دستمزد بازیگران سینمای ایران موضوع داغ این روزهای سینمای ایران است. حرف و حدیثها حکایت از این دارد که دستمزدهای بازیگران باید دستخوش تغییرات عمده شود. این در حالی است که ارقام نجومی پیش از این گفته شده نیز از سوی بازیگران تکذیب شد و بر همین اساس برنامه تلویزیونی هفت در میزگردی با حضور علي معلم - تهيه كننده و سردبير «دنياي تصوير»- و محمد رضا شريفي نيا - بازيگر و بازيگردان سينما - به نقد و بررسي دستمزدهاي بازيگران در سينماي ايران پرداخت.
علي معلم با بيان اينكه «ستارههاي ما ستارههاي داخلي هستند»، گفت: در حالي كه ستارههاي ما بومي هستند بايد دستمزدها نيز تابع شرايط داخلي باشد. اينكه بعضي از دوستان از روند صعودي دستمزدها در سينماي دنيا صحبت ميكنند بايد دقت داشته باشند كه بازيگر بينالمللي دستمزد بينالمللي ميگيرد و تابع شرايط بينالمللي است. به نظرم اين مشكل ناشي از صنعتي نبودن سينماي ماست.
اين تهيهكننده سينما ادامه داد: البته بازيگران فهم اين را دارند كه اگر پروژهاي خوب مطرح باشد در مورد دستمزد زياد سختگير نباشند. به نظرم دستمزدهايي كه بعضا مطرح ميشود رقمهاي درستي نيست. سينماي ما يك سينماي محلي است و نهايت فروش آن در داخل كشور است. در سال گذشته تنها چهار فيلم بودند كه سودي برابر هزينههايشان داشتند. در سينمايي كه به نوعي ورشكستگي ذاتي مبتلاست نميتوان از دستمزدهاي آنچناني صحبت كرد.
وي درباره عواملي كه باعث بالا رفتن دستمزد بازيگران شده است نيز بيان كرد: به نظرم چند عامل در اين زمينه ميتواند مهم باشد. يكي از اين عوامل، كمبود سالن در سالهاي گذشته است كه فيلمها را به دو دسته سينمايي و شبكه خانگي تبديل كرده است. به طور طبيعي جريان ويدئو (نمايش خانگي) و تله فيلمها نيز به بالا رفتن دستمزدها دامن ميزند.
علي معلم با بيان اينكه «اگر بازيگري واقعا اعتقاد دارد كه او در فروش موثر است بايد درصدي از دستمزدش را پس از فروش فيلم بگيرد»، گفت: اشكال از اين است كه بعضي از بازيگران نميدانند در كجاي سينماي ايران واقع شدهاند و البته مشاوري هم ندارند.
اگر بازيگري واقعا اعتقاد دارد كه او در فروش موثر است بايد درصدي از دستمزدش را پس از فروش بگيرد. در اين حالت ممكن است خيليها ضرر كنند، اما در هر صورت سينماي ما سينماي ريسك است.
محمدرضا شريفينيا نيز آمار منتشر شده از دستمزدها را خلاف واقع دانست و عنوان كرد: اغلب آماري كه در مورد دستمزدهاي بازيگران داده ميشود آماري غلط است كه بعضي سعي ميكنند با آن جوسازي كنند. معتقدم در سينما هر كس بايد به اندازه خودش پول بگيرد. به عنوان مثال امين حيايي در فيلمي كه تيپي خاص را ارائه كرده كه اين تيپ فروش ميكند بايد قيمت اين كار را بگيرد. اما اگر در فيلم ديگري آن تيپ را ارائه نداد نبايد مانند فيلم قبل دستمزد طلب كند.
وي ادامه داد: در خارج از كشور آژانسي وجود دارد كه بازيگران را در سينما هدايت ميكند، اما چنين آژانسي در ايران وجود ندارد. وظيفه اين آژانس اين است كه موقعيت بازيگر را در جامعه براي او تشريح كند.
اين بازيگردان، سوپراستارها را در سينما به دو دسته تقسيم كرد و گفت: ما دو نوع ستاره تجاري و فرهنگي داريم. به نظرم در ايران سوپراستار تجاري كه تماشاچي براي او پول خرج كند و به سينما بيايد، نداريم. امكان ندارد بتوانيد كسي را با چنين مشخصهاي نام ببريد. به نظرم در سينماي ايران اول، دوم و سوم فيلمنامه است و پس از آن در فيلمها ساختار مهم هست.
شريفينيا در ادامه سخنانش در مورد روند صعودي دستمزدهاي بازيگران در سينماي ايران، عنوان كرد: ممكن است تهيهكننده يا سرمايهگذاري كه مبتدي است بخواهد با بازيگري عكس بگيرد يا نهار بخورد.
در اين جا او به اين بازيگر رقمهاي بالايي پيشنهاد ميدهد و اين به من ربطي ندارد. اما تهيهكننده استخوان دار سينماي ما چنين پولهايي را خرج نميكند.

اين تهيهكننده سينما ادامه داد: البته بازيگران فهم اين را دارند كه اگر پروژهاي خوب مطرح باشد در مورد دستمزد زياد سختگير نباشند. به نظرم دستمزدهايي كه بعضا مطرح ميشود رقمهاي درستي نيست. سينماي ما يك سينماي محلي است و نهايت فروش آن در داخل كشور است. در سال گذشته تنها چهار فيلم بودند كه سودي برابر هزينههايشان داشتند. در سينمايي كه به نوعي ورشكستگي ذاتي مبتلاست نميتوان از دستمزدهاي آنچناني صحبت كرد.
وي درباره عواملي كه باعث بالا رفتن دستمزد بازيگران شده است نيز بيان كرد: به نظرم چند عامل در اين زمينه ميتواند مهم باشد. يكي از اين عوامل، كمبود سالن در سالهاي گذشته است كه فيلمها را به دو دسته سينمايي و شبكه خانگي تبديل كرده است. به طور طبيعي جريان ويدئو (نمايش خانگي) و تله فيلمها نيز به بالا رفتن دستمزدها دامن ميزند.
علي معلم با بيان اينكه «اگر بازيگري واقعا اعتقاد دارد كه او در فروش موثر است بايد درصدي از دستمزدش را پس از فروش فيلم بگيرد»، گفت: اشكال از اين است كه بعضي از بازيگران نميدانند در كجاي سينماي ايران واقع شدهاند و البته مشاوري هم ندارند.
اگر بازيگري واقعا اعتقاد دارد كه او در فروش موثر است بايد درصدي از دستمزدش را پس از فروش بگيرد. در اين حالت ممكن است خيليها ضرر كنند، اما در هر صورت سينماي ما سينماي ريسك است.
محمدرضا شريفينيا نيز آمار منتشر شده از دستمزدها را خلاف واقع دانست و عنوان كرد: اغلب آماري كه در مورد دستمزدهاي بازيگران داده ميشود آماري غلط است كه بعضي سعي ميكنند با آن جوسازي كنند. معتقدم در سينما هر كس بايد به اندازه خودش پول بگيرد. به عنوان مثال امين حيايي در فيلمي كه تيپي خاص را ارائه كرده كه اين تيپ فروش ميكند بايد قيمت اين كار را بگيرد. اما اگر در فيلم ديگري آن تيپ را ارائه نداد نبايد مانند فيلم قبل دستمزد طلب كند.
وي ادامه داد: در خارج از كشور آژانسي وجود دارد كه بازيگران را در سينما هدايت ميكند، اما چنين آژانسي در ايران وجود ندارد. وظيفه اين آژانس اين است كه موقعيت بازيگر را در جامعه براي او تشريح كند.
اين بازيگردان، سوپراستارها را در سينما به دو دسته تقسيم كرد و گفت: ما دو نوع ستاره تجاري و فرهنگي داريم. به نظرم در ايران سوپراستار تجاري كه تماشاچي براي او پول خرج كند و به سينما بيايد، نداريم. امكان ندارد بتوانيد كسي را با چنين مشخصهاي نام ببريد. به نظرم در سينماي ايران اول، دوم و سوم فيلمنامه است و پس از آن در فيلمها ساختار مهم هست.
شريفينيا در ادامه سخنانش در مورد روند صعودي دستمزدهاي بازيگران در سينماي ايران، عنوان كرد: ممكن است تهيهكننده يا سرمايهگذاري كه مبتدي است بخواهد با بازيگري عكس بگيرد يا نهار بخورد.
در اين جا او به اين بازيگر رقمهاي بالايي پيشنهاد ميدهد و اين به من ربطي ندارد. اما تهيهكننده استخوان دار سينماي ما چنين پولهايي را خرج نميكند.