حكمت و معرفت

saeidshahi

عضو جدید
عبد عاصی :مطلبی با عنوان حکمت و معرفت کار کرده شده که کشکولی از عناوین مربوط به هم می شد .امیدوارم که رفقای عزيز بتوانند پیوند برگ ها را دریابند .


برگ اول : موسی علیه السلام در اثنای مناجات طالب دیدار پروردگار شد و عرض کرد: "ربّ ارنی انظر الیک." یعنی: خدایا، خود را به من نشان ده که می خواهم ترا ببینم. اما از درگاه حکیم علی الاطلاق خطاب آمد: لن ترانی. یعنی: مرا نخواهی دید ولی به آن کوه نگاه کن، اگر در جایش استقرار یافت تو نیز مرا خواهی دید. چون حضرت موسی به کوه نگریست ملاحظه کرد که پرتو جمال ربانی بر آن کوه چنان تجلی کرد که کوه از هیبت آن به کلی متلاشی شد و موسی با دیدن آن صحنه از هوش رفت: فلمّا تجلّی ربّه للجبل جعله دکّاً و خرّموسی صعقاً.
شاعري مي گويد:
چورسي به طور سينا "ارني" مگو و بگذر كه نيرزد اين تمنا به جواب "لن تراني" !
ديگري مي گويد:
چو رسي به طور سينا "ارني" بگو و مگذر سخني شنو تو از دوست ولو كه "لن تراني" !
شاعر ديگر مي گويد:
"ارني" كسي بگويد كه تو را نديده باشد تو كه با مني هميشه چه جواب "لن تراني"
و ديگري . . . :
تو بدين جمال خونين اگرت به محشر آيي "ارني" كسي بگويد كه بگفت "لن تراني"
واين بيت كه منسوب به علامه طباطبايي (ره) است:
سحر آمدم به كويت كه ببينمت نهاني "ارني" نگفته گفتي دوهزار "لن تراني"

برگ دوم : مریم عذرا (سلام الله علیها) که عمر خود را در عبادت و تهجد و تزهد سپری کرد و به بالاترین مدارج معنوی رسید بعد از آنکه توسط پسرش حضرت عیسی (علیه السلام) دفن شد در پاسخ به این سوال فرزندش که مادر آیا دوست داری به دنیا برگردی؟ جواب می دهد آری دوست دارم برگردم و در شبهای بسیار سرد نماز بگزارم و در روزهای بسیار گرم روزه بگیرم که پسرم راه خیلی مخوف و ترسناک است.

برگ سوم : مرحوم شیخ صدوق، راوندی و بعضی دیگر از بزرگان به نقل از مفضّل بن عمرو حکایت کند: روزی در خدمت حضرت صادق آل محمّد(علیه السلام) نشسته بودم، آن حضرت فرمود: آیا می دانی پیراهن حضرت یوسف (علیه السلام) چه بود و کجاست؟

عرض کردم: خیر، نمی دانم؛ شما بفرمائید تا فرابگیرم.

امام(علیه السلام) فرمود: چون حضرت ابراهیم(علیه السلام) را خواستند، داخل آتش بیندازند، جبرئیل امین(علیه السلام) پیراهنی از لباس های بهشتی برایش آورد و بر او پوشانید و آتش در مقابلش سرد و بی أثر شد. و در آخرین روز حیاتش آن را تحویل حضرت اسحاق(علیه السلام) داد و او نیز پیراهن را بر حضرت یعقوب(علیه السلام) پوشانید که اندازه قامت او بود.و هنگامی که حضرت یوسف(علیه السلام) به دنیا آمد، پدرش آن پیراهن را بر یوسف پوشانید، تا آن جائی که همان پیراهن را توسّط برادرانش برای پدر خود - که نابینا گشته بود - فرستاد و او بینا شد و این همان پیراهن بهشتی بود.

عرض کردم: اکنون آن پیراهن کجاست و چه خواهد شد؟

فرمود: الآن نزد اهلش است و در نهایت، تقدیم قائم آل محمّد(عجل الله فرجه الشریف) خواهد شد.

و هنگامی که آن حضرت ظهور نماید، آن پیراهن را بر تن مبارک خود می نماید و تمام مؤمنین در شرق و غرب دنیا، هر کجا که باشند بوی خوش آن را استشمام خواهند کرد. و او - یعنی؛ امام زمان(عجّل الله فرجه الشریف) در تمام امور وارث تمامی پیغمبران الهی است.(کمال الدّین، ص 327، ح 7، الخرایج والجرایح: ج 2، ص 691، ح 6، با تفاوتی مختصر. )


برگ چهارم :

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرایار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح توییسینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور توییمرغ که طور تویی خسته به منقار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر توییقند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
حجره خورشید تویی خانه ناهید توییروضه امید تویی راه ده ای یار مرا
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه توییآب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
دانه تویی دام تویی باده تویی جام توییپخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندیراه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا


 

Similar threads

بالا