معرفی کتاب جنگ و صلح
کتاب جنگ و صلح اثر لئو تولستوی یکی از بزرگترین آثار ادبیات روسی و از مهمترین رمانهای ادبیات جهان به شمار میرود که اوضاع تاریخی و اجتماعی روسیه را در سالهای 1805 تا 1820 به تصویر میکشد. یعنی یک فاصله زمانی پانزده ساله از زندگی قهرمانان خود را در برمیگیرد. وقایع این رمان، بر بستر دو جنگ بزرگ بین روسیه تزاری به سرکردگی «تزار الکساندر» و دولت فرانسه به رهبری «ناپلئون بناپارت»، و یک دوره فترت کوتاه بین این دو جنگ، جریان دارد.این کتاب تلخیصی از کتاب «جنگ و صلح» ترجمه کاظم انصاری است که توسط محمدرضا سرشار روایت شده است. در ابتدای کتاب خلاصه ای از قصه ارائه شده و در پی آن نویسنده تمام اجزاء داستان: شخصیتها، ساختار، نثر و پرداخت، درونمایه، را مورد بررسی و نقد قرار میدهد. اشخاص داستان در سه سطح «خانوادگی»، «اجتماعی»، «تاریخی وسیاسی»/ طول زیاد اثر/ تعدد ظاهری شخصیتها/ حجم فوق العاده اطلاعات/ پیشنگری/ مساله زمان/ برخی ابهام ها و نارسائی ها/ زوایای دید/ ساخت و بافت روایی/ شیوه معرفی اشخاص/ گفتگو(دیالوگ)ها/ تغییر حالتهای ناگهانی/ ابعاد واقعیتگرایی، در نمایش چهره جنگ/ و... از جمله مواردی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
در متن پشت جلد کتاب جنگ و صلح میخوانید:
پییر به هنگام اسارت در انبار، نه از راه تعقل، بلکه از راه عمل و توجه و مطالعه و تجارب زندگی خود، دریافت که انسان برای سعادت خلق شده است، و خوشبختی در وجود او نهفته، و خارج از او نیست. خوشبختی در ارضای نیازهای طبیعی و بشری است؛ و تمام بدبختیها، نه از کمبود ضروریات، بلکه از زیادی آن سرچشمه میگیرد.
پییر در سه هفته اخیر به حقیقتی تازه و تسلابخش دست یافت. او به خوبی دریافت که در جهان هیچ چیز وحشتناکی نیست؛ و دانست که چون در جهان وضعی وجود ندارد که انسان در آن سعادتمند و به تمام معنی آزاد باشد، پس وضعی در جهان موجود نیست که انسان در آن، بدبخت و محروم از آزادی باشد. همچنین، دریافت که رنج اسارت، آزادی و آسایش را نیز حد و مرزهایی است، و این حدود به یکدیگر بسیار نزدیکاند. همچنین، دریافت که رنج و شکنجه کسی که فقط یکی از گلبرگهای بستر گلسرخ او مچاله و جابهجا میشود، از رنج و درد او که اینک روی زمین سرد و مرطوب میخوابد و یک طرف بدنش سرما میخورد و طرف دیگر آن گرم است، کمتر نیست. بله، پییر دریافت که هنگام پوشیدن کفشهای تنگ رقص در روزهای گذشته نیز به اندازه امروز که پابرهنه (کفش پییر از مدتها پیش پاره شده بود) راه میرود و پایش تاول زده، رنج میکشیده است. دریافت هنگامی که در ظاهر به اراده شخصی خویش با همسرش ازدواج کرد، بیش از امروز که شبها در اصطبل محبوس شده، آزادی نداشته است.