onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
ثروتآفرينی از پژوهش دانشگاهی
سيدکامران باقری*
در روزهای 16 و 17 ارديبهشت ماه 1392 کنفرانس بزرگی با حضور سياستگذاران، صاحبنظران، مديران شرکتهای بزرگ و دفاتر انتقال فناوری دانشگاهها در اداره ثبت اختراع اروپا برگزار شد تا ثروتآفرينی از پژوهش دانشگاهی و راههای تقويت آن مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. هدف اين بود که از دل اين کنفرانس و تبادل دانش و تجربيات کشورهای گوناگون در اين زمينه، راهکارهايي برای تجاریسازی بيشتر يافتههای دانشگاهی و پيوند نزديکتر دانشگاه و صنعت استخراج شود:
کليدیترين نکات بيان شده در اين کنفرانس دو روزه را میتوان به اختصار چنين برشمرد:
- در اقتصاد دانشبنيان، دانشگاهها از منابع اصلی دانش آفرينی هستند. بنابراين بايد انتقال يافتههای پژوهش دانشگاهی به صنعت را يکی از پيشرانهای مهم رشد اقتصادی کشورها دانست و سياستگذاریها را با اين نگاه انجام داد.
- گسترش شبکه همکاریهای ملی و بينالمللی دانشگاهها نقشی کليدی در پايان دادن به انزوای دانشگاهها و فرهنگ پژوهش برای پژوهش دارد.
- در آينده ساختار دانشگاهها بايد به گونهای تغيير يابد تا زمينهساز شکلگيری فرهنگ و رفتار کارآفرينانه در دانشگاهها شود.
- وجود دفاتر انتقال فناوری در دانشگاهها برای مديريت مالکيت فکری و تسهيل همکاری و انتقال دانش به صنعت کليدی است. پل زدن ميان دانشگاه و صنعت مهمترين کارکرد اين دفاتر است و درآمدزايي در مراتب بعدی قرار میگيرند.
- امروزه دانشگاهها بايد تلاش کنند تا خود را در زيستبوم (اکوسيستم) شرکتهای فناوریبنيان وارد کرده و خود را به همکاران راهبردی اين شرکتها تبديل کنند.
- نظام پاداش دانشگاهها که بسيار تدريسمحور و پژوهشمحور است بايد به گونهای تغيير کند که انگيزه کافی برای انتقال دانش به صنعت را ايجاد کند.
- در حال حاضر همکاری دانشگاهها با شرکتهای بزرگ (در مقايسه با شرکتهای کوچک) آسانتر است. لذا بايد برای بهبود همکاری دانشگاه با شرکتهای کوچک و متوسط چارهانديشی کرد.
- در دوره نوآوری باز که شرکتها از دانش بيرونی بهره میبرند و دانش خود را با ديگر شرکتها به اشتراک میگذارند، مديريت مالکيت فکری نقش قواعد دستور زبان برای برقراری ارتباط ميان همکاران بالقوه را بازی میکند. البته سختگيری و انعطافناپذيری در مالکيت برحقوق مالکيت فکری خود از موانع همکاری است.
- هيچ نسخه واحد و معجزهآسايي برای مديريت مالکيت فکری در همکاریهای صنعت-دانشگاه وجود ندارد.
- در تجاریسازی پژوهش دانشگاهی نقش توانمنديها و شبکه ارتباطات افراد بسيار مهم است.
- در گذشته از اساتيد دانشگاه برای مديريت و کار در دفاتر انتقال فناوری دانشگاهها استفاده میشد اما امروزه در دانشگاههای پيشرو از مديران با تجربه شرکتها و متخصص در تجاریسازی فناوری برای مديريت بر اين دفاتر استفاده میشود.
- برقراری روابط مبتنی بر اعتماد با صنعت بسيار کليدی است و الزامات قراردادی هيچگاه نمیتواند جايگزين اين اعتماد متقابل شود.
- دانشگاهها در نهادينهسازی فرهنگ کارآفرينی بايد روی دانشجويان خود حساب ويژهای باز کنند و آنها را مهمترين سرمايه خود در اين راه بدانند (حتی مهمتر از اساتيد).
- قوانين دانشگاهها هنوز از موانع اصلی نهادينهسازی فرهنگ کارآفرينی در دانشگاهها است. برای نمونه، اين قوانين همچنان کار کردن اساتيد دانشگاه در صنعت و تدريس مديران صنعت در دانشگاهها را محدود میکنند.
- انگيزه بسياری از اساتيد دانشگاهها از همکاری با صنعت در درجه نخست امکان ارائه و اثبات اعتبار يافتههای پژوهشی خود است و انگيزههای مالی معمولا در مراتب بعدی قرار میگيرند.
- در سنجش عملکرد دفاتر انتقال فناوری دانشگاه بايد از شاخصهای مختلفی با وزنهای مختلف استفاده کرد که وزن آنها از کشور به کشور و از دانشگاه به دانشگاه متفاوت است.
- از جمله شاخصهای سنجش دفاتر انتقال فناوری دانشگاه میتوان به تعداد قراردادهای بسته شده، رضايت مشتری، مشارکت دانشجويان، اعتبار در نزد شرکتهای همکار و عملکرد مالی اشاره کرد.
- انتقال فناوری را نبايد ماموريت سوم دانشگاه در موازات آموزش و پژوهش دانست، بلکه اين کارکرد بايد کاملا در بافت آموزش و پژوهش بنشيند و با آنها يکپارچه باشد.
- اگر داراييهای فکری برخی دانشگاهها اندک و پراکنده است، میتوان برای چند دانشگاه يک دفتر انتقال فناوری تشکيل داد تا هم فعاليت آن مقياس اقتصادی مناسبی پيدا کند و تعامل صنعت هم با آن راحتتر شود.
- در ارزيابی عملکرد دفاتر انتقال فناوری دانشگاهها بايد ديدگاه زمانی ميان مدت داشت. برای نمونه اهداف ده ساله تعريف کرد و هر سه سال يکبار ارزيابیهای کاملی را در مورد عملکرد آنها انجام داد.
- بايد درس مالکيت فکری به شکلی ملموس و کاربردی در دورههای کارشناسی ارشد رشتههای علوم و مهندسی تدريس شود.
- بايد پا را از «آگاهی بخشی در زمينه مالکيت فکری» فراتر نهاد به فکر «ايجاد فرهنگ مالکيت فکری» بود.
*مشاور مديريت نوآوری و مالکيت فکری
kambagheri@yahoo.com
سيدکامران باقری*
در روزهای 16 و 17 ارديبهشت ماه 1392 کنفرانس بزرگی با حضور سياستگذاران، صاحبنظران، مديران شرکتهای بزرگ و دفاتر انتقال فناوری دانشگاهها در اداره ثبت اختراع اروپا برگزار شد تا ثروتآفرينی از پژوهش دانشگاهی و راههای تقويت آن مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. هدف اين بود که از دل اين کنفرانس و تبادل دانش و تجربيات کشورهای گوناگون در اين زمينه، راهکارهايي برای تجاریسازی بيشتر يافتههای دانشگاهی و پيوند نزديکتر دانشگاه و صنعت استخراج شود:
|
- در اقتصاد دانشبنيان، دانشگاهها از منابع اصلی دانش آفرينی هستند. بنابراين بايد انتقال يافتههای پژوهش دانشگاهی به صنعت را يکی از پيشرانهای مهم رشد اقتصادی کشورها دانست و سياستگذاریها را با اين نگاه انجام داد.
- گسترش شبکه همکاریهای ملی و بينالمللی دانشگاهها نقشی کليدی در پايان دادن به انزوای دانشگاهها و فرهنگ پژوهش برای پژوهش دارد.
- در آينده ساختار دانشگاهها بايد به گونهای تغيير يابد تا زمينهساز شکلگيری فرهنگ و رفتار کارآفرينانه در دانشگاهها شود.
- وجود دفاتر انتقال فناوری در دانشگاهها برای مديريت مالکيت فکری و تسهيل همکاری و انتقال دانش به صنعت کليدی است. پل زدن ميان دانشگاه و صنعت مهمترين کارکرد اين دفاتر است و درآمدزايي در مراتب بعدی قرار میگيرند.
- امروزه دانشگاهها بايد تلاش کنند تا خود را در زيستبوم (اکوسيستم) شرکتهای فناوریبنيان وارد کرده و خود را به همکاران راهبردی اين شرکتها تبديل کنند.
- نظام پاداش دانشگاهها که بسيار تدريسمحور و پژوهشمحور است بايد به گونهای تغيير کند که انگيزه کافی برای انتقال دانش به صنعت را ايجاد کند.
- در حال حاضر همکاری دانشگاهها با شرکتهای بزرگ (در مقايسه با شرکتهای کوچک) آسانتر است. لذا بايد برای بهبود همکاری دانشگاه با شرکتهای کوچک و متوسط چارهانديشی کرد.
- در دوره نوآوری باز که شرکتها از دانش بيرونی بهره میبرند و دانش خود را با ديگر شرکتها به اشتراک میگذارند، مديريت مالکيت فکری نقش قواعد دستور زبان برای برقراری ارتباط ميان همکاران بالقوه را بازی میکند. البته سختگيری و انعطافناپذيری در مالکيت برحقوق مالکيت فکری خود از موانع همکاری است.
- هيچ نسخه واحد و معجزهآسايي برای مديريت مالکيت فکری در همکاریهای صنعت-دانشگاه وجود ندارد.
- در تجاریسازی پژوهش دانشگاهی نقش توانمنديها و شبکه ارتباطات افراد بسيار مهم است.
- در گذشته از اساتيد دانشگاه برای مديريت و کار در دفاتر انتقال فناوری دانشگاهها استفاده میشد اما امروزه در دانشگاههای پيشرو از مديران با تجربه شرکتها و متخصص در تجاریسازی فناوری برای مديريت بر اين دفاتر استفاده میشود.
- برقراری روابط مبتنی بر اعتماد با صنعت بسيار کليدی است و الزامات قراردادی هيچگاه نمیتواند جايگزين اين اعتماد متقابل شود.
- دانشگاهها در نهادينهسازی فرهنگ کارآفرينی بايد روی دانشجويان خود حساب ويژهای باز کنند و آنها را مهمترين سرمايه خود در اين راه بدانند (حتی مهمتر از اساتيد).
- قوانين دانشگاهها هنوز از موانع اصلی نهادينهسازی فرهنگ کارآفرينی در دانشگاهها است. برای نمونه، اين قوانين همچنان کار کردن اساتيد دانشگاه در صنعت و تدريس مديران صنعت در دانشگاهها را محدود میکنند.
- انگيزه بسياری از اساتيد دانشگاهها از همکاری با صنعت در درجه نخست امکان ارائه و اثبات اعتبار يافتههای پژوهشی خود است و انگيزههای مالی معمولا در مراتب بعدی قرار میگيرند.
- در سنجش عملکرد دفاتر انتقال فناوری دانشگاه بايد از شاخصهای مختلفی با وزنهای مختلف استفاده کرد که وزن آنها از کشور به کشور و از دانشگاه به دانشگاه متفاوت است.
- از جمله شاخصهای سنجش دفاتر انتقال فناوری دانشگاه میتوان به تعداد قراردادهای بسته شده، رضايت مشتری، مشارکت دانشجويان، اعتبار در نزد شرکتهای همکار و عملکرد مالی اشاره کرد.
- انتقال فناوری را نبايد ماموريت سوم دانشگاه در موازات آموزش و پژوهش دانست، بلکه اين کارکرد بايد کاملا در بافت آموزش و پژوهش بنشيند و با آنها يکپارچه باشد.
- اگر داراييهای فکری برخی دانشگاهها اندک و پراکنده است، میتوان برای چند دانشگاه يک دفتر انتقال فناوری تشکيل داد تا هم فعاليت آن مقياس اقتصادی مناسبی پيدا کند و تعامل صنعت هم با آن راحتتر شود.
- در ارزيابی عملکرد دفاتر انتقال فناوری دانشگاهها بايد ديدگاه زمانی ميان مدت داشت. برای نمونه اهداف ده ساله تعريف کرد و هر سه سال يکبار ارزيابیهای کاملی را در مورد عملکرد آنها انجام داد.
- بايد درس مالکيت فکری به شکلی ملموس و کاربردی در دورههای کارشناسی ارشد رشتههای علوم و مهندسی تدريس شود.
- بايد پا را از «آگاهی بخشی در زمينه مالکيت فکری» فراتر نهاد به فکر «ايجاد فرهنگ مالکيت فکری» بود.
*مشاور مديريت نوآوری و مالکيت فکری
kambagheri@yahoo.com