می خواستم طنز بنویسم اما شرایط روحی روانیمون تغییر کرده همین الان فک کنم نیمه بشه درصد وافعیتشم 99.99 ...کیبرد انگشتای دست حرکت ...
کفشمو که دراوردم جورابام یه نمه هنوز بو می داد شیشه رو کمی پایین کشیدم هوای بهاری ار لابه لای در پیچید داخل فصای کابین حالو هوایی گرفت .تقریبا بیست دقیقه ای بود از خونه راافتاده بودیم من بودمو بابام با یه دسته گل رو جعبه شیرینی صندلی عقب
کت شلوار یه دست نوک مدادی پوشیده بودم تو راه به خیلی چیزا فکر می کردم تا ذهنمو از اتفاقای که قرار در اینده بیفته دور کنم بگم زیادم مهم نیست اما مگه میشد در واقعه یه جور فکرآی خود گول زنک ..
کنار یه رستوران بین راهی پارک کرد همو اول فهمیدم می خواد سیگار بکشه همیشه و همه جا حتی جلو یه نفر غیر دودی هم سیگار نمی کشید ..ما هم فرصتو غنیمت شمردیمو دس به ابی رفتیم با جازه ..
همیشه اینجوریه بابامو می گم کم حرف می زنه برعکس من اما نمی دونم چرا اون روز منم زیاد حرف نزدم تقریبا داشتیم نزدیک خونه دختره می شدیم بازم زدیم کنار تا برادرو خواهرم که بعد از ما جرکت کرده بودند برسند ..
حالا دیگه همه رسیده بودند اون افکار درهم وبرهم گمو گور شده و دل تو دلم نبود .. تمی دونم این جمله از کچا بهم و حی شد که .
ببین بابا این دفعه اخرت باشه بخوای زن بگیریا که من یکی دیگه نیستم ...!!!
بله سال 89 برا هر که خوب نبود بار بابای ما هی ... همچین .
حالا چند نفر اخرشو حدس زدن واز کجا ؟
کفشمو که دراوردم جورابام یه نمه هنوز بو می داد شیشه رو کمی پایین کشیدم هوای بهاری ار لابه لای در پیچید داخل فصای کابین حالو هوایی گرفت .تقریبا بیست دقیقه ای بود از خونه راافتاده بودیم من بودمو بابام با یه دسته گل رو جعبه شیرینی صندلی عقب
کت شلوار یه دست نوک مدادی پوشیده بودم تو راه به خیلی چیزا فکر می کردم تا ذهنمو از اتفاقای که قرار در اینده بیفته دور کنم بگم زیادم مهم نیست اما مگه میشد در واقعه یه جور فکرآی خود گول زنک ..
کنار یه رستوران بین راهی پارک کرد همو اول فهمیدم می خواد سیگار بکشه همیشه و همه جا حتی جلو یه نفر غیر دودی هم سیگار نمی کشید ..ما هم فرصتو غنیمت شمردیمو دس به ابی رفتیم با جازه ..
همیشه اینجوریه بابامو می گم کم حرف می زنه برعکس من اما نمی دونم چرا اون روز منم زیاد حرف نزدم تقریبا داشتیم نزدیک خونه دختره می شدیم بازم زدیم کنار تا برادرو خواهرم که بعد از ما جرکت کرده بودند برسند ..
حالا دیگه همه رسیده بودند اون افکار درهم وبرهم گمو گور شده و دل تو دلم نبود .. تمی دونم این جمله از کچا بهم و حی شد که .
ببین بابا این دفعه اخرت باشه بخوای زن بگیریا که من یکی دیگه نیستم ...!!!
بله سال 89 برا هر که خوب نبود بار بابای ما هی ... همچین .
حالا چند نفر اخرشو حدس زدن واز کجا ؟
آخرین ویرایش: