خداباوران قمارباز!

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود.یکی از جملات کلیشه ای که خداباوران خطاب به بیخدایان می گویند این است که اگر من به خدا اعتقاد داشته باشم و خدایی نباشد چیزی را از دست ندادم اما تو اگر به آن دنیا بروی و ببینی خدایی است ضرر کردی! درحالیکه بیخدایی تو برایت سودی نخواهد داشت و درحقیقت بسیاری از خداباوران به این شکل خیال خودشان را راحت می کنند و دیگر دنبال مطالعه کردن و جستجوی حقیقت نمی روند.اما نکته ای عجیب در این نوع طرز تفکر وجود دارد.اعتقاد یا باور داشتن چیزی نیست که شما بتوانید آن را همانند یک سیاست اتخاذ کنید.دستکم چیزی نیست که من بتوانم درموردش بطور ارادی تصمیم گیری کنم.من می توانم تصمیم بگیرم که به کلیسا بروم یا تصمیم بگیرم که وردی را زمزمه کنم یا می توانم تصمیم بگیرم که دست روی انجیل بگذارم و سوگند بخورم که کلمه کلمه آن را قبول دارم اما هیچ کدام از این کارها موجب اعتقاد من به خدا نمی شود.این برهان خداباوران مشهور به قمارباز پاسکال یک اعتقاد قلابی به خداوند است.در این صورت بهتر است خدایی که به آن معتقد هستید خدای همه دان یا عالم ما فی الصدور نباشد.
از این گذشته ما چرا باید فکر کنیم که برای خشنودی خدا باید به او معتقد باشیم؟چه کنیم اگر خدا دانشمندی باشد که جستجوی صادقانه حقیقت را بالاترین فضیلت بداند؟ آیا خدا نباید برای شکاکیت دلیرانه فیلسوفانی همانند راسل ارزشی بیش از شرط بندی زبونانه پاسکال قایل شود؟ آیا می توانید شرط ببندید که خدا برای اعتقاد قلابی و فاقد صداقت ارزشی بیش از شکاکیت صادقانه ارج قایل است؟بازهم فرض کنید خدایی که پس از مرگ با آن روبرو می شوید خدای بعل باشد و نه خدای یهوه آیا بهتر نیست که با توجه به تعدد خدایانی که مردم به آنها باور دارند اصلا روی خدایی شرط بندی نکرد؟
 
آخرین ویرایش:

reza4321

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای همین است که گفته میشود تو اصول دین تقلید غلطه و باید خود شخص با تحقیق و بررسی اصول دین که یکیش توحید هست رو قبول کنه.

و خیلی در تحقیق و قبول نکردن الکی در اسلام تاکید شده.طوری که گفته شده که اگر کسی بدون علم و الکی خدا رو قبول کنه بعد از مرگ که ازش پرسیده میشه خدای تو کیست.کسی واقعا خدا رو قبول نداشته باشه لال میشه و نمیتونه حرفی بزنه.اینها از تعالیم اسلام هست.
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای همین است که گفته میشود تو اصول دین تقلید غلطه و باید خود شخص با تحقیق و بررسی اصول دین که یکیش توحید هست رو قبول کنه.
باید قبول کنه؟اگر من مجاز به تحقیق کردن هستم پس یعنی باید آزادانه بتوانم فکر کنم بیندیشم و راه درست را انتخاب کنم.نمی شود گفت تو در رابطه با وجود خدا تحقیق کن و نتیجه مطالعاتت خداباوری باشد.اگر شما امکان مطالعه کردن را به شخص می دهید پس باید به او آزادی را هم بدهید که نتیجه مطالعاتش هرچه بود آن را بپذیرید.چه بسا من تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که خدایی وجود ندارد.
تفکر و تحیق جهت دار سود وفایده ای ندارد بلکه تحقیق و تفکر باید فارغ از تعصبات و پیش فرض های ذهنی باشد و شخص این آزادی را داشته باشد که نتیجه تفکراتش هرچه بود به عقایدش احترام گذاشته شود وگرنه اگر شما از طرفی بنده را به تحقیق در اصول دین دعوت کنید و از طرفی هم مدام از شعله های زبانه کشیده جهنم و کافر بودن و نجس بودن و...بگویید مشخص است که به تفکرات من احترام نمی گذارید.


و خیلی در تحقیق و قبول نکردن الکی در اسلام تاکید شده.طوری که گفته شده که اگر کسی بدون علم و الکی خدا رو قبول کنه بعد از مرگ که ازش پرسیده میشه خدای تو کیست.کسی واقعا خدا رو قبول نداشته باشه لال میشه و نمیتونه حرفی بزنه.اینها از تعالیم اسلام هست.

البته من نمی دانم شما این را کجا خوانده اید.این یک واقعیت انکارناپذبر است که عده کثیری از مسلمانان فقط دنباله روی دین پدران خود بوده اند.آنها هیچگاه روی این مسائل تحقیق نکرده اند بلکه از کودکی آموزش های دین خود را دیده اند و دین پدران خود را ادامه می دهند و بعید می دانم یک بیخدای شکاک یا لاادری گر محقق و شکاک به اندازه یک خداباور و مسلمان مقلد در اسلام اعتبار و ارزش داشته باشد.
 
آخرین ویرایش:
بالا