
حسین امانت با طرح خود که همان میدان بزرگ آزادی بود به معماری ایران سلامی دوباره کرد و توانست خود را دز آغاز جوانی به معماری با مقیاس جهانی تبدیل کند.
طرحهای برجسته حسین امانت در دیگر کشورها نظیر چین-آمریکا-کانادا مورد استقبال قرار گرفته و به مرحله اجرا رسیده اند. طرح های حسین امانت را بیشتر به دلیل پیوند معماری کلاسیک غربی با روح معماری شرقی می شناسند. تزئین ساختمان با استفاده از سنگ از دیگر مشخصه های معماری آقای حسین امانت می باشد.
در حال حاظر آقای امانت در دفتر کارش در کانادا مشغول به کار در طرح ها و پروژه های بین المللی خود است. وی از سال ۱۹۸۰ به عنوان یک شهروند کانادایی در کانادا زندگی می کند.
زیباترین شاهکار معماری تهران
میدان آزادی از بزرگترین میدانهای تهران است که برج آزادی با ارتفاع چهل و هشت متر، نماد تهران در آن قرار دارد.
برج آزادی یا شهیاد در زمان سلطنت محمد رضا شاه پهلوی به عنوان نماد پایتخت ساخته شد.

هرچه باشد، دستکم سالی یکبار میآید جلوی چشممان و یک روز خاص، میرود توی بورس اخبار، عکسها و فیلمها. میدان 37 ساله آزادی با آن برج معروفش، بخشی از خاطره مشترک همه ماست؛ یک جورهایی هم نماد تهران محسوب میشود و چشم میهمانان خارجی تهران را روی خودش قفل میکند؛ هرچند الان هووی بلندقامت و سرسختی به نام «برج میلاد» سر «برج آزادی» آوردهاند اما «آزادی» هنوز هم برای خودش پادشاهی میکند؛ بهویژه در روز 22 بهمن که پر میشود از آدمهایی که میآیند تا خاطره خوب یک روز خوب را دوباره زنده کنند. چند روز مانده به 22بهمن امسال، رفتیم و دل و روده برج آزادی را درآوردیم تا بدانید آن داخل، چه دنیای جذابی وجود دارد؛ حتی جذابتر از نگاهکردن به خود این غول سفید.
«یک غافلگیری مرموز»؛ تکیه کلام راهنمای بازدیدکنندگان برج، همین است. حالا دیگر برای «سمنانی» و همکاراناش عادی شده است که روزی چندبار نگاههای متعجب بازدیدکنندگان از برج را ببینند و برای توصیفش این جمله را بگویند؛ بهویژه حالا که هم مرحله اول بهسازی برج تمام شده و هم تمام قسمتهای دیدنی برج فعال شده است. ادارهاش را هم سپردهاند به 2 تا مجموعه مستقل. بالا برای شهرداری و پایین برای بنیاد رودکی.
غول سفیدی که فراموش نشد
4 سال پیش، مسئولیت راهاندازی و نگهداری فضای داخلی برج آزادی بهعهده بنیاد رودکی گذاشته شد. برای همین هم یک مرکز درست کردند به نام «مرکز فرهنگی- هنری انقلاب اسلامی» که جایش را هم همان پایین برج تعیین کردند تا دستی به سر و روی موزهها و مجموعه فراموششده زیر برج بکشند؛ مجموعهای که مدتها بود داشت خاک میخورد. حالا اما همه برج دیدنی شده است.
«همراه» - مدیر مجموعه فرهنگی، هنری انقلاب اسلامی- میگوید: «بنا و ساختمان برج، طوری است که معماری تمام دوران تاریخ کشورمان از زمان باستان تا دوره اسلامی را در طراحی خود دارد و همین، شاید جالبترین نکتهای باشد که ناخودآگاه، توجه هر بینندهای را جلب میکند. از قوس بیضیشکل برج- که نمادی از طاق کسری است- گرفته تا نمونههایی از معماریهای دوره صفوی با کاشیکاری فیروزهایشان؛ حتی شیارهای بالای برج که نمادی از بادگیرهای یزد است را هم میشود بالای برج دید. همه اینها در کنار بتون و نمادهای معماری مدرن، باعث میشود که حتی نمای برج هم چشمنواز باشد».
سفر به اعماق آزادی
اولین جایی که برای بازدید درنظر گرفته شده، پلههای ورودی طبقه پایین است؛ جایی که بتوانید از آن پایین، چشمتان را به برج بیندازید و صحبتهای راهنما را بشنوید. چند کلامی برایتان از سابقه ساخت برج میگوید و قدری هم از مشخصات آماریاش. مثل اینکه توی ساختن برج از 25 هزار قطعه سنگ- آن هم در 15هزار شکل مختلف- استفاده کردهاند. هرکدام از لنگههای سنگی درها، حدود 5/3تن وزن دارد و سنگها هم جنسشان از گرانیت است.
چند قدم که میروی داخل، صدای آشنایی توی گوشت میپیچد؛ «بوی گل سوسن و یاسمن آید...». اینجا سالن ایرانشناسی است. یک تسمه نقاله، آرام و بیصدا زیر پایت حرکت میکند و توی 20-15 دقیقه، تو را از همه ایران رد میکند؛ نشانهاش هم نمادهایی است که از کنارشان رد میشوی؛ مثل نماد تراکتور برای تبریز یا نماد خاویار برای گیلان. از خلیجفارس تا دریای خزر راهی نیست. پایان مسیر، صدای شرشر آب و آبشار مصنوعی روی دریای خزر (!) است که سرحالت میآورد و آکواریوم دالان خروجی، خستگیات را در میکند. در تمام طول مسیر هم رویت را که سمت 4 تا پرده نمایش برگردانی، میتوانی فیلمهای مستند انقلاب را ببینی.
سالن بعدی، تالار آینه است. اسمش را گذاشتهاند «دیوراما» و در 2 سمت سالن، 12 غرفه کوچک ساختهاند که با طرحهای حجمی، موقعیت و فعالیتهایی را که در کشور و در زمینههای مختلف انجام شده است، میشود تویش دید. وجه تسمیه آینهایاش هم همان آینههایی است که دور تا دور این 12تا غرفه را پوشاندهاند و زاویهشان طوری است که وقتی نگاهشان میکنی، انگار غرفه خیلی بزرگتر از اندازه واقعیاش است.
مسیر بعدی، باب طبع آدمهای نوگراست. یک سالن، پر از مجسمههایی که بهاش میگویند «کانسپچوال آرت». خودمانیترش میشود «هنر مفهومی». پر است از صندلی، نیزه و کبوتر آهنی. یک نگارخانه که هرچند وقت یکبار، نمایشگاه نقاشی با یک موضوع خاص را به نمایش میگذارد، یک کتابخانه با حدود 12 هزار جلد کتاب و البته یک سایت اطلاعرسانی با 28تا مانیتور لمسی که اطلاعاتی از آثار باستانی و جغرافیای ایران را به بازدیدکنندگان میدهد.
از اینجا به بعد، هیجان سفر تازه شروع میشود؛ «آسانسور و شروع سفر به آسمان».

مصاحبه bbc با حسين امانت :

آقای امانت، در ایران بیشتر مردم خصوصا جوان ها برج شهیاد را با نام آزادی می شناسند. شما ترجیح می دهید در این گفت و گو از کدام نام استفاده کنیم؟
فرقی نمی کند. شما از نام آزادی هم می توانید استفاده کنید. آزادی هم نام خوبی است. ولی فکر می کنم این بنا به نام اصلی خود شهیاد نامیده خواهد شد.
این جوهره فرهنگی که بر آن تأکید دارید، چگونه در ساختمان برج متبلور شده است؟ یعنی دقیقا چه مفاهیمی را در طراحی برج به کار گرفته اید و می خواسته اید چه پیامی را از طریق آن منتقل کنید؟
همان طور که گفتم این بنا به گذشته های درخشان تاریخ ایران نظر دارد؛ به دورانی که ایران در ادبیات، هنر، معماری، صنایع دستی، علوم مختلف و خیلی چیزهای دیگر سرآمد بود. من می خواستم جمع بندی خودم از اینها را در شهیاد ارائه کنم تا اگر کسی از خارج می آید یا حتی مردم ایران بدانند که این اثر به کجا و به کدام فرهنگ مربوط می شود. در این بنا، قوس اصلی وسط برج، نمادی از طاق کسری مربوط به دوره پیش از اسلام (دوره ساسانی) است و قوس بالایی که یک قوس شکسته است از دوران بعد از اسلام و نفوذ اسلام در ایران حرف می زند.
رسمی سازی هایی که بین این دو قوس را پر می کند، خیلی ایرانی است و من آن را از گنبد مساجد ایران الهام گرفته ام. اساسا تکنیک گنبد سازی در ایران خیلی جالب است و شما در هر مسجدی که می روید، یک چیز تازه ای می بینید. در این گنبدها که نشانه نبوغ ایرانی است، معماران قدیم از قاعده مربع بنا وارد دایره گنبد شده اند و این کار را با کمک رسمی بندی ها و مقرنس کاری های بسیار زیبا انجام داده اند. در برج شهیاد هم همین کار انجام شده. هندسه بنا یک هندسه مربع مستطیل است که از روی چهار پایه خود می چرخد و ۱۶ ضلعی می شود و بالاخره به صورت یک گنبد شکل می گیرد. البته شما این گنبد را از بیرون نمی بینید، اما از داخل برج قابل مشاهده است.
دو طبقه داخل برج، یکی بالای قوس طاق اصلی و دیگری زیر گنبد است که با آسانسور به آن می رسید. این طبقه که به عنوان نمایشگاه طراحی شده با گنبدی از بتن سفید پوشیده شده. این گنبد مقرنس ایرانی را به نوع تازه ای اجرا می کند و ارتفاع آن از بام شهیاد بیرون می زند و از بام دیده می شود که با کاشی های فیروزه ای معرق ایرانی پوشیده شده است.
مصرف بتن سفید در این قسمت و در سالن پذیرایی آن، در آن زمان یک کار جدیدی در ایران بود.
شما در زمان طراحی برج ۲۶ ساله بودید؟
خیر، ۲۴ سال داشتم و تازه از دانشکده معماری دانشگاه تهران بیرون آمده بودم.
اگر اجازه بدهید، بپردازیم به مسایلی که امروزه گریبانگیر برج آزادی است. در حال حاضر دست کم سه عامل به عنوان عوامل خطرزا برای برج آزادی مطرح شده؛ یکی نفوذ رطوبت حاصل از آبیاری چمن های میدان به پایه های بنا و احتمالا فونداسیون؛ دوم آلودگی شدید هوا ناشی از تردد خودروها و فعالیت کارخانجات بزرگ در غرب تهران؛ و سوم بار سنگین ترافیک در میدان آزادی و لرزشی که تردد خودروها ایجاد می کند. هر کدام از این عوامل را چقدر آسیب زا می دانید و مقاومت برج در برابر آن ها چقدر است؟
همه این عوامل خیلی مهم است. از آنجا که بخش های زیر زمینی میدان خیلی بزرگ است، صدمه دیدن عایق ها یعنی قیرگونی دیوارها و سقف ها و نفوذ رطوبت مساله ای جدی است که باید فورا به آن رسیدگی شود. چون نفوذ آب در طول زمان، بتن را ضعیف می کند.
من عکس هایی را از شهیاد دیده ام که نشان می دهد لای سنگ ها گیاه سبز شده و فکر می کنم هر ساختمانی هرچقدر که محکم باشد، اگر مدتی به آن نرسند - که در این ۳۰ سال گذشته این طور بوده - خراب می شود. در مورد رشد گیاهان در لابلای سنگ ها واقعا نگران هستم؛ چون ریشه گیاه سنگ ها را خرد می کند.
برای مرمت شهیاد باید توجه داشت که این بنا چطور طراحی شده و چه تکنیک هایی در ساخت آن بکار رفته است. این بنا سنگ هایی دارد که در قسمت پایین برج 3.2 متر طول و 1.6 متر ارتفاع دارند و کار دست سنگتراشانی است که به نظر من یک کار بی نظیری انجام داده اند. چون آن وقت که ما شهیاد را می ساختیم، هیچ کس برای پول کار نمی کرد و برای همه، این یک کار عاشقانه ای برای مملکت بود.
این سنگ ها با بتن و آهن ضد زنگ به هم چسبیده اند و پشت آنها یک سطح خشن است که روی آن نلغزند. ولی هر سنگی کنار سنگ دیگر با یک ماده قابل انعطاف بندکشی شده است. چیزی شبیه به لاستیک که قابل انعطاف است. ماده ای است به نام FlEXIBLE SEALANT . حالا اگر بخواهند در جریان مرمت از سیمان برای بندکشی استفاده کنند، این کار باعث شکستن سنگ ها می شود. به خاطر این که در گرمای تابستان و سرمای زمستان سنگ ها و بتن زیر آن ها مرتبا منبسط و منقبض می شوند و اگر درزها قابل انعطاف نباشد، همگی خرد می شوند.
این را هم بگویم آقای مهندس ایرج حقیقی که الان در ایران هستند و مهندس کارگاه برج بودند، یکی از بهترین کسانی هستند که در مورد مرمت شهیاد می توان به ایشان مراجعه کرد.
آلودگی هوا چطور؟
آلودگی هم مسأله مهمی است و وضع اسیدی هوا روی سنگ های برج اثر می گذارد. سنگ های شهیاد که مرمر جوشقان هستند، اصلشان آهکی است و از آلودگی هوا آسیب می بینند.
به نظر من راه حل اساسی این است که ترافیک اطراف میدان را کم کنند، اما نباید جریان رفت و آمد قطع شود. حتما باید اتومبیل از آن اطراف رد شود و زندگی در آن جا جریان داشته باشد تا بنا زنده بماند. ولی به نظرم تردد وسایلی مثل اتوبوس و کامیون و تعداد زیاد اتومبیل باید بررسی و محدود شود. ضمنا نباید کاری کنیم که اتومبیل ها یک مانع و دیواری در مقابل شهیاد بوجود بیاورند و مانع بشوند که مردم به سوی میدان بیایند. یعنی در طرح های شهری خیابان های میدان، باید سعی کرد مردم راحت به باغ وسط برسند.
در مورد لرزش ناشی از تردد خودروها که اشاره کردید، باید بگویم شهیاد آنقدر محکم ساخته شده که نباید پایه هایش با این حرف ها بلرزد. مهندس مشاوری که شهیاد را طراحی کرده، یک از بهترین ها در دنیاست.
بنا محکم است، ولی هر بنای خیلی محکم هم اگر زیرش خالی شود، می خوابد. من نمی دانم اطراف آنجا چه اتفاقی می افتد، اما فکر می کنم باید خیلی مواظب بود.