تک بیتی های ناب وپرمعنا

[eksir]

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش​

 

[naghmeirani]

طفلِ عزیز!گوهرِ طفلی گرانبهاست

قدرش بدان از آنکه به کس جاودان نماند​

 

[naghmeirani]

طعنۀ خلق و جفایِ فلک و جورِ رقیب

جمله هیچ اند اگر یار موافق باشد...​

 

[eksir]

طعنۀ خلق و جفایِ فلک و جورِ رقیب​

جمله هیچ اند اگر یار موافق باشد...​

تشكر

شادم که وعده داد به فردای محشرم

کان روز هیچ وعده به فردا نمیرسد​

 

[naghmeirani]

تشكر

شادم که وعده داد به فردای محشرم​

کان روز هیچ وعده به فردا نمیرسد​

ممنون دوستِ خوبم!

طاقتی کو که به سر منزلِ جانان برسم؟
ناتوان مورم و خود کی به سلیمان برسم؟ ​

 

[eksir]

ای بیخبر از سوخته و سوختنی
عشق آمدنی بود نه آموختنی

 

[naghmeirani]

چنین شنیدم که هر که شبها ،نظر ز فیضِ سحر نبندد

ملک ز کارش گره گشاید ، فلک به کینش کمر نبندد

 

[eksir]

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

 

[eksir]

کجاست می که مرا عالم دگرببرد
بپا اگر نروم او مرا بسر ببرد

 

[eksir]

مفلسانيم و هوای می و مطرب داريم
آه اگر خرقه پشمين به گرو نستانند

 

[naghmeirani]

وصالت لحظه ای و هجر عمری ،آه چون سازم؟

که یکدم صحّت است و از قفا صد سال رنجوری

 

[naghmeirani]

خوشترین درسی که روزِ اوّلم آموخت عشق

در دبستانِ محبت ،ترکِ جان و مال بود​

 

[eksir]

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی

وین دفتر بی​معنی غرق می ناب اولی

 

[naghmeirani]

عندلیبی که ز تعجیلِ بهار آگاه است
در شکر خندِ گل آوازۀ رحلت شنود

 

[shimikarbordi]

گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست،دوست تر از جان ماست

سالها در خم محراب خدا را می جست
عاقبت در خم زلف صنمی او را جست

 

[naghmeirani]

غمت بنشسته بر دل ،برد از من مایۀ هستی....ندانستم در آخر ،دزد را مهمانِ خود کردم​

 

[eksir]

درخرابات طریقت ما بهم منزل شویم
کاین چنین رفتست در عهد ازل تقدیرما​

 

[eksir]

ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما​

 

[naghmeirani]

بر سرِ کویِ تو غوغایِ قیامت می شد

گر شکستِ دلِ عشاق صدائی می داشت

 

[eksir]

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر​

کنایتیست که از روزگار هجران گفت

 

[eksir]

هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار
هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش

 

[venus4164]

مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
لی همرد و یاری مصلحت بین
که استحضار هر اهل دلی بود

 

[eksir]

زیر این سقف منقش خط ناموزون نیست
کجی دایره از طرز نگاه من و توست​

 

[*زهره*]

کسی به موی نیاویخته است خرمن گل

غم میان تو دارد به پیچ و تاب مرا​

 

[*زهره*]

همه شب قافلهٔ نالهٔ من در راه است

گر چه فریادرسی همچو جرس نیست مرا​

 

[*زهره*]

روشن شود از ریختن اشک، دل ما

ابریم که روشنگر ما در جگر ماست​

 

[eksir]

دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است
زعشق تا به صبوری هزار فرســنگ است

 

[eksir]

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان کرد الا به روزگــاران

 

[naghmeirani]

پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست
شمع را فانوس از پروانه می‌سازد جداhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/im_msn.gif​

 

[eksir]

ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یمن همت اوست