آنها كمتر از ده‌هزار نفر نيستند». در حديثي ديگر آن حضرت فرمود: «مهدي پس از بيعت سيصد و سيزده نفر، در مكه باقي مي‌ماند تا كه شمار يارانش به ده‌هزار نفر برسد، سپس از آنجا به مدينه مي‌رود». امّا دراين‌باره كه ياران خاصّ امام(ع) از كدام سرزمين‌ها هستند، در روايت‌ها به چهار دسته برمي‌خوريم: 1. مؤمنان واقعي شام و نيكاني از عراق، 2. مردمي از شرق، 3. گروهي غير عرب. سيوطي از علي بن ابي‌طالب(ع) روايت كرده است: «خوشا طالقان! زيرا خداوند را در آنجا گنج‌هايي است كه از جنس طلا و نقره نيستند؛ بلكه مرداني در آنجا هستند كه خداوند را آنچنان كه شايستة اوست پرستش مي‌كنند. آنان ياوران آخرالزماني مهدي مي‌باشند».


4. طليعه پيروزي

زنجيرة پيروزي‌هاي امام مهدي(ع) از همان شب ظهور آغاز مي‌شود. اماميه و عامه رواياتي را به اين مضمون نقل كرده‌اند كه: «خداوند كار مهدي ما اهل بيت را در شبي اصلاح مي‌فرمايد». در حديثي ديگر، امام جواد(ع) اين اصلاح يك شبه را به كار موساي كليم همانند كرده است تا پاره‌اي آتش براي خانواده‌اش برگيرد و آنجا بود كه به پيامبري برگزيده شد.


5. فرو رفتن لشكريان سفياني در زمين بيداء

برخي روايات اين واقعه را يكي از حلقات زنجيرة وقايع پس از ظهور برشمرده‌اند. در روايتي كه علامه مجلسي از امام باقر(ع) نقل كرده است، آن حضرت پس از بيان حوادث ظهور و تجمع ياران امام مهدي(ع) و بيعت آنها، از لشكركشي سفياني و فرو رفتن لشكرش در حدّ فاصل مكه و مدينه، به نام «بيداء» خبر مي‌دهد.


6. كوفه، مقصد نخست

شيخ مفيد از امام باقر(ع) نقل كرده است كه فرمود: «گويي قائم را در نجف كوفه مي‌بينم كه از مكه با حمايت پنج هزار فرشته، در حالي كه جبرئيل از سمت راست، ميكائيل از سمت چپ و مؤمنان در پيشاپيش او در حركت‌اند، به آنجا آمده است». در روايت ديگري آن حضرت از ورود امام مهدي(ع) به كوفه خبر مي‌دهند در حالي كه سه جريان سياسي در آن شهر با يكديگر اختلاف پيدا كرده‌اند. امام مهدي(ع) بر فراز منبر قرار مي‌گيرد و سخن آغاز مي‌كند. در آن حال مردم آنچنان مي‌گريند كه نمي‌فهمند امام(ع) چه مي‌گويد. شيخ طوسي روايتي را بدين مضمون نقل مي‌كند: «مردم در دومين جمعه از آن حضرت مي‌خواهند تا پشت سرش نماز جمعه بخوانند و بلافاصله اضافه مي‌كنند: ولي اين مسجد گنجايش ما را ندارد. امام(ع) در پاسخ مي‌فرمايد: «اين خواستة شما را پيگيري خواهم كرد». آنگاه به سوي نجف مي‌رود و حدّ و مرز مسجد را مشخص مي‌سازد كه با طراحي و تعبية هزار در، گنجايش مردم را داشته باشد. در روايات آمده است: «پس از ورود امام به كوفه، همگي مؤمنان به آن شهر و اطراف آن كوچ مي‌كنند و امام(ع) آنجا را منزل خويش قرار مي‌دهد. مفضل بن عمر گويد: «به امام صادق(ع) عرض كردم: آقاي من، خانة مهدي و محل اجتماع مؤمنان كجا خواهد بود؟ فرمود: مركز دولت او كوفه است؛ محل صدور احكام و فتواي او در مسجد جامع آن و محل نگهدراي بيت‌المال و تقسيم غنايم، مسجد سهله است. محل خلوت كردن او براي نيايش و اعتكاف تپه‌هاي سفيد نجف است.


7. گسترة حكومت مهدوي

كوفه، نقطة آغازين حركت جهاني امام مهدي(ع) است. از آنجاست كه ايشان به همراه ياران خاصّش، حركت مسلحانة خود را آغاز مي‌نمايد. باز از مفضل بن عمر بشنويم كه از امام صادق(ع) نقل كرده است: «گويي قائم را مي‌بينم كه روي منبر مسجد كوفه نشسته و گردش را سيصد و سيزده نفر به شمار جنگجويان بدر گرفته‌اند، آنان پرچمداران و فرماندهان سپاه قائم و حاكمان خداوند در زمين هستند». امام محمد باقر(ع) در روايتي ديگر ما را به تماشاي افقي دورتر مي‌برند آنجا كه مي‌فرمايد: «گويي ياران قائم(ع) را مي‌بينم كه بر شرق و غرب جهان چيره و مسلط شده‌اند و چيزي نيست جز آنكه فرمانبر آنهاست».

در حديث ديگري پيامبر خدا(ص) گسترة حكومت امام(ع) را به وسعت حكومت ذوالقرنين تشبيه فرموده است. نعماني از امام محمد باقر(ع) چنين نقل كرده است: «وقتي قائم آل محمد(ص) ظهور كند... خداوند دروازه‌هاي روم، چين، ترك، ديلم، سند، هند، كابل شاه و خزر را به روي او خواهد گشود...» اين گستره، تمام نقاط كرة زمين را در بر مي‌گيرد؛ چنان‌كه در روايات آمده است: دين محمد [به دست قائم] به هر جايي كه شب و روز مي‌رسد، خواهد رسيد و شهري نخواهد ماند جز آنكه در آن بانگ لا إله إلّا الله، صبحگاهان و شامگاهان ندا مي‌شود.


8. نگاهي ديگر به ويژگي‌هاي ياران امام مهدي(ع)


1. بسيار پايدارند؛ زيرا به هر يك نيروي چهل مرد داده شده است.
2. قلب آنها سخت‌تر از پاره‌هاي فولاد است.
3. از شمشير برنده‌تر و از نيزه تيزترند.
4. تا خداوند راضي نگردد، دست از پيكار برنمي‌دارند.
5. زاهدان شب و شيران روزند.
فضيل بن يسار در حديثي طولاني از امام صادق(ع) آورده است: ياران مهدي، مرداني پولاددل‌اند و همة وجودشان يقين به خداست، مرداني سخت‌تر از صخره‌ها كه اگر به كوه‌ها روي آرند، آن را از جاي بركنند. پرچم پيروزمند آنان به هر شهري روي نهد، آنجا را به سقوط وامي‌دارد گويي آن مردان، عقابان تيزچنگال‌اند كه بر مركب‌ها سوار شده‌اند. آنان، او (مهدي) را در ميان مي‌گيرند و جان خويش را در جنگ‌ها پناه او مي‌سازند و هر چه را اشاره كند با جان و دل انجام مي‌دهند. در ميانشان مرداني‌اند كه شب هنگام نخوابند و قرآن و مناجاتشان، چون صداي زنبوران عسل باشد و تا بامداد به عبادت خداوند بايستند و پس از آن سوار بر مركب‌ها باشند. زاهدان شب و شيران روز، آنان گوش به فرمان امام خويش و چون مشعل‌هاي فروزان‌اند. دل‌هاي منور آنان بسان قنديل‌هاي نور در سينه‌هايشان آويخته است. اين مردان تنها از خدا مي‌ترسند و فرياد لا إله إلّا الله آنها بلند است و همواره در آرزوي شهادت در راه خدايند. شعارشان «يالثارات الحسين» است. به هر سو روي آورند، ترس از آنها، پيشاپيش در دل مردمان افتد. اين خداجويان، دسته دسته، براي خداوند (يا امام خود) روي آرند و خداوند به دست آنان امام حق را ياري نمايند.


9. ضمانت‌هايي براي پيروزي امام(ع)

1. بهره‌گيري از اصل غافلگيري: پيامبر خدا(ص) دراين‌باره فرموده‌اند: «مَثَل ظهور همچون قيامت است كه جز خداوند هيچ كس آن را به موقع خود آشكار نمي‌سازد. اين حادثه بر آسمان‌ها و زمين گران است و جز ناگهان به شما نمي‌رسد».

2. وحشت‌زدگي دشمنان: در روايات مي‌خوانيم: «قائم ما اهل بيت، با رعب و ترس در دل دشمنان ياري مي‌شود و با نصرت الهي حمايت مي‌گردد».

3. عنايت امام(ع) به مشتركات اسلامي: اين موضوع به ويژه در آغاز حركت و انقلاب مهدوي، امري اساسي براي آماده سازي فضاي كلي به نفع ايشان و به دست آوردن پايگاه مردمي است تا بتواند از اين پايگاه، دولت حق و عدل را بنيان نهد. به عنوان مثال ايشان شعار جنگ‌هاي پيامبر(ص) را برمي‌گزيند.

4. ياري فرشتگان: عامه (اهل سنت) از امام علي‌بن ابي‌طالب(ع) نقل كرده‌اند:
«خداوند او (امام مهدي) را با هزار فرشته كه بر چهره و پشت دشمنان مي‌زنند، ياري مي‌كند». اماميه نيز روايات نسبتاً مفصلي را در توصيف آن فرشتگان نقل كرده‌اند و در برخي از آنها، تعداد اين فرشتگان سيزده هزار و سيصد و سيزده نفر اعلام شده است.


10. نبرد با سفياني

نخستين جنگي كه سپاه امام(ع) در آن وارد مي‌شود، جنگ با سفياني است. اين نبرد با پيروزي لشكريان بقيـ[الله الاعظم(ع) و تصرف عراق، بلكه همة مناطق زير سلطه سفياني كه دست‌كم سوريه و عراق را شامل مي‌شود، پايان خواهد پذيرفت. اين نبرد، هشت ماه به طول خواهد انجاميد. از حسين بن علي(ع) روايت شده است كه به بشر بن غالب اسدي فرمود: «اي بشر، بقاي قريش ديگر چه سودي دارد؟! هنگامي كه مهدي قائم قيام كند، پانصد نفر از آنها را مي‌آورد و گردن مي‌زند. پس پانصد نفر ديگر را مي‌آورد و حبس مي‌كند تا گردن بزند. عرض كردم: خداوند كارتان را اصلاح فرمايد، آيا اين همه را گردن مي‌زند؟ امام(ع) فرمود: آري، رهبر آن گروه (سفياني) نيز در ميان آنهاست». نيز از حضرت باقر(ع) نقل شده است: «اگر مي‌دانستند كه قائم پس از ظهورش چه كشتاري به راه مي‌اندازد، بيشترشان دوست مي‌داشتند كه او را نمي‌ديدند. او اين كار را از قريش آغاز مي‌كند. از آنها جز شمشير نمي‌گيرد و نمي‌دهد؛ تا آنجا كه بسياري مي‌گويند: اين شخص از خاندان پيامبر نيست زيرا اگر چنين بود بر ما رحمت مي‌آورد».


11. فتح جهان بدون خونريزي و كشتار

از روايات چنين استفاده مي‌شود كه امام مهدي(ع) سرزمين‌هاي غيراسلامي را بدون خونريزي و كشتار آزاد خواهند كرد و رومي‌ها خود، دروازة شهرهايشان را به روي آن حضرت خواهند گشود.


12. موضع‌گيري‌هاي مسلحانه در برابر امام(ع)

در روايتي، امام صادق(ع) از سيزده شهر و منطقه ياد مي‌كند كه مردمان آن با قائم(ع) خواهند جنگيد. همچنين امام باقر(ع) مي‌فرمايد:
«صاحب اين امر هرگاه قيام نمايد، چونان رسول خدا(ص) ـ بلكه بيشتر ـ از دست مردم اذيت و آزار مي‌كشد».


13. مدت حكومت امام مهدي(ع)

مأموريت امام(ع) تحقق عدالت و تثبيت آن در سطح جهان است و لذا بايد مدت حضور ايشان در رأس حكومت براي نيل به چنين مقصودي كافي باشد. دراين‌باره مفاد روايات با يكديگر متفاوت است تا آنجا كه محققان را دچار سردرگمي ساخته است. اين روايات بر دو گونه‌اند: شماري از آنها مدت حاكميت امام(ع) را ده سال يا كمتر دانسته‌اند و شماري ديگر بيشتر از ده سال. البته روايات دستة نخست، شهرت بيشتري دارند و مؤلف شهيد(ره) در تحليلي مبسوط، همان را ترجيح داده است.


14. امر جديد، كتاب جديد و...

مهم‌ترين مؤلفه ايدئولوژي دولت مهدوي، امر جديد و كتاب جديدي است كه آن امام(ع) خواهد آورد. دراين‌باره اماميه روايات متعددي را نقل كرده است. امام محمد باقر(ع) فرمود: «قائم آل محمد(ص) كه ظهور نمايد... امري جديد، سنّتي جديد و قضاوتي جديد را كه بر عرب سخت مي‌آيد، برپا خواهد نمود». بديهي است عباراتي هم چون امر جديد، سنّت جديد، قضاوت جديد، نيروي جديد و دعوت جديد، نه به اين معناست كه امام عصر(ع) مردم را به دين جديد دعوت مي‌نمايد؛ همچنان‌كه بسياري چنين نداشته‌اند. نويسنده شهيد در اينجا نيز به طور مستوفي، براي ارائه برداشتي صحيح و فراگير از اين روايات، به تلاشي درخور پرداخته است.


15. ضمانت‌هايي براي تحقق سريع و عميق عدالت در جهان

نگارنده در اينجا به سه نوع ضمانت مي‌پردازد:
1. ضمانت‌هاي موجود در سطح جامعه، 2. ضمانت‌هايي كه از ويژگي‌هاي شخصيتي امام مهدي(ع) سرچشمه مي‌گيرد، 3. ضمانت‌هايي كه از خصوصيات ياران آن حضرت ناشي مي‌شود.


16. قابليت‌هاي فرماندهي در ياران امام(ع)

آن مردان الهي، پست‌هاي كليدي حكومتي را با هدايت و نظارت حضرت ولي‌عصر(ع) بر عهده مي‌گيرند. مؤلف شهيد، پس از نقل رواياتي دراين‌باره به ذكر رواياتي منسوب به علي بن ابي‌طالب(ع) مي‌پردازد كه به طور مبسوط نام و شهر ياران خاص امام مهدي(ع) در آن آمده است و سپس به نقد و ردّ اين روايت مي‌پردازد. به طور كلي از روايات ديگر چنين برمي‌آيد كه سيصد و سيزده نفر يار خاصّ حضرت ولي‌عصر(ع) در آغاز قيام، سمت فرماندهي نظامي را بر عهده دارند و بعداً همان‌ها، فرمانداراني خواهند شد كه به مناطق مختلف جهان گسيل مي‌شوند. روشن‌ترين دليل بر اين مطلب، اين تعبير روايي است: «هم الحكام و القضاة و الفقهاء».


17. آزمون امام(ع) از ياران خاص و نيز همه امّت اسلامي

مؤلف پس از بيان ثمرات اين آزمون، به شرح تفاوت‌هاي آن با آزمون‌هاي الهي در دوران غيبت مي‌پردازد. هدف از آزمون‌هاي پس از ظهور، تربيت ريشه‌اي همة انسان‌ها، چه حاكمان و چه ديگران، به منظور پديد آمدن جامعه‌اي كاملاً عدالت‌محور يعني همان «جامعة معصوم» مي‌باشد. دراين‌باره روايت‌هاي زيادي رسيده است.


18. روش‌هاي تربيتي امام(ع)

سخن از اين روش‌ها به دليل عدم اطلاع از جزئيات آن، بحثي اجمالي خواهد بود؛ زيرا بررسي همه‌جانبه آن نيازمند آگاهي كامل از عمق بينش و بصيرتي است كه امام مهدي(ع) در سراسر جهان پديد مي‌آورد. در نتيجه تفصيل اين بحث در عرصه ظهور روشن مي‌گردد و تنها به طرح عناوين كلي و روش‌هاي قابل دركي كه مطابق با اصول كلي اسلامي است، بسنده كرده است. نويسنده در ادامه به بيان برخي روايات و نقد و بررسي آنها مي‌پردازد.


19. دستاوردهاي امام(ع) در عرصه‌هاي اجتماعي و اقتصادي

نويسنده در آغاز اين فصل نوشته است: چه بسا آگاهي كامل از جزئيات اين دستاوردها براي كسي كه پيش از دوران ظهور مي‌زيد، هرچند از نبوغ سرشاري نيز برخوردار باشد، غيرممكن نمايد؛ ولي بايد كوشيد به مدد اصول كلي اسلامي و نيز روايت‌هايي كه دربارة دستاورهاي دولت جهاني مهدوي به دست ما رسيده است، از برخي از اين دستاوردها مطلع گرديم. پس نويسنده روايات متعددي را از طريق عامه و اماميه در دو بخش مجزا مي‌آورد. كثرت اين اخبار بيان‌گر اهتمام فراوان پيشوايان اسلام به بيان ويژگي‌ها و اقدامات دولت امام مهدي(ع) است؛ زيرا تشكيل آن دولت، تبلور همة تلاش‌ها، رنج‌ها و جان‌فشاني‌هاي آنان و ميوة پاك اخلاص ايشان مي‌باشد. به هر روي، اين فصل يكي از خواندني‌ترين فصل‌هاي كتاب است.


20. امام مهدي(ع)، مسيح و اهل كتاب

در اين فصل نيز با ذكر رواياتي از اماميه و عامه، به تحليل و بررسي اين موضوع پرداخته شده است. اين فصل نيز يكي از فصل‌هاي جذاب و خوش‌خوان كتاب است.


21. پايان زندگي امام(ع)

در اين فصل، مؤلف با ذكر رواياتي به واقعة رحلت امام مهدي(ع) مي‌پردازد و دربارة رحلت يا شهادت ايشان به بحث مي‌نشيند. در روايتي از رسول خدا(ص) نقل شده است: «پس از مهدي(ع) خيري در زندگي دنيا نيست».


22. جهان پس از امام مهدي(ع)

سومين و آخرين بخش كتاب به موضوع «جهان پس از مهدي» اختصاص دارد. اين بخش نيز حاوي دو گفتار است؛ نخست: ويژگي‌هاي دولت و جامعه پس از امام، دوم: برپايي قيامت در زمان انسان‌هاي شرور و تبه‌كار. در گفتار نخست، دو نظريه مورد بررسي و كاوش قرار گرفته است: 1. رجعت و بازگشت امامان معصوم(ع) به دنيا و تداوم حكومت جهاني، 2. حكومت اولياي صالح كه بحث نو و بديعي است. در گفتار دوم به ذكر روايات منقول در منابع اماميه و عامه و نيز نقد و بررسي آنها پرداخته شده است.

حسن سجادي پور
ماهنامه موعود شماره 97

پي‌نوشت:

1. سورة هود (11)، آية 8.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاهی به دوران پس از ظهور

نگاهی به دوران پس از ظهور

دوران پس از ظهور حضرت مهدى (عليه السلام)، بدون شك، والاترين، شكوفاترين وارجمندترين فصل تاريخ انسانيّت است. دورانى كه وعدههاى خداوند در خلافت مؤمنان و امامت مستضعفان وراثت صالحان عملى مىگردد و جهان با قدرت الهى آخرين پرچمدار عدالت و توحيد، صحنه شكوهمندترين جلوههاى عبادت پروردگار مىشود.

در احاديث مختلفه، گوشههايى از عظمت آن دوران به تصوير كشيده شده است:
1 ـ حاكميت اسلام در سراسر هستى:
امام باقر (عليه السلام) در تفسير اين آيه از قرآن كريم: «و قاتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدّين للّه» مىفرمايد:
«تأويل اين آيه هنوز نيامده است. پس زمانى كه تأويل آن فرا رسد، آنقدر از مشركين كشته مىشوند تا بقيّه، خداى عزّوجلّ را به آيين توحيد پرستش نمايند و هيچ آثارى از شرك باقى نماند، و اين امر در قيام قائم ما، تحقق خواهد يافت».
امام صادق (عليه السلام) نيز فرمود: «اذا قام القائم لايبقى أرض اِلاّ نودى فيها شهادة أن لا اِله اِلاّ اللّه و أنّ محمداً رسول اللّه».
«زمانى كه حضرت قائم قيام كند، هيچ سرزمينى نمىماند مگر اينكه نداى شهادتين ـ لا اِله اِلاّ اللّه و محمد رسول اللّه ـ در آن طنين اندازد».
2 ـ اقامه كامل حدود الهى:
امام كاظم (عليه السلام) در تفسير آيه شريفه «يحيى الأرض بعد موتها» با اشاره به قيام حضرت مهدى (عليه السلام) فرمود:
«مراد اين نيست كه خداوند زمين را با باران زنده مىكند، بلكه خداوند مردانى را بر مىانگيزد كه زمين را با احياى عدالت و اقامه حدود الهى زنده مىسازند».
3 ـ احياى قرآن و معارف قرآنى:
اميرالمؤمنين (عليه السلام) با اشاره به قيام حضرت مهدى (عليه السلام) فرمودند:
«كأنّى أنظر إلى شيعتنا بمسجد الكوفة. و قد ضربوا الفساطيط يعلّمون النّاس القرآن كما أنزل.»
«گويا شيعيان ما اهلبيت را مىبينم كه در مسجد كوفه گرد آمده و خيمههايى زدهاند و در آنها قرآن را آنچنانكه نازل شده است به مردم مىآموزند».
مولا على (عليه السلام) در خطبهاى ديگر، در باره عمل كَردِ حضرت مهدى(عليه السلام) پس از ظهور فرمودند:
«يعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى و يعطف الرأى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرأى.»
«آن هنگام كه مردم هدايت را تابع هواى خويش قرار داده باشند، او مىآيد و خواستههاى نفسانى را به تبعيّت از هدايت مىكشاند.
و آن زمان كه مردم قرآن را مطابق نظر و رأى خود توجيه كرده باشند، او مىآيد و رأى و انديشه را به خدمت قرآن مىگيرد و آن را در مطابقت با قرآن شكل مىبخشد».
4 ـ گسترش عدالت و رفع ستم:
رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «المهدى من ولدى، تكون له غيبة. ادا ظهر يملأ الأرض قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً.»
«مهدى(عليه السلام) از فرزندان من است. او را غيبتى هست. زمانى كه ظهور كند، زمين را از قسط و عدل پر سازد چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد».
اين حديث و نظاير آن، در كتب شيعه و سنى، از شهرت و تواتر فوق العادهاى برخودار است. و در اغلب آنها عناوين قسط و عدل در كنارهم آمده است كه يقيناً فرقهايى با يكديگر دارند. مانند اينكه گفتهاند: عدل اعم از قسط است. قسط فقط رعايت حق ديگران است و عدل، رعايت حق همه چيز و همه كس; قسط فقط در مورد ديگران بكار مىرود و عدل در مورد رابطه انسان باخود، باخدا و با ديگران; قسط ضد جور است و عدل ضد ظلم.
5 ـ تجديد اسلام:
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «اذا قام القائم (عليه السلام) دعا الناس إلى الاسلام جديداً».
«زمانى كه حضرت قائم (عليه السلام) قيام مىكند مردم را مجدّداً به اسلام فرا مىخواند».
دوران پر فراز و نشيب پس از رحلت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و روى كار آمدن اسلام خلافت، موجبات تحريف و توجيه مبانى اسلامى و معارف دينى را فراهم كرد. و دور ماندن مردم از اهلبيت (عليهم السلام) كه پاسداران حريم اسلام ناب محمّدى بودند، خصوصاً در دوران غيبت طولانى امام زمان(عليه السلام)، چنان فكر و انديشه مسلمين را با حقايق وحى بيگانه كرد كه امام صادق (عليه السلام) به دنبال همان فرمايش فوق مىفرمايد:
«او دو باره مردم را به اسلام دعوت مىكند و به امرى هدايت مىكند كه از ميان رفته است و مردم، از مسير آن گمراه شدهاند. همانا حضرت قائم (عليه السلام)، «مهدى» ناميده شده است به خاطر آنكه به امرى گم شده هدايت مىكند و «قائم» ناميده شد از آن رو كه به «حق» قيام مىكند».
امام باقر(عليه السلام) در باره سيره حضرت مهدى(عليه السلام) فرمود:
«آنچه را پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) انجام داد او نيز انجام مىدهد، بنيانهاى پيشين را در هم مىشكند، چنانكه رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم) امر جاهليت را در هم شكست، و او اسلام را دو باره از سر مىگيرد. «و يستأنف الاسلام جديداً».
6 ـ كمال دانش و معرفت:
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «علم بيست و هفت حرف است ـ بيست و هفت قسمت دارد ـ همه معارفى كه پيامبران صلوات اللّه عليهم آوردهاند، دو حرف است. پس مردم تا امروز بيش از اين دو حرف را نشناختهاند. «فاذا قام قائمنا أخرج الخمسة و العشرين حرفاً فبثَّها فى النّاس و ضممّ اليها الحرفين» پس زمانى كه قائم ما قيام كند بيست و پنج حرف ديگر را ظاهر ساخته و با آن دو حرف قبلى ضميمه ساخته و در بين مردم منتشر گرداند».
ابزار دانش اندوزى آنچنان گسترش مىيابد و فراگيرى معارف آنقدر آسان مىشود كه همگان در همه جا به زينت علم و معرفت دست مىيابند و از دانش يكديگر بىنياز مىشوند.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
«تؤتون الحكمة فى زمانه، حتّى أنّ المرأة لتقضى فى بيتها بكتاب اللّه تعالى و سنّة رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم)».
«در زمان حضرت مهدى (عليه السلام)، به دانش و حكمت دست مىيابيد تا آنجا كه زن در خانهاش، بر اساس كتاب خداى تعالى و سنّت رسولخدا (صلى الله عليه وآله وسلم) قضاوت مىكند».
و اميرالمؤمنين (عليه السلام) در باره دوران پس از ظهور مهدى (عليه السلام)فرمود:
«يُقذف فى قلوبهم العلم، فلايحتاج مؤمن إلى ماعند اخيه من علم».
«دانش در دلهاى مؤمنين انداخته مىشود، در آن زمان مؤمن، نيازى به دانش برادر ايمانى خويش پيدا نمىكند».
7 ـ رشد عقلى:
امام باقر (عليه السلام) فرمود: «اذا قام قائمنا وضع اللّه يده على رئوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به احلامهم».
«آن زمان كه قائم ما (عليه السلام) قيام كند، خداوند دستش را بر سر بندگان گذارد و بدين وسيله عقول آنان را جمع كند و سامان بخشد و فكر و انديشه آنان را كامل گرداند».
اگر پذيرفته باشيم كه «همه خوبىها را به عقل مىتوان دريافت».[SUP]([/SUP]
و «دين انسان به عقل اوست و هر كه عقل ندارد دين ندارد».
و «عقل راهنماى انسان مؤمن است».
و «دين شخص، استقامت نيابد مگر آنكه عقل وى استقامت يابد».
و دين شخص را بايد به ميزان عقل او سنجيد كه «نبايد اسلام كسى شما را به شگفت آورد، مگر زمانى كه كنه و عمق عقل او را در يابيد».
و ارزش عمل خير را بايد به مقدار عقل شخص دريافت كه «مردم كارهاى شايسته مىكنند، امّا پاداش خويش را روز قيامت به قدر عقولشان دريافت مىدارند».
اگر كلام پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را ـ در آنچه نسبت به اهميت عقل و نقش حياتى آن ذكر شد ـ باور داشته باشيم، بهترين رهآورد ظهور حضرت مهدى(عليه السلام)را در همين ويژگى جستجو مىكنيم. از آن رو كه ريشه همه مشكلات ما ـ در نفس ابتلاى به غيبت و در خسارتهايى كه به دنبال غيبت مولايمان دامنگيرمان شده ـ در كم سويى نور عقل، و تيرگى آيينه انديشه صحيح است.
8 ـ امنيّت و آسايش:
در زمان او «گوسفند وگرگ» و «گاو و شير» و «انسان و مار» به امنيت مىرسند[SUP] [/SUP]از صحف ادريس (عليه السلام) نقل شده:
«در زمان خروج قائم آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم)امنيت به زمين بخشيده مىشود، ضرر رسانيدن و ترس از يكديگر از بين مىرود. درندگان و حيوانات اهلى بين مردم زندگى مىكنند و برخى از آنان برخى ديگر را آزار نمىرسانند».
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «تمشى المرئة بين العراق و الشام لاتضع قدميها اِلاّ على النبات و على رأسها زينتها. لايهيجها سبع ولاتخافه».
«در دولت حضرت مهدى (عليه السلام) زنى بين عراق و شام راه مىپيمايد در حالى كه گامش را ـ از كثرت آبادانى زمين ـ جز بر سبزه و گياه نمىنهد. و با اينكه زينت و زيور خويش را بر سر و چهره دارد هيچ درندهاى به او حمله نمىكند و آن زن ـ در اثر اطمينان به امنيّت موجود ـ ترسى به دل راه نمىدهد».
9 ـ يگانگى و اتحاد و محبّت:
اميرالمؤمنين (عليه السلام) از رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) مىپرسد: آيا مهدى (عليه السلام)از بين ما، خاندان محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) است يا از غير ماست؟ رسولخدا مىفرمايد:
«نه; بلكه از بين ماست. خداوند دين را به او خاتمه مىبخشد چنانكه به ما آغاز فرمود. و مردم به وسيله او از فتنهها رهايى مىيابند چنانكه به وسيله ما از شرك نجات يافتند. و خداوند به وسيله او بعد از دشمنى و فتنه، الفت برادرانه ايجاد مىكند چنانكه بوسيله ما بعد از دشمنى شرك، الفت در دين ايجاد فرمود.»
و اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «و يؤلّف به بين القلوب المختلفه».
«و خداوند به وسيله حضرت مهدى (عليه السلام) بين دلهاى مخالف، الفت و دوستى ايجاد مىكند».
و در حديثى ديگر فرمود: «لوقد قام قائمنا، لأنزلت السماء قطرها ولأخرجت الأرض نباتها و اذهبت الشحناء من قلوب العباد».
«اگر قائم ما قيام نمايد، آسمان، بارانش را نازل كند و زمين، گياهانش را بروياند و كينه و دشمنى و ستيزهجويى از دلهاى بندگان برود».
10 ـ تطهير زمين از گناه:
امام صادق(عليه السلام) در بيان حال مردم پس از ظهور مهدى(عليه السلام)فرمود:
«و لا يعصون اللّه عزّوجلّ فى ارضه»در زمين به نافرمانى خدا نمىپردازند.
 
  • Like
واکنش ها: 7742

Similar threads

بالا