برگرفته از کتاب "در استین مرقع"
گاندی سه ارزوی بزرگ داشت بکی استقلال هند دیگری جلوگیری از تجزیه شبه قاره وسومی پرهیز از تمدن ماشینی غرب روزی که به نخستین ارزویش رسید در سرتاسر هند از چنان نفوذ کلام ومحبوبیتی برخوردار شد که تاریخ کهن هند هر گز چنان قدرتی به خاطر نداشت.
سران حذب کنگره هند که به فیض رهبری اگاهانه گاندی از سیاهچاله های اکنون بر عرصه قدرت ظاهر شده بودند عموما از شاگردان ومریدان وی بودند واز جان دل به پیشگاه خویش به این هیکل پا برهنه و استخوانی که با کاسه چوبی و دوک ریسندگی و بزغاله معروفش پشت امپراطوری کبیر بریتانیا را برخاک تسلیم مالیده و جهان مغرور را در پیشوای روح مسالمتجوی و طبع انسانی به تعظیم واداشت.
بعد از استقلال هند جلسه حذب کنگره تشکیل شد و گاندی و گاندی به ارزو های دیگر خود اشاره کرد .باید به هر قیمتی از تجذیه هند جلو گیری شود و مهمتر از همه با ید تکنولژی غربی از ساحت هندو ستان محو شود واستدلالش این بود که هند با این تراکم جمعیت و نیروی انسانی عظیم هیچ نیازی به ماشین فرنگی ندارد استفاده از هر خرمنکوب باعث بیکاری دها نفر می شود ...
اما مشاوران ومریدان گاندی یعنی اعضای مرکزی حذب کنگره با همه اردتی که به پیشوای حذب خود داشتند به جای گفتن سمعنا واطعنا به سائقه تربیتی که دیده بودند به مشورت پرداختند به این نتیجه رسیدند که تجزیه هندوستان اگرچه در کام همه هندوان تلخ است اما امری است ناگذیر که سازش بین هندو ومسلمان در پناه یک قانون و در محدوده یک مملکت در شرایط موجود نا ممکن است ...در مورد پرهیز از تمدن ماشینی غرب افکار مرشد باب روز نیامد اگر هندوستان امروز دوباره به اعهد گاری ودره گاو اهن برگردد از کاروان تند سیر تمدن عقب می مانند و فلاکت وفقر عمومی بیشتر خواهد شد و سلطه استعما رگران بار دیگر به صورت و حشتناکتر تمدید خواهد شد
سران کنگره سردار پاتل و نهرو به کلبه فقیرانه مرشد خود رفتند با صراحت ازادگان مخالفت اعضای کنگره را دبه اطلاعش رساندند ...
گاندی سخنان مخالفان را به دقت شنید تاملی کرد بی انکه نهیب قهرش مریدان به مخالفت برخواسته را تبدیل به سنگ سیاه کند بی انکه مخالفت با افکار خود را کفر محظ بداند و مخالفین را مرتد و واجب القتل ...بی انکه داغ اجنبی و فرنگی پرستی بر نامه اعمال شاگردان خود بزند سرش را بالا گرفت و خطاب به پاتل و نهرو گفت ...
اینها که گفتم از ارزو های دیرینه من بود اما هرچه باشد من پیرم و متغلق به دنیایی دیگر شما جوانید و با مقتضای جهان امروز بیشتر اشنا و انگهی اکثریت با شماست و من چاره ایی ندارم جز اینکه در عین دلشکستگی از نرسیدن به ارزو هایم دعا کنم که شما در خدمت به این سرزمین موفق باشید ...
گاندی و دست یارانش پرورده نظام دمکراسی انگلیسند نه براورده حکومت استعماری بریتانیا به همین دلیل هم در دفاع از حق شجاع یند هم قبول حق...
گاندی سه ارزوی بزرگ داشت بکی استقلال هند دیگری جلوگیری از تجزیه شبه قاره وسومی پرهیز از تمدن ماشینی غرب روزی که به نخستین ارزویش رسید در سرتاسر هند از چنان نفوذ کلام ومحبوبیتی برخوردار شد که تاریخ کهن هند هر گز چنان قدرتی به خاطر نداشت.
سران حذب کنگره هند که به فیض رهبری اگاهانه گاندی از سیاهچاله های اکنون بر عرصه قدرت ظاهر شده بودند عموما از شاگردان ومریدان وی بودند واز جان دل به پیشگاه خویش به این هیکل پا برهنه و استخوانی که با کاسه چوبی و دوک ریسندگی و بزغاله معروفش پشت امپراطوری کبیر بریتانیا را برخاک تسلیم مالیده و جهان مغرور را در پیشوای روح مسالمتجوی و طبع انسانی به تعظیم واداشت.
بعد از استقلال هند جلسه حذب کنگره تشکیل شد و گاندی و گاندی به ارزو های دیگر خود اشاره کرد .باید به هر قیمتی از تجذیه هند جلو گیری شود و مهمتر از همه با ید تکنولژی غربی از ساحت هندو ستان محو شود واستدلالش این بود که هند با این تراکم جمعیت و نیروی انسانی عظیم هیچ نیازی به ماشین فرنگی ندارد استفاده از هر خرمنکوب باعث بیکاری دها نفر می شود ...
اما مشاوران ومریدان گاندی یعنی اعضای مرکزی حذب کنگره با همه اردتی که به پیشوای حذب خود داشتند به جای گفتن سمعنا واطعنا به سائقه تربیتی که دیده بودند به مشورت پرداختند به این نتیجه رسیدند که تجزیه هندوستان اگرچه در کام همه هندوان تلخ است اما امری است ناگذیر که سازش بین هندو ومسلمان در پناه یک قانون و در محدوده یک مملکت در شرایط موجود نا ممکن است ...در مورد پرهیز از تمدن ماشینی غرب افکار مرشد باب روز نیامد اگر هندوستان امروز دوباره به اعهد گاری ودره گاو اهن برگردد از کاروان تند سیر تمدن عقب می مانند و فلاکت وفقر عمومی بیشتر خواهد شد و سلطه استعما رگران بار دیگر به صورت و حشتناکتر تمدید خواهد شد
سران کنگره سردار پاتل و نهرو به کلبه فقیرانه مرشد خود رفتند با صراحت ازادگان مخالفت اعضای کنگره را دبه اطلاعش رساندند ...
گاندی سخنان مخالفان را به دقت شنید تاملی کرد بی انکه نهیب قهرش مریدان به مخالفت برخواسته را تبدیل به سنگ سیاه کند بی انکه مخالفت با افکار خود را کفر محظ بداند و مخالفین را مرتد و واجب القتل ...بی انکه داغ اجنبی و فرنگی پرستی بر نامه اعمال شاگردان خود بزند سرش را بالا گرفت و خطاب به پاتل و نهرو گفت ...
اینها که گفتم از ارزو های دیرینه من بود اما هرچه باشد من پیرم و متغلق به دنیایی دیگر شما جوانید و با مقتضای جهان امروز بیشتر اشنا و انگهی اکثریت با شماست و من چاره ایی ندارم جز اینکه در عین دلشکستگی از نرسیدن به ارزو هایم دعا کنم که شما در خدمت به این سرزمین موفق باشید ...
گاندی و دست یارانش پرورده نظام دمکراسی انگلیسند نه براورده حکومت استعماری بریتانیا به همین دلیل هم در دفاع از حق شجاع یند هم قبول حق...
