خاطره یک خانم خانه دار ایرانی

n_roshan

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://bo2sms.ir/post/297


اولین باری که برای بچه ها خوراک جگر درست کردم هیچ وقت یادم نمی ره.
غذا رو کشیدم و بچه ها و شوهرم را برای خوردن شام صدا زدم، پسر کوچکم غذا را بو کرد و اخم هایش رفت توی هم... دخترم هم با غذایش بازی بازی می کرد ولی حاضر نبود لب بزنه.
به بچه ها گفتم:
"ممکنه بوی خوبی نده اما خیلی خوشمزه است، یه کوچولو امتحان کنید... اصلا می دونید اسم این غذا چیه؟ یه راهنمایی می کنم بهتون... باباتون گاهی منو به همین اسم صدا می زنه."

ناگهان چشمهای دخترم گشاد شد، به برادرش سقلمه زد و گفت:
"نخور! نخور! تاپاله است!"
 

emi.zx2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
کجا وجهشون خراب شده حتما شوهرش بیشتر از جییییییگر بهش میگفته:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:تا:biggrin::biggrin:تاپا:biggr:w15::w15::w15:in::biggrin::biggrin:تاپاله
 

Similar threads

بالا