معرفی کتاب چرخ زمان
کتاب چرخ زمان دهمین کتاب از مجموعه آثار کارلوس کاستاندا، از جملات قصار دن خوان و معرفت ناب او تشکیل شده است که دیدگاه شمن‌های مکزیک باستان درباره زندگی، مرگ و جهان هستی را مورد بررسی قرار می‌دهد.درباره‌ی کتاب چرخ زمان:
زمان، این پیچیده‌ترین عنصر جهان هستی که حتی علم نیز در برابر این راز بزرگ سر تعظیم فرود می‌آورد، آنچنان که آلبرت اینیشتین می‌گوید: «فرق گذاشتن میان گذشته، حال و آینده، چیزی نیست به جز توهمی لجوج که بر بقای خود اصرار می‌ورزد.»و اما کتاب چرخ زمان (The Wheel of Time) کاستاندا که دهمین کتاب از مجموعه آثار او درباره مکتب ناوالیسم و معرفت دن خوان است، به این توضیح اینیشتین در رابطه با زمان بی‌ربط نیست. هر چند محتوای اصلی کتاب جملات قصار دن خوان و معرفت ناب اوست که شامل دیدگاه شمن‌های مکزیک باستان درباره زندگی، مرگ و جهان هستی می‌شود و کارلوس کاستاندا (Carlos Castaneda) از هشت کتاب اول خود گلچین کرده است. اما در توضیحات مربوط به هر کتاب، به دست اندر کار بودن قصد شمن‌های دوران باستان تا همین امروز اشاره کرده و یک بار دیگر معلوم می‌شود که مقوله زمان فقط در عرفان بی‌زمان نیست، بلکه علم نیز به دایره بودن این قلمرو اذعان می‌کند و بسیاری از مباحث فیزیک کوانتوم در طریق عرفان پا را از فرضیات و تئوری فراتر گذاشته و عملاً رخ می‌دهند، آن هم در دنیایی حقیقی‌تر از دنیای عادی: جایی که کلام هنوز قدرت خود را از دست نداده و گفتن برابر با شدن است.
این امر مخصوصاً در کتاب «هنر رؤیابینی» که نهمین کتاب از این مجموعه است، به آشکارترین شکل ممکن خودنمایی می‌کند. پایان آغاز است و آغاز پایان... و به راستی که سالک در طریق خود به سفر زمان مشغول است، چرا که در طول مسیر نه به دنبال انتخاب راه، بلکه به دنبال درک راهی می‌گردد که در قلمرو بی‌زمان ازل انتخاب کرده است؛ راهی که از پایان آغاز می‌شود.
کتاب «چرخ زمان» عصاره ناب تعلیمات دن خوان است که توسط نویسنده، همراه با توضیحاتی درباره سیر وقایع گوناگون، از هشت کتاب «تعلیمات دن خوان»، «حقیقتی دیگرگون»، «سفر به دیگرسو»، «افسانه‌های قدرت»، «دومین حلقه قدرت»، «هدیه عقاب»، «آتش درون» و «قدرت سکوت» انتخاب شده است.
در ادامه برخی از آموزه‌های دن خوان در این کتاب آورده شده است:
- هیچ چیز در این دنیا هدیه داده نمی‌شود. هر آنچه را که آموختنی است، باید با سختی و دشواری یاد گرفت.
- انسان چهار دشمن طبیعی و بنیادین دارد: ترس، شفافیت، قدرت و کهولت سن. می‌توان بر ترس و شفافیت و قدرت غلبه کرد، اما نه بر کهولت سن! می‌شود تأثیر آن را به تعویق انداخت، اما هرگز نمی‌توانیم بر آن پیروز شویم.
- یک مبارز هرگز نگران ترس‌هایش نیست، بلکه به شگفتی‌های مشاهده جریان انرژی می‌اندیشد! باقی چیزها فقط آذین و حواشی هستند؛ حاشیه‌هایی بی‌اهمیت!
- هنگامی که مسائل غامض و مبهم می‌شوند، مبارز به مرگ خود می‌اندیشد. اندیشه مرگ تنها چیزی است که روح ما را به جنب و جوش وا می‌دارد.
- هنر یک مبارز، در برقراری تعادل میان وحشت انسان بودن و شگفتی انسان بودن است.
- از دست دادن فرم انسانی، همچون یک مارپیچ است. این کار به مبارز آزادی لازم را می‌دهد تا خود را به عنوان میدان‌های انرژی صاف به خاطر آورد که به نوبه خود او را آزادتر می‌سازد.
- معرفت خاموش چیزی نیست به جز تماس مستقیم با قصد.
کتاب چرخ زمان برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب به افرادی که علاقه‌مند به علوم ماوراء الطبیعه هستند، توصیه می‌شود.در بخشی از کتاب چرخ زمان می‌خوانیم:
جوهرۀ تمام مطالبی که دن خوان در ابتدای دوران شاگردی‌ام به من می‌گفت، به صورت خلاصه در ماهیت انتزاعی نقل قول‌هایی ذکر شده که از کتاب اول – تعلیمات دن خوان - انتخاب شده‌اند. در زمان وقوع رویدادهایی که در آن کتاب شرح داده شده، دن خوان دربارۀ متفق‌ها، گیاهان قدرت، مسکالیتو، دود کوچک، باد، ارواح رودخانه‌ها و کوهستان، روح بوته‌زار و موارد دیگر، بسیار سخن می‌گفت. بعدها هنگامی‌که از او دربارۀ تأکیدی پرسیدم که بر این عناصر داشت و این‌که چرا دیگر به آن‌ها نمی‌پردازد، بدون هیچ احساس ندامتی اعتراف کرد که در دوران آغاز شاگردی‌ام، به خاطر نفع خودم، مرا به سوی یاوه‌گویی‌های آن شمنان سرخپوستِ به ظاهر روشن‌ضمیر کشانده بود.از این حرف او به شدت غافلگیر شدم و در عجب بودم که چگونه ممکن است چنین حرفی بزند، آن هم سخنی که ظاهراً به هیچ‌وجه حقیقت نداشت. او با جدیت محض دربارۀ المان‌های دنیایش با من سخن گفته بود و من نیز به طور قطع مردی بودم که می‌توانستم به صداقت گفتار و حالات او گواهی دهم.
دن خوان درحالی‌که می‌خندید، گفت: «خیلی جدی‌شون نگیر. وارد شدن به قلمرو اون چرندیات، برای من خیلی لذتبخش بود و چون می‌دونستم دارم این کارو برای منفعت تو انجام می‌دم، لذت بیشتری هم به همراه داشت.»
- «به خاطر نفع من دن خوان؟ این دیگه چه مدل دیوانگیه؟»
- «بله به خاطر خودت بود. من با متمرکز کردن توجهت به آیتم‌های دنیای خودت، تو رو فریب دادم. عناصری که برای تو خیلی جذاب و فریبنده بودن و تو هم قلاب رو با نخ و همه چیزش بلعیدی و به دام افتادی.
