خوابي ديدم .....

[گلبرگ نقره ای]

[FONT=&quot]خوابي ديدم .....[/FONT]
[FONT=&quot]خواب ديدم در ساحل با خدا قدم مي زنم[/FONT]
[FONT=&quot]بر پهنه آسمان صحنه هايي[/FONT]
[FONT=&quot]از زندگي ام برق زد[/FONT]
[FONT=&quot]در هر صحنه، دو جفت جاي پا روي شن ديدم [/FONT]
[FONT=&quot]يكي متعلق به من و ديگري متعلق به خدا[/FONT]
[FONT=&quot]وقتي آخرين صحنه در مقابلم برق زد[/FONT]
[FONT=&quot]به پشت سر و به جاي پاهاي[/FONT]
[FONT=&quot]روشن نگاه كردم[/FONT]
[FONT=&quot]متوجه شدم كه چندين بار در طول[/FONT]
[FONT=&quot]مسير زندگي ام،[/FONT]
[FONT=&quot]فقط يك جفت جاي پا روي شن بوده است .[/FONT]
[FONT=&quot]همچنين متوجه شدم كه اين سخت ترين [/FONT]
[FONT=&quot]و غمگين ترين دوران زندگي ام بوده است .[/FONT]
[FONT=&quot]اين واقعا برايم ناراحت كننده بود[/FONT]
[FONT=&quot]و درباره اش از خدا سوال كردم [/FONT]
[FONT=&quot]خدايا ، توگفتي اگر به دنبال تو بيايم ،[/FONT]
[FONT=&quot]در تمام راه با من خواهي بود .[/FONT]
[FONT=&quot]ولي ديدم كه در سخت ترين دوران زندگي ام ،[/FONT]
[FONT=&quot]فقط يك جفت جاي پا وجود داشت .[/FONT]
[FONT=&quot]نمي فهمم چرا هنگامي كه بيش از هر وقت ديگر[/FONT]
[FONT=&quot]به تو نياز داشتم ، مرا تنها گذاشتي .[/FONT]
[FONT=&quot]خدا پاسخ داد : بنده بسيار عزيزم ، [/FONT]
[FONT=&quot]من در كنارت هستم [/FONT]
[FONT=&quot]و هرگز تنهايت نخواهم گذاشت .[/FONT]
[FONT=&quot]اگر در آزمون ها و رنج ها ، فقط[/FONT]
[FONT=&quot]يك جفت جاي پا ديدي .[/FONT]
[FONT=&quot]زماني بود كه تو را در آغوشم حمل مي كردم .[/FONT]