Mojtaba98
عضو جدید
حاشا و کلا که این تهرونی ها ورژن ِ آپ دیت شده ی آبادانی ها هستن.
.
.
جاسم: " وُلِک رِیبِن ِ ها - rayban-"
کامی:" آره فی فی گفت این مدلهای گوچی خیلی به من میاد"
.
جاسم: " دوتا دکترای افتخاری دادن به عاموم(عمو) قبول نکرد"
کامی: "پسرخاله ام بورسیه هوا فضای استنفورد بود اما بعد از یه مدت دید با روحیه اش سازگار نیست، تغییر رشته داد"
.
جاسم: " آدرس نمیخوای، نقشه ی آبادن ِ نِگا کن، خونه-م ِ روش کشیده"
کامی: "من ویلای زعفرانیه رو بخاطر باغش بیشتر دوس داشتم، سی سی دلش خونه سونا جکوزی دار میخواست، اومدیم این خونه کوفتی فرشته"
.
جاسم:"یه دفعه با بچه ها مسابقه گذاشتیم مو با دست شنو (شنا) تا دبی رفتم و برگشتم"
کامی: " من که ترجیح میدم فیلم نگاه کنم، ددی از وقتی این میز بیلیارد رو خریده مجبورمون میکنه بازی کنیم"
.
جاسم: "27 تا کشور جهان پای پیاده رفتم هیچ جا مث تایلند نبود"
کامی: "بخاطر ماموریتهای ماما، همش این کشور اون کشور بودیم، من اصن نفهمیدم کجا بزرگ شدم اما دلم میخواد یه مدت طولانی ایران باشم همه جاشو ببینم"
.
جاسم: " -این موقع سال سردته؟ + پول تو جیبی هام سنگین بود ریختمشون تو آتیش"
کامی: " ببخشید دست خالی اومدم میخواستم تو راه یه 206 واست بخرم، گفتم بذارم آخر هفته پول تو جیبیمو بگیرم در عوض واست گل(ماشین گل مسلمن) میخرم پیشی جون"
.
جاسم: " سال 48 بود، داریوش امتحان نهایی داشت اومده بود باش ریاضی کار می کردم"
کامی: " رفته بودم دنبال جی جی جون دانشگاه هنر، داشتم از پله ها میرفتم بالا یه پسره رد شد بهم تنه زد، گفتم چه خبرته؟ شاخ بازی در آورد، زدم تخت "ســیــنـــه" اش، داشت پرت میشد پایین شروع کرد معذرت خواهی کردن، جی جی جون اومد گفت بابا این محمدرضا گلزاره. گفتم هر کی میخواد باشه" یا حتی " بابا امین حیایی که رفیق صمیمی-مه. پسرخاله ی دوس دخترمه، خیلی باهم رفت و آمد داریم، تمام تعطیلی ها و مهمونی ها میبینیمشون. تو مهمونی هاشون محمدرضا گلزار هم گه گاهی میاد اما بهرام رادان فقط یه دفعه بیشتر نیومد، بچه ها خیلی باهاش حال نمیکنن"
.
.
یعنی ولم کنید تا صبح از اینا مینویسم!
.
.
سه روایت واقعی:
شیراز- مرکز خرید ستاره فارس- مغازه ی یکی از دوستان
جمال (رفیق آبادانی بچه ها نفس نفس زنون از در وارد میشه)
- چی شده جمال؟
+ میراث فرهنگی دنبالُمه
- میراث فرهنگی با تو چیکار داره؟
+ مو(من) یه کت دارم جادویی ه. توسینما سعدی داشتم میرفتم، متوجه شدم دو نفر تعقیبم میکنن، داشتم فرار میکردم توی مشیرفاطمی پیچیدم تو یه کوچه بن بست بود، کت ِ درآوردم انداختم رو تیغه گفتم کت تو برو.....
.
چند سال پیش سه تا کانتینر جیوه از عراق دزدیده میشه و توی تمام روزنامه ها و اخبار و همه جا اعلام میکنن. بچه ها توی مغازه بودن که یه آبادانی از در میاد تو بعد از سلام احوال پرسی میپرسه: " خریدار جیوه سراغ دارین؟ یه کانتینر دارم میخوام آبش کنم" بچه ها بهش میگن یه نفر رو میشناسیم، زنگ میزنن به جمال، میگه: " گولش نخوریدا، دو تا کانتینترش تو حیاط خونه آقامه"
.
پارسال- تهران- یه آقایی
بعد از کلی تعریف و توضیح راجع به داییش که پزشک بدون مرزه! و دختر داییش که خیلی باهوش ه واینا.." موقع انتخابات دخترداییم یه شعر گفته بود داییم هم فرستاده بودش برای اوباما. یه روز اوباما رفته بود در خونه داییم اینا با دختر داییم مصاحبه کرده بودن و ازش تشکر کرده بودن و الآن اوباما یه قسمتی از شعر دخترداییم رو توی شعارهای تبلیغاتیش آورده. الآن دختر داییم هم مدرسه ای بچه های اوباماست (یا شایدم گفت مهدکودک یادم نیست) و تمام آخرهفته ها با اوباما اینا میرن پیک نیک وکلی ارتباط دارن و..."
.
.
جاسم: " وُلِک رِیبِن ِ ها - rayban-"
کامی:" آره فی فی گفت این مدلهای گوچی خیلی به من میاد"
.
جاسم: " دوتا دکترای افتخاری دادن به عاموم(عمو) قبول نکرد"
کامی: "پسرخاله ام بورسیه هوا فضای استنفورد بود اما بعد از یه مدت دید با روحیه اش سازگار نیست، تغییر رشته داد"
.
جاسم: " آدرس نمیخوای، نقشه ی آبادن ِ نِگا کن، خونه-م ِ روش کشیده"
کامی: "من ویلای زعفرانیه رو بخاطر باغش بیشتر دوس داشتم، سی سی دلش خونه سونا جکوزی دار میخواست، اومدیم این خونه کوفتی فرشته"
.
جاسم:"یه دفعه با بچه ها مسابقه گذاشتیم مو با دست شنو (شنا) تا دبی رفتم و برگشتم"
کامی: " من که ترجیح میدم فیلم نگاه کنم، ددی از وقتی این میز بیلیارد رو خریده مجبورمون میکنه بازی کنیم"
.
جاسم: "27 تا کشور جهان پای پیاده رفتم هیچ جا مث تایلند نبود"
کامی: "بخاطر ماموریتهای ماما، همش این کشور اون کشور بودیم، من اصن نفهمیدم کجا بزرگ شدم اما دلم میخواد یه مدت طولانی ایران باشم همه جاشو ببینم"
.
جاسم: " -این موقع سال سردته؟ + پول تو جیبی هام سنگین بود ریختمشون تو آتیش"
کامی: " ببخشید دست خالی اومدم میخواستم تو راه یه 206 واست بخرم، گفتم بذارم آخر هفته پول تو جیبیمو بگیرم در عوض واست گل(ماشین گل مسلمن) میخرم پیشی جون"
.
جاسم: " سال 48 بود، داریوش امتحان نهایی داشت اومده بود باش ریاضی کار می کردم"
کامی: " رفته بودم دنبال جی جی جون دانشگاه هنر، داشتم از پله ها میرفتم بالا یه پسره رد شد بهم تنه زد، گفتم چه خبرته؟ شاخ بازی در آورد، زدم تخت "ســیــنـــه" اش، داشت پرت میشد پایین شروع کرد معذرت خواهی کردن، جی جی جون اومد گفت بابا این محمدرضا گلزاره. گفتم هر کی میخواد باشه" یا حتی " بابا امین حیایی که رفیق صمیمی-مه. پسرخاله ی دوس دخترمه، خیلی باهم رفت و آمد داریم، تمام تعطیلی ها و مهمونی ها میبینیمشون. تو مهمونی هاشون محمدرضا گلزار هم گه گاهی میاد اما بهرام رادان فقط یه دفعه بیشتر نیومد، بچه ها خیلی باهاش حال نمیکنن"
.
.
یعنی ولم کنید تا صبح از اینا مینویسم!
.
.
سه روایت واقعی:
شیراز- مرکز خرید ستاره فارس- مغازه ی یکی از دوستان
جمال (رفیق آبادانی بچه ها نفس نفس زنون از در وارد میشه)
- چی شده جمال؟
+ میراث فرهنگی دنبالُمه
- میراث فرهنگی با تو چیکار داره؟
+ مو(من) یه کت دارم جادویی ه. توسینما سعدی داشتم میرفتم، متوجه شدم دو نفر تعقیبم میکنن، داشتم فرار میکردم توی مشیرفاطمی پیچیدم تو یه کوچه بن بست بود، کت ِ درآوردم انداختم رو تیغه گفتم کت تو برو.....
.
چند سال پیش سه تا کانتینر جیوه از عراق دزدیده میشه و توی تمام روزنامه ها و اخبار و همه جا اعلام میکنن. بچه ها توی مغازه بودن که یه آبادانی از در میاد تو بعد از سلام احوال پرسی میپرسه: " خریدار جیوه سراغ دارین؟ یه کانتینر دارم میخوام آبش کنم" بچه ها بهش میگن یه نفر رو میشناسیم، زنگ میزنن به جمال، میگه: " گولش نخوریدا، دو تا کانتینترش تو حیاط خونه آقامه"
.
پارسال- تهران- یه آقایی
بعد از کلی تعریف و توضیح راجع به داییش که پزشک بدون مرزه! و دختر داییش که خیلی باهوش ه واینا.." موقع انتخابات دخترداییم یه شعر گفته بود داییم هم فرستاده بودش برای اوباما. یه روز اوباما رفته بود در خونه داییم اینا با دختر داییم مصاحبه کرده بودن و ازش تشکر کرده بودن و الآن اوباما یه قسمتی از شعر دخترداییم رو توی شعارهای تبلیغاتیش آورده. الآن دختر داییم هم مدرسه ای بچه های اوباماست (یا شایدم گفت مهدکودک یادم نیست) و تمام آخرهفته ها با اوباما اینا میرن پیک نیک وکلی ارتباط دارن و..."