خدا ، فرشته و زن

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ازهنگامي که خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا اين همه وقت صرف اين يکی می فرماييد ؟
خداوندپاسخ داد : دستور کار او را ديده ای ؟
اوبايد کاملا" قابل شستشو باشد، اما پلاستيکی نباشد
بايددويست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جايگزينی باشند
بايدبتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند
بايددامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جايش بلند شدناپديد شود
بوسهای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشيده گرفته تا قلب شکسته، درمانکند
وشش جفت دست داشته باشد
فرشته از شنيدن اين همه مبهوت شد
گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟
خداوندپاسخ داد : فقط دست ها نيستند. مادرها بايد سه جفت چشم هم داشته باشند
-اينترتيب، اين می شود يک الگوی متعارف برای آنها
خداوندسری تکان داد و فرمود : بله
يکجفت برای وقتی که از بچه هايش می پرسد که چه کار می کنيد
ازپشت در بسته هم بتواند ببيندشان
يک جفت بايد پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد
وجفت سوم همين جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند
بتواندبدون کلام به او بگويد او را می فهمد و دوستش دارد
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگيرد
اينهمه کار برای يک روز خيلی زياد است. باشد فردا تمامش بفرماييد
خداوندفرمود : نمی شود
چيزینمانده تا کار خلق اين مخلوقی را که اين همه به من نزديک است، تمام کنم
ازاين پس می تواند هنگام بيماری، خودش را درمان کند، يک خانواده را با يک قرص نان سيرکند و يک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگيرد
فرشتهنزديک شد و به زن دست زد
اماای خداوند، او را خيلی نرم آفريدی
بلهنرم است، اما او را سخت هم آفريده ام. تصورش را هم نمي توانی بکنی که تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد
فرشته پرسيد : فکر هم می تواند بکند ؟
خداوندپاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد
آنگاه فرشته متوجه چيزی شد و به گونه زن دست زد
ايوای، مثل اينکه اين نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در اين يکی زيادی مواد مصرفکرده ايد
خداوندمخالفت کرد : آن که نشتی نيست، اشک است
فرشتهپرسيد : اشک ديگر چيست ؟
خداوندگفت : اشک وسيله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا اميدی، تنهايی، سوگ وغرورش
فرشته متاثر شد
شمانابغه ايد ای خداوند، شما فکر همه چيز را کرده ايد، چون زن ها واقعا" حيرت انگيزند
زنها قدرتی دارند که مردان را متحير می کنند
همواره بچه ها را به دندان می کشند
سختیها را بهتر تحمل مي کنند
بارزندگی را به دوش می کشند
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند
وقتی می خواهند جيغ بزنند، لبخند می زنند
وقتی می خواهند گريه کنند، آواز می خوانند
وقتی خوشحالند گريه می کنند
ووقتی عصبانی اند می خندند
براي آنچه باور دارند می جنگند
درمقابل بی عدالتی می ايستند
وقتیمطمئن اند راه حل ديگری وجود دارد، نه نمی پذيرند
بدونکفش نو سر می کنند، که بچه هايشان کفش نو داشته باشند
برایهمراهی يک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند
بدونقيد و شرط دوست می دارند
وقتیبچه هايشان به موفقيتی دست پيدا می کنند گريه می کنند و و قتی دوستانشان پاداش میگيرند، می خندند
درمرگ يک دوست، دلشان می شکند
دراز دست دادن يکی از اعضای خانواده اندوهگين می شوند
بااينحال وقتی می بينند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند
آنهامی رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برايشان مهم هستيد
قلبزن است که جهان را به چرخش در می آورد
زنها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و بوسيدن می تواند هردل شکسته ای را التيام بخشد
کارزن ها بيش از بچه به دنيا آوردن است، آنها شادی و اميد به ارمغان می آورند. آنهاشفقت و فکر نو می بخشند
زنها چيزهای زيادی برای گفتن و برای بخشيدن دارند
خداوندگفت : اين مخلوق عظيم فقط يك عيب دارد
فرشته پرسيد : چه عيبی ؟
خداوندگفت : قدر خودش را نمی داند!
 
بالا