داسـتان انـگـور -کـامــران دیـبـا

DDDIQ

مدیر ارشد
داستان انگور
اثر استاد کامران دیبا






۱- دو حبه انگور جذاب
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=206147&d=1398677834




۲-اجتماعی از انگورها مطرح - جذابیت تک حبه ها در این تجمع ناپیداست.


http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=206148&d=1398677907


3- ازدیاد تراکم حبه انگورها - بدون مشخصات بخصوص.

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=206151&d=1398678292



۴- خوشه انگور یا مجتمع حبه انگورها به صورت طبیعی (منطقی)

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=206152&d=1398678303


۵- انسجام و ترکیب اورگانیک (طبیعی) خوشه انگور: شاهکار طبیعت (با شماره ۳ مقایسه شود). تجمع با ساختاری متداوم، منطقی و قابل حمل و نقل

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=206153&d=1398678551





۶- رمز انسجام و موفقیت خوشه انگور، در ساختار «شبکه اتصال» نهفته است - عامل ارتباط و تداوم خوشه انگور
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=206154&d=1398678562



۷- نتیجه: شاهکار خلقت


حال اگر معماری «تک واحدی» و از طرف دیگر مجتمع سازی «مسکونی و شهرسازی» را در «داستان انگور» جستجو نماییم، آنوقت مشکل اساسی نیم قرن سهل اندیشی و گمراهی را در محیط شهری آشکارا رویت می کنیم. عدم تشخیص تضاد کاربری معماری با شهرسازی، و مخلوط کردن این دو بخش با نگاهی مشترک، طبیعتاً باعث گمراهی می شود.
اگرچه مثال انگور به ظاهر کودکانه و چه بسا در سطح دروس پایانی دانش آموزی می گنجد، ولی چگونه است که ما بعد از نیم قرن، هنوز بهره گیری از جامع اندیشی و برنامه‌ریزی گسترده را یادگیری نکرده باشیم؟ چگونه است که معرفی طرح های جامع و ارجحیت مجتمع سازی در سطح کشور - جنبش طرح های جامع شهرها با شکست روبرو شده و حتا در بعضی موارد مطرح شدنش مضر هم بوده است؟
انتقاد از عدم آگاهی، عقب افتادگی و ابتدایی گرایی، صرفاً متوجه مدیران مملکت (چه قبل و چه بعد از انقلاب) نیست، بلکه مشکل فقر فرهنگ حرفه معماری – شهرسازی (قدیمی ترین حرفه ی آبرومند روی زمین) است که بعد از یک قرن، هنوز از تداعی داستان انگور «شبکه اتصال » حرفه یِ ما بی‌خبر است!

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=206157&d=1398678777
 

پیوست ها

  • 10013279_10152327528704462_7845661319612913171_n.jpg
    10013279_10152327528704462_7845661319612913171_n.jpg
    15.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 1505988_10152331214714462_815380614739548586546_n.jpg
    1505988_10152331214714462_815380614739548586546_n.jpg
    41 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 3.jpg
    3.jpg
    63.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 4.jpg
    4.jpg
    41.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 5.jpg
    5.jpg
    20.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 6.jpg
    6.jpg
    19.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 7.jpg
    7.jpg
    30.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

n!mv

عضو جدید
وقتی که در معماری امروز تفکر ساختار شکنی یک ارزش محسوب میشه ، متفاوت بودن صرف و دوری از گذشته یک افتخار، نتیجه بهتری انتظار نمی ره ، این فقط مختص به ایران نیست ، با وجود این همه منم منم در دنیای معماری؛ شهری نمی تونه شکل بگیره ، جالبه با آثار بهترین معمارای مدرن نمیشه یک شهر درست کرد ، حتی با مجموع کارای یک معمار ... مثلا زاحا حدید با گری یا کان یا لوکوربوزیه...ترکیبشون فاجعه آمیز میشه ...و جالب تر اینه که چه در شرق و چه در غرب این مشکل تا قبل از تفکر مدرنیسم وجود نداره ... شهرهای ایرانی با فواصل زمانی متعدد و معمار های متفاوت شهر باقی میمونن... فکر کنم وقتشه به این مساله فکر کنیم و یاد بگیریم دیگه اینجوری نمیشه عمل کرد ... نباید هر کسی هر کاری دلش میخواد انجام بده و پشت کلمات جسارت ، نو آوری و ساختار شکنی قایم بشه ... شهرهای مدرن دارن این مشکل رو فریاد میزنن ...
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی که در معماری امروز تفکر ساختار شکنی یک ارزش محسوب میشه ، متفاوت بودن صرف و دوری از گذشته یک افتخار، نتیجه بهتری انتظار نمی ره ، این فقط مختص به ایران نیست ، با وجود این همه منم منم در دنیای معماری؛ شهری نمی تونه شکل بگیره ، جالبه با آثار بهترین معمارای مدرن نمیشه یک شهر درست کرد ، حتی با مجموع کارای یک معمار ... مثلا زاحا حدید با گری یا کان یا لوکوربوزیه...ترکیبشون فاجعه آمیز میشه ...و جالب تر اینه که چه در شرق و چه در غرب این مشکل تا قبل از تفکر مدرنیسم وجود نداره ... شهرهای ایرانی با فواصل زمانی متعدد و معمار های متفاوت شهر باقی میمونن... فکر کنم وقتشه به این مساله فکر کنیم و یاد بگیریم دیگه اینجوری نمیشه عمل کرد ... نباید هر کسی هر کاری دلش میخواد انجام بده و پشت کلمات جسارت ، نو آوری و ساختار شکنی قایم بشه ... شهرهای مدرن دارن این مشکل رو فریاد میزنن ...
سلام دوست من
در مورد اثار برجسته ی معماری باید بگم که اصلا قرار نیست که با قرارگیری اونها کنار هم شهری ساخته بشه
در مبحث شهر سازی عناصری معرفی شدن که نقاط عطفی در بافت شهری محسوب میشن. مثله موزه ها و یا المان ها. کیفیت این عناصر هم معمولا با خاص بودن و بعضی مواقع حتی نا متعارف بودن انها نسبت به بافت شهری تعریف میشه.
مشکلی که شهرسازی امروزه داره در واقع عدم وجود الگوی تکثیری مناسب برای پیشرفت افقی شهر.
مشکلی که شهرسازی داره ناتوانی در پیشبینی مدیریت شهریه.
بعضا میبینیم که معماران همیشه از نماهای باری به هر جهت در شهرها صحبت میکنن و از اون نقد میکنن غافل از اینکه این نماها بخش پر شهر هستن و مهمتر از اونها فضای خالی ایجاد شده بین ساختمان ها و عناصر شهریه. و اگر بافت نماها و شکل ساختمان ها مشکل باشه مطمئنا مشکل اول نیست.
شخصا معتقدم که در معماری فضاهای ایجاد شده بین لبه ها و بدنه هایی که ما طراحی میکنیم به مراتب مهم تر از خود همون لبه ها و بدنه هاست.(خالی مهم تر از پر)
 

n!mv

عضو جدید
سلام دوست من
در مورد اثار برجسته ی معماری باید بگم که اصلا قرار نیست که با قرارگیری اونها کنار هم شهری ساخته بشه
در مبحث شهر سازی عناصری معرفی شدن که نقاط عطفی در بافت شهری محسوب میشن. مثله موزه ها و یا المان ها. کیفیت این عناصر هم معمولا با خاص بودن و بعضی مواقع حتی نا متعارف بودن انها نسبت به بافت شهری تعریف میشه.
مشکلی که شهرسازی امروزه داره در واقع عدم وجود الگوی تکثیری مناسب برای پیشرفت افقی شهر.
مشکلی که شهرسازی داره ناتوانی در پیشبینی مدیریت شهریه.
بعضا میبینیم که معماران همیشه از نماهای باری به هر جهت در شهرها صحبت میکنن و از اون نقد میکنن غافل از اینکه این نماها بخش پر شهر هستن و مهمتر از اونها فضای خالی ایجاد شده بین ساختمان ها و عناصر شهریه. و اگر بافت نماها و شکل ساختمان ها مشکل باشه مطمئنا مشکل اول نیست.
شخصا معتقدم که در معماری فضاهای ایجاد شده بین لبه ها و بدنه هایی که ما طراحی میکنیم به مراتب مهم تر از خود همون لبه ها و بدنه هاست.(خالی مهم تر از پر)
دوست عزیز من بانظر شما موافقم که باید نقاط عطف در شهرسازی داشته باشیم ، خیلی خوب ، اما متن خودم دوباره خوندم ، صحبتی از نقطه عطف شهری نکردم ، اگه منظورتون اینه که ااین معماران بزرگوار فقط نقطه عطف شهری رو طراحی می کنند و خوبه که متفاوت طراحی می کنند باید عرض کنم نه خیر این طور نیست ، هر چیزی رو متفاوت طراحی می کنند از خونه بگیر تا همون نقاط عطف شهری ، کلا همسایگی نمی تونن داشته باشند ، بهترین حالتش هم اینه که یه لند اسکیپ وسیع اینا رو از همسایه هاشون جدا می کنه ، وقتی بنای معماری نتونه همسایگی تعریف کنه نتونه احترام بذاره و احترام بپذیره دیگه شهر سازی و شهر جوک میشه ، مثل الان تهران ، همه پیرو یه مکتب فکری ، همه کارشون درست ، همه از بقیه بیشتر میفهمن اما مجموعه درست نمیشه ... باور کنید این دیگه ربطی به دانش های پیشرفته شهری نداره ، 500 سال پیش هم معماری بوده هم شهر... این مشکلات هم نبوده ...اصول و ساختار مشخص بوده چه در غرب چه در شرق...
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست عزیز من بانظر شما موافقم که باید نقاط عطف در شهرسازی داشته باشیم ، خیلی خوب ، اما متن خودم دوباره خوندم ، صحبتی از نقطه عطف شهری نکردم ، اگه منظورتون اینه که ااین معماران بزرگوار فقط نقطه عطف شهری رو طراحی می کنند و خوبه که متفاوت طراحی می کنند باید عرض کنم نه خیر این طور نیست ، هر چیزی رو متفاوت طراحی می کنند از خونه بگیر تا همون نقاط عطف شهری ، کلا همسایگی نمی تونن داشته باشند ، بهترین حالتش هم اینه که یه لند اسکیپ وسیع اینا رو از همسایه هاشون جدا می کنه ، وقتی بنای معماری نتونه همسایگی تعریف کنه نتونه احترام بذاره و احترام بپذیره دیگه شهر سازی و شهر جوک میشه ، مثل الان تهران ، همه پیرو یه مکتب فکری ، همه کارشون درست ، همه از بقیه بیشتر میفهمن اما مجموعه درست نمیشه ... باور کنید این دیگه ربطی به دانش های پیشرفته شهری نداره ، 500 سال پیش هم معماری بوده هم شهر... این مشکلات هم نبوده ...اصول و ساختار مشخص بوده چه در غرب چه در شرق...

به نظر من اینطور نقد کردن اونم از افرادی متفاوت با یک زاویه، نقد کاملا درستی نیست.
معماران زیادی روی حل این مشکل کار کردن.
فقط اینه که طبق شرایطی که در اون بودن و چیزی که ازشون خواستن دست به امتحان راهکارهایی زدن که بعضا جواب نداده و گاهی تا جایی جواب داده.
و اینکه میگم گاهی تا جایی جواب داده به این خاطره که طراحی و ساخت یک شهر آرمانی یا همون مدینه فاضله نه تنها یه ارمان معماریه بلکه در مبحث جامعه شناسی و مکتب های مختلف فکری به اون پرداخته شده و هیچ جا جوابی همه جانبه برای اون داده نشده.
ولی به هر حال در رشته ی ما خیلیها بودن که به صورت مساله پرداختن.
بعضی ها مثل مرحوم هادی میرمیران به دنبال حل مشکل همسایگی ها تو شهرک بهارستان بودن و شکست خوردن.
بعضی ها مثل اقای موشی سوفتی در بحث پیشساختگی و همسایگی در مقیاس طبقات به دنبال جواب بودن و به اون رسیدن.
و مثال های بسیاری که همگی به دنبال رفع مشکل بودن
 

n!mv

عضو جدید
به نظر من اینطور نقد کردن اونم از افرادی متفاوت با یک زاویه، نقد کاملا درستی نیست.
معماران زیادی روی حل این مشکل کار کردن.
فقط اینه که طبق شرایطی که در اون بودن و چیزی که ازشون خواستن دست به امتحان راهکارهایی زدن که بعضا جواب نداده و گاهی تا جایی جواب داده.
و اینکه میگم گاهی تا جایی جواب داده به این خاطره که طراحی و ساخت یک شهر آرمانی یا همون مدینه فاضله نه تنها یه ارمان معماریه بلکه در مبحث جامعه شناسی و مکتب های مختلف فکری به اون پرداخته شده و هیچ جا جوابی همه جانبه برای اون داده نشده.
ولی به هر حال در رشته ی ما خیلیها بودن که به صورت مساله پرداختن.
بعضی ها مثل مرحوم هادی میرمیران به دنبال حل مشکل همسایگی ها تو شهرک بهارستان بودن و شکست خوردن.
بعضی ها مثل اقای موشی سوفتی در بحث پیشساختگی و همسایگی در مقیاس طبقات به دنبال جواب بودن و به اون رسیدن.
و مثال های بسیاری که همگی به دنبال رفع مشکل بودن
نه ،اصلا من نمی خوام افراد رو نقد کنم یا بهشون ایراد بگیرم حتی گفتم مثلا فلانی یا فلانی ... این حرف که معمارای زیادی تلاش کردن درسته؛ ولی ابتدا یه تفاوت قائل بشیم بین شهر و شهرک ...تفاوت قائل بشیم بین طراحی تمام مجموعه توسط یک شخص یا یک گروه با جریان سیال و زنده ساخت و ساز در یک شهر پویا و زنده...تعداد بسیار زیادی از ارگانهای شهری چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک توسط افراد عادی ساخته میشه ...قطعا اعتراض خواهد شد که این افراد صلاحیت ندارند و باید معمار وشهرساز حرفه ای و با دانش تمام امور رو به دست بگیره که اصولا نمی شه و نخواهد شد ...اما این اتفاقات در شهر های قدیم هم میوفتاده ولی چرا به این صورت نشده؟ اصول و قواعدی به صورت یکسان وجود داشته که از معمار عالی تا مردم عادی ازش پیروی می کردند و جواب هم میداده ... تصویر انگور خیلی مثال جالبیه هر کدوم به تنهایی زیبان ولی اغتشاش این زیبایی به زشتی منجر میشه .... حالا برگریدم سر معماران عزیز خودمون... هر کدوم حرف درست میزنن ... حرف دیگران رو نمی تونن قبول کنند ( یا نمیخوان) اغتشاش به وجود میاد ، هر ساختمون یه سبک ،یه نما ، یه حرف... البته استثنائات هست پس لطفا نگید فلانی این کار رو کرد فلان کار رو ، کلیت رو مقایسه کنیم شهر رو مقایسه کنیم بافت رو بر مبنای اصول فکری جدید یا قدیم مثلا بافت قدیم یزد شهر تره یا بافت جدیدش؟ بافت قدیم لندن شهر تره یا بافت جدیدش؟ حالا هر شهری ممکنه واقعا لندن امروزه بهتر باشه ولی این مقایسه رو داریم ، هماهنگی های شهری رو میتونیم به وضوح ببینیم ،راستی بگم که ما نمی تونیم با الگو های قدیم ؛ زندگی امروزه رو پاسخ بدیم، این معنی کپی از گذشته نیست ،ولی یکسری مسائل رو قبلا حل کردند و ما تو همون زمینه ها مشکل داریم که میشه از اون الگوها استفاده کرد و به روز در آورد
 

محمدmohammad

عضو جدید
سلام

سلام

سلام
خیلی خوشحال میشم قابل بدونین و بتونم ک توی بحثتون شرکت کنم ;).امیدوارم ورود من باعث شه ک مناظره بین دو طرز فکر مختلف توسعه پیدا کنه و دوستانی ک فقط تشکر میکنن هم وارد بحث بشن.
داستان انگور از شهرسازی به معماری و از معماری به شهرسازی تعمیم داده میشه اما یه چیز مهم این وسط وجود داره ک دوستان مشکلات رو بیایم از دید وسیعتر نگاه کنیم شهرساز ما وارد چگونگی طراحی یه معمار نمیشه و معمار ما کاری به بافت کوچه یاا خیابون نداره همه شهرسازی ما طبق اصول شهرسازی پیش میره ک توی کتابا نمونه هاشو خوندیم مسکونی با این مقدار درصد فضای سبز این مقدار و .و و ......
اصول معماری هم با این ابعاد این مقدار تراکم این مقدار کاربری درو پنجره های این ابعاد ....همشم توی نویفرت هس بچه های دیپلم نقشه کشی کامل حفظن.
میدونین میگم دید وسیعتر چیه اینه ک ما داریم هنر و ابتکار بخرج میدیم که این ابعاد و این اصول رو درست و مطلوب؛باب دل کسی ک داره ازش استفاده میکنه کنار هم بچینیم .
چرا اصول شهرسازی آقای رایت باعث میشه اون حجاب و اون آرامش دور بودن از دید غریبه برای ساکنین ساختمانهای طراحی شده رعایت بشه ولی ما ک دم از حجاب میزنیم شهرسازیمون طوریه ک خونه هارو توی دل همدیگه طراحی میکنیم.

حالا وارد معماری میشیم مهندس معمار اومده طرح زده دیکانستراکت فراکهکشانی حالا چی هس؟؟جزئیات:شامل نما ک حتما کامپوزیت باشه یا مرمر....حتما؛حتما ؛حتما نور باید ازجنوب بیاد بخاطر همین پنجره طراحی میشه با این عظمت که هیچ جا هم پیدا نمیشه جالبه اینجاس پشت سرش صاحب خونه میاد پرده سلطنتی میخره متری ......تومن ک پنجره رو بپوشونه ینی همون نوری ک آقای معمار در نظر گرفته کشک...
فضاهای پری ک ما میبینیم حکم مرگ تدریجی احساس لطیف بچه های مارو داره گاهی آدم دوس داره از پنجره بیرونو نگاه کنه به آینده فکر کنه و افق رو حس کنه اما بجاش چی میبینیم؟؟؟از فاصله 8متر اون سمت کوچه رخت روی آپارتمانا آویزونه واسه خشک شدن.
شهرسازی الان دنیا میگه یه بناهایی حکم تندیس دارن و اونارو با تفکیک کاربری جاهایی طراحی میکنن که اول باعث ایجاد روحیه و امید به آینده و حس نو بودن رو درون افراد اون شهر داشته باشه و بعد نمادی برای شناخت اون شهر..
معماری الان دنیا میگه حس همسایگی و احترام به بناهای اطراف رعایت شه همونطوری ک بزرگترین معمارای دنیا توی طراحی درون شهری خودشون اینو رعایت کردن و نمونه هاشو توی جلسه بعدی میزارم ک ببینید.
امیدوارم دوستای عزیز تا میتونن اشتباهات منو توی نگارش و املا ندیده بگیرن و توی طرز فکر و نظریاتم منو اذیت کنن...
بابت وقتی ک گذاشتین ممنون.
 
آخرین ویرایش:

n!mv

عضو جدید
سلام
خیلی خوشحال میشم قابل بدونین و بتونم ک توی بحثتون شرکت کنم ;).امیدوارم ورود من باعث شه ک مناظره بین دو طرز فکر مختلف توسعه پیدا کنه و دوستانی ک فقط تشکر میکنن هم وارد بحث بشن.
داستان انگور از شهرسازی به معماری و از معماری به شهرسازی تعمیم داده میشه اما یه چیز مهم این وسط وجود داره ک دوستان مشکلات رو بیایم از دید وسیعتر نگاه کنیم شهرساز ما وارد چگونگی طراحی یه معمار نمیشه و معمار ما کاری به بافت کوچه یاا خیابون نداره همه شهرسازی ما طبق اصول شهرسازی پیش میره ک توی کتابا نمونه هاشو خوندیم مسکونی با این مقدار درصد فضای سبز این مقدار و .و و ......
اصول معماری هم با این ابعاد این مقدار تراکم این مقدار کاربری درو پنجره های این ابعاد ....همشم توی نویفرت هس بچه های دیپلم نقشه کشی کامل حفظن.
میدونین میگم دید وسیعتر چیه اینه ک ما داریم هنر و ابتکار بخرج میدیم که این ابعاد و این اصول رو درست و مطلوب؛باب دل کسی ک داره ازش استفاده میکنه کنار هم بچینیم .
چرا اصول شهرسازی آقای رایت باعث میشه اون حجاب و اون آرامش دور بودن از دید غریبه برای ساکنین ساختمانهای طراحی شده رعایت بشه ولی ما ک دم از حجاب میزنیم شهرسازیمون طوریه ک خونه هارو توی دل همدیگه طراحی میکنیم.

حالا وارد معماری میشیم مهندس معمار اومده طرح زده دیکانستراکت فراکهکشانی حالا چی هس؟؟جزئیات:شامل نما ک حتما کامپوزیت باشه یا مرمر....حتما؛حتما ؛حتما نور باید ازجنوب بیاد بخاطر همین پنجره طراحی میشه با این عظمت که هیچ جا هم پیدا نمیشه جالبه اینجاس پشت سرش صاحب خونه میاد پرده سلطنتی میخره متری ......تومن ک پنجره رو بپوشونه ینی همون نوری ک آقای معمار در نظر گرفته کشک...
فضاهای پری ک ما میبینیم حکم مرگ تدریجی احساس لطیف بچه های مارو داره گاهی آدم دوس داره از پنجره بیرونو نگاه کنه به آینده فکر کنه و افق رو حس کنه اما بجاش چی میبینیم؟؟؟از فاصله 8متر اون سمت کوچه رخت روی آپارتمانا آویزونه واسه خشک شدن.
شهرسازی الان دنیا میگه یه بناهایی حکم تندیس دارن و اونارو با تفکیک کاربری جاهایی طراحی میکنن که اول باعث ایجاد روحیه و امید به آینده و حس نو بودن رو درون افراد اون شهر داشته باشه و بعد نمادی برای شناخت اون شهر..
معماری الان دنیا میگه حس همسایگی و احترام به بناهای اطراف رعایت شه همونطوری ک بزرگترین معمارای دنیا توی طراحی درون شهری خودشون اینو رعایت کردن و نمونه هاشو توی جلسه بعدی میزارم ک ببینید.
امیدوارم دوستای عزیز تا میتونن اشتباهات منو توی نگارش و املا ندیده بگیرن و توی طرز فکر و نظریاتم منو اذیت کنن...
بابت وقتی ک گذاشتین ممنون.
ممنون دوست عزیز ، من با کلیات حرفای شما کاملا موافقم ، واین طور ادامه میدم که با این طرز تفکر مدرنیسم که جدا سازی رو سر لوحه کار خودش قرار داریم ؛ جدا کردن معمار از شهرساز ، جدا کردن معمار از سازه و نه فقط این بحث، ما بررسی های زیادی داریم در مورد مدرنیسم در زمینه های گوناگون چه در ادبیات چه در هنر ، اجتماع و حتی دسته بندی انسان ها جوان ،پیر ، کودک ، نوجوان...این مسائل و جزئی نگری بدون در نظر گرفتن کل ،حوادث ناخوشایندی رو به وجود میاره، هر کسی خودش رو ارجح و بهتر میدونه ، دانشگاه های ما به جای همکاری معمار عمران شهرساز تبدیل به بحث های بچه گانه کی بهتره کی بدتره میشه و باید باور کنیم این حقیقته ، حقیقته که یه اصل کلی وجود نداره که فرع ها به خاطرش در مواردی کوتاه بیان ، که شما خیلی خوب بهش اشاره کردید ،توجه کنید مدرن در این جا به معنی به روز بودن نیست ؛منظور تفکر و مکتب مدرنیسمه ، کتاب از مدرنیسم تا پست مدرنیسم لارنس کهون مقالات خیلی خوبی در این زمینه داره ...
 

محمدmohammad

عضو جدید
دستت درد نکنه نیما جان
موضوع رو سمت یه کلمه ای کشوندی ک ترسی در استفاده درست و بجا توی این واژه هست.واردش نمیشم فقط هرچیزی ک ازشو فهمیدم میگم.
قاعدتا قبول دارید ک مدرنیسم هم یه ساختار شکنه....چجوری حالا میگم....مگه مدرنیسم ساختار عقاید و فرهنگ و معماری و شهرسازی قبل خودشو تغیر نداد؟؟پس اونم ساختار شکنه که حالا بعدا به دیکانستراکت میرسیم ک اون اومد ساختار مدرنو خورد کرد.
در مدرنیسم یک وحدتی وجود داره بین عقاید و معماری ...حالا معماری باعث میشه ک مهندس عمران سازه رو طبق میل مهندس معمار بسازه و یا اینکه عدم صحیح بودن طرح از نظر سازه ای رو به مهندس طراح گزارش کنه ینی ارتباط تنگاتنگ بین این دو و مهندس شهرساز محدودیتای سازه ای و نمایی و کاربری رو ایجاد میکنه ینی یک مثلث با مرکزیت ساختمان و سه گوشه معمار شهرساز و مهندس عمران.
مدرنیسم نقطه مرکزیتی برای گسستگی قبل خودش بوجود آورد ک باعث شد ما پیشرفت در علوم رو بعد اون بصورت جهش یافته ببینیم و نه تفکیک شده.
 
بالا