تو یه پاساژ راه میرفتم که یهو خوردم به یه نفر و اون افتاد زمین
سریع رفتم بلندش کنم و گفتم واقعا عذر خواهی میکنم و وقتی دستشو گرفتم
دیدم طرف از این مجسمه های مانکنی هست که جلو مغازه میذارن
اطرافمو که نیگا کردم دیدم یارو داره بهم نیگا میکنه
و یه لبخند تمسخر هم رو لباشه
بهش گفتم خنده داره؟!یارو چیزی نگفت
خوب که دقت کردم دیدم همونم یه مانکن دیگه است!
سریع رفتم بلندش کنم و گفتم واقعا عذر خواهی میکنم و وقتی دستشو گرفتم
دیدم طرف از این مجسمه های مانکنی هست که جلو مغازه میذارن
اطرافمو که نیگا کردم دیدم یارو داره بهم نیگا میکنه
و یه لبخند تمسخر هم رو لباشه
بهش گفتم خنده داره؟!یارو چیزی نگفت
خوب که دقت کردم دیدم همونم یه مانکن دیگه است!