دانلود کتاب در بندر آبی چشمانت نوشته ی نزار قبانی

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
1000007389.jpg

معرفی کتاب در بندر آبی چشمانت اثر نزار قبانی​

"در بندر آبی چشمانت" مجموعه ای است از اشعار خاص و خارق العاده ی یکی از مشهورترین شاعران جهان عرب "نزار قبانی". در عصر سیاست که نزاع علیه سرکوب های بیرونی و درونی به یکی از کلیدی ترین مسائل در شعر عرب تبدیل شده، "نزار قبانی" موفق شده تا نشاط و نیروی دائمی عشق و انگیختگی را در زندگی بشر از نو برقرار سازد. او با برگزیدن شعر سنتی و عاشقانه ی عربی که میراثی از هنر قرن های متمادی بود، با افزودن تجربه ی خود به آن غنای بیشتری بخشید. تجربه ی مردی مدرن که از اعماق وجود به شاخص های در حال تغییر، درباره وضعیت زنان در عصر حاضر آگاه بوده و شیواترین اشعار خود را در "در بندر آبی چشمانت" به بیان ضرورت آزادی زنان و حق کامل او نسبت جسم و روح و احساساتش اختصاص داده است.
"نزار قبانی" که استاد برانگیختن و یکی از افراد قرار گرفته در صف برترین شاعران در زمینه ی شعر عاشقانه ی جهان محسوب می شود، با لذت و زندگی، درست چشم در چشم آشوب و تراژدی مواجه شده و توانسته بزرگداشتی پرشور از دوست داشتنی بودن و شکوه زنانه ایجاد کند که با گذشت سال های طولانی هنوز پا برجا و شورانگیز باقی مانده است. در همین راستا در کتاب "در بندر آبی چشمانت" او موفق شده تا تعادل و نزاکتی به اشعار بحران زده برگرداند و ایمان به ممکن بودن شادی و کامیابی احساسی را از نو زنده کند. با این حال او هم تحت تاثیر نیروهای پلیدی که او را احاطه کرده بود، قطب های مخالف تعالی و غضب و رنج و نشاط، به سمت خشم حرکت کرد و این تجربه ی به خصوص نیز در اشعار او هویداست. "نزار قبانی" مردی متعلق به عصر خودش و تمامی عصرهاست که تاکنون به عنوان محبوب ترین شاعر جهان عرب شناخته شده است.

قسمت هایی از کتاب در بندر آبی چشمانت (لذت متن)
به قهوه خانه رفتم تا فراموش کنم عشقمان را و دفن کنم اندوه خود را، اما تو پدیدار شدی از فنجان قهوه ام

عشق تو را در زمستان به یاد می آورم و دعا می کنم باران در سرزمینی دیگر ببارد برف بر شهری دیگر بریزد و خدا زمستان را از تقویم خود پاک کند چگونه خواهم توانست زمستان را پس از تو تاب آورم نمی دانم

مرد برای عاشق شدن به یک دقیقه نیاز دارد و برای فراموش کردن به چند قرن

دوستان شعر را چه سود اگر نتواند اعلام قیام کند؟ اگر نتواند خودکامگان را براندازد؟ شعر را چه سود اگر نتواند آتشفشان ها را به طغیان وا دارد آن زمان که نیازش داریم؟ شعر را چه سود اگر تاج از سر شاهان قدرتمند این جهان بر نگیرد؟

ای زن،که شعرهایم را برای تو سرودم. تو همچنان زیباتر از آنی که در شعر گفته ام

من رازی ندارم...قلب من کتابی است گشوده خواندن آن برای تو دشوار نیست. محبوبم،زندگی من از روزی آغاز میشود که دل به تو سپردم

چه می شد اگر خدا ، آن که خورشید را چون سیب درخشانی در میانهٔ آسمان جا داد، آن که رودخانه ها را به رقص در آورد و کوه ها را بر افراشت ، چه می شد اگر او ، حتی به شوخی مرا و تو را عوض می کرد : مرا کمتر شیفته تو را زیبا کمتر

تو را زنانه می خواهم زیرا تمدن زنانه است شعر زنانه است ساقه ی گندم شیشه عطر حتی پاریس_زنانه است و بیروت_با تمامی زخم هایش_زنانه است تو را سوگند به آنان که می خواهند شعر بسرایند... زن باش تو را سوگند به آنان که می خواهند خدا را بشناسند... زن باش
 

پیوست ها

  • در بند آبی چشمانت.pdf
    716.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Similar threads

بالا