[
تو میری و من فقط نگاهت می کنم، تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم. بی تو یک عمر فرصت گریستن دارم اما برروزگاری خواهد رسید ...
همچنان که در آغوش دیگری خفته ای ،
به یاد من ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی......
دلت هوایم را خواهد کرد...
به یاد خواهی آورد باهم بودن هایمان را...
به یاد خواهی آورد خنده هایم را...
به یاد خواهی آورد اشک هایم را...
به یاد خواهی آورد حرف هایم را...
مطمئنم در آن لحظه در دلت دلتنگ من شده ای...
اما خیلی دیر است
ای دیدن تو تنها همین یک لحظه باقیست