
«جای امن گلوله ها»، خاطرات "عبدالرضا آلبوغبیش" رزمنده ای از رزمندگان جنگ تحمیلی ایران است که توسط جواد کاموربخشایش گردآوری و تدوین شده است.
این کتاب وقایع و رخدادهای سال های ابتدایی جنگ تحمیلی را با زبانی سلیس بیان می دارد و همچنین به زندگی شخصی عبدالرضا آلبوغبیش می پردازد.
در این کتاب چنین آمده است که عبدالرضا آلبوغبیش تنها کسی بوده است که در زمان شهادت و شکنجه های ناجوانمردانه ی "حجت الاسلام شریف قنوتی"، روحانی مسجد جامع خرمشهر و اولین روحانی شهید دفاع مقدس، حاضر بوده است و پیرامون شهادت ایشان چنین نوشته شده است:
«آن قدر شیخ را زدند که نایی برایش باقی نماند، به طوری که در برابر ضربه ها هیچ عکس العملی نشان نمی داد. سر و صورتش خونی و بدنش کرخت شده بود. انگار بر اثر ضربه ها حالت نیمه بیهوشی به او دست داده بود. مدتی بعد بعثی ها از شکنجه شیخ خسته شدند و او را به حال خود رها کردند.
در این لحظه فرمانده آن عده، که شخص سیه چرده و تنومندی بود، نیروها را از دور و بر شیخ کنار زد و سر نیزه ای را در شقیقه ی شیخ فرو برد و آن را چرخاند. از حنجره ی بغض آلود شیخ، تنها آیه ی استرجاع (انالله و انا الیه راجعون) و الله اکبر به گوش می رسید. فرمانده ی بعثی با همان سر نیزه، کاسه ی سر شیخ را طوری در آورد که مغز سر نمایان شد و روی آسفالت سوزان خیابان چهل متری ریخت. محاسن شیخ با خون سرش رنگین شد و بدنش به حالت نشسته کنار ماشین افتاد. بعثی ها با دیدن این صحنه دوباره به رقص و پایکوبی پرداختند و این بار می گفتند:«قتلنا الخمینی، قتلنا الخمینی» یعنی ما یک خمینی کشتیم».
«جای امن گلوله ها»، خاطرات عبدالرضا آلبوغبیش توسط جواد کاموربخشایش گفت و گو و تدوین شده است و از سوی انتشارات سوره ی مهر به چاپ رسیده است.
آلبوغبیش در آغازین روزهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رشادت های زیادی از خود نشان داد و در 24 مهرماه 1359 در نبرد رویارو با یعثی ها، سیزده گلوله به بدنش اصابت کرد؛ اما تقدیر چنان بود که زنده بماند.
این کتاب مشتمل از زندگی شخصی عبدالرضا آلبوغبیش از کودکی تا حال و همچنین بخشی با عنوان «روایات تکمیلی» است که خاطراتی از رزمندگان ابتدایی دفاع مقدس در آن گنجانده شده است.