تفاوت های مدیریت و مریدیت

anoeil

کاربر فعال تالار مدیریت ,
کاربر ممتاز
بسياري اعتقاد دارند كه انسان فقط موجودي اجتماعي است در حاليكه انسان از كودكي نشان مي‌دهد كه موجودي اجتماعي و اقتصادي است و وقتي شخصيتش شكل مي‌گيرد، سياسي و فرهنگي هم مي‌شود.

اعتقاد نگارنده بر اين است كه كلمات و واژه‌هايي مانند مديريت نامطلوب ، مديريت نا مناسب ، سوء مديريت و ... واژه‌هاي صحيحي نمي‌تواند باشد چرا كه مديريت در معناي واقعي خود مديريت است و اين پديده كه سهمي مهم براي تغيير جهان در هزاره سوم دارد كلمه‌اي واضح و خالص است و هيچ پيشوند و يا پسوندي نمي‌تواند آنرا منفي و يا مثبت‌تر نمايد.

زيرا اين واژه خود تكميل كننده بسيار از رشته‌هاي علمي از جمله مديريت استراتژيك،‌ مديريت بازرگاني، مديريت منابع و ... مي‌باشد.

تقسيم‌بندي مديريت در مسير مراتب عالي است و نمي‌توان آن را در جهت روش‌هاي منفي طبقه‌بندي كرد. بنابراين شايسته است مديريت در دنيا را در وسط يك هرم فرضي قرار داده و زواياي اين هرم را مديريت انديشه‌ها،‌ مديريت آينده‌ها و مديريت نوآوري بدانيم.





مديريت انديشه‌ها شامل جمع‌آوري،‌ اصلاح و بسط انديشه‌هاي مديريتي توسعه گرا مي‌باشد، مديريت انگيزه هادرحوزه دانش و مهارت و قابليت بحث مي‌كند . مديريت نوآوري موضوعاتي مانند مديريت بهره‌وري،مديريت منابع، مديريت توليد، اجرا، نظارت و ارزشيابي را در خود دارد. آنچه غير از اين هرم و زواياي آن عمل شود ،مديريت نيست و فقط جاي حرف دال با حرف رتعويض گرديده و تبديل به مريديت مي‌گردد. فرد مي‌تواند مريد مرئوس خود ، مريد هواي نفس،‌ مريد تفكرات غلط، مدير سهامداران سازمان يا مريد مشتري و مريد... گردد و عملكرد خود را در فضاي مريديت ببرد. اما مديريت در بتن خود قداست واعتبار علمي دارد وعملكرد در اين فضا تما ما" ارزشمند ميباشد.
عملكرد مدير و مريد تفاوت‌هايي دارد كه دراين يادداشت به آن مي‌پردازيم.
- مريد همواره به دنبال عوامل مقصر است حال آنكه مدير به دنبال عناصر موثر است.
- مريد مصلحت‌گرا است و مدير حقيقت‌گراست.
- مريد اهل تجليل است و مدير اهل تحليل است.
- مريد به آموزش گيرندگان توصيه مي‌كند بخوان و بنويس مدير توصيه مي‌كند خوب گوش كن و به زيبايي حرف بزن.
- مريد همواره توضيح مي‌دهد مدير استدلال مي‌كند.
- مريد ديكته مي‌كند مدير انشاء مي‌گويد.
- مريد اهل شايسته‌سواري است مدير اهل شايسته سالاري است.
- مريد به دنبال پول، تجهيزات و نيروي انساني براي پيشرفت است مدير به دنبال دانش و مهارت و نوآوري است.
- مريد اهل وظيفه شناسي است و مدير اهل احساس مسئوليت است.
- مريد تعصب بي‌جا دارد مدير منطق به جا دارد.
- مريد اهل اتهام است و مدير اهل اتحاد است.
- مريد آموزش را دوست دارد و مدير پرورش را مي‌پسندد.
- مريد اهل تحميل است و مدير اهل تدبير است.
- مريد از فرد مي‌ترسد مدير از قانون مي ترسد.
- مريد به دنبال استمداد است و مدير به دنبال استعداد است.
- مريد اعتبار را دوست دارد و مدير اعتقاد را دوست دارد.
- مريد با انتقام آرام مي‌گيرد و مدير با انتقاد ياد مي‌گيرد.
- مريد اهل بحران است مدير به دنبال جبران است.
- مريد همواره به دنبال برائت است و مدير بدنبال برآيند است.
- مريد در انتظار بركت است و مدير آغاز كننده حركت است.
- مريد درون گراست و مدير برون‌گر است.
- مريد بيكار است مدير بيدار است.
- مريد اهل پرده‌دري است و مدير اهل بهره‌وري است.
- مريد به دنبال سكوي پرتاب است و مدير داراي عشق پرواز است.
- مريد پشيمان است و مدير پشتيبان است.
- مدير اهل پوشش خطاهاست مدير اهل كوشش جلوگيري از اشتباهات است.
- مريد بدنبال پيشگويست مدير پيشرو است.
- مريد تأييد مي‌كند مدير تأثير مي‌كند.
- مريد اهل تكثير است مدير اهل تدوين است.
- مريد اهل تجزيه است مدير اهل تجربه است.
- مريد ترتيب را دوست دارد مدير تركيب را دوست دارد.
- مريد اهل تصور است مدير اهل تحول است.
- مريد اهل تظاهر است و مدير داراي تعادل است.
- مريد به دنبال تخمين است و مدير داراي تضمين است.
- مريد تشويش دارد مدير قابليت تشويق دارد.
- مريد مسائل را تعبير مي‌كند مدير پديده‌ها را تفسير مي‌كند.
- مريد اهل تقابل است و مدير اهل تفاهم است.
- مريد عاشق تحريم است و مدير به دنبال تكريم است.
- مريد تمجيد مي‌‌كند و مدير پروژه‌ها را تمرين مي‌كند.
- سهم مريد حسرت است و سهم مدير ثروت است.
- مريد توصيه‌گراست مدير توسعه گراست.
- مريد نيازمند حمايت است مديراهل جسارت است.
- مريد حسابرس است مدير حسابگر است.
- مريد دست بوس است مدير در دسترس است.
- مريد اهل درآمد است مديراهل درآيت است.
- مريد دور (در اینجا منظور از دور، چرخش و دايره است) انديش است مدير دور (در اینجا منظور از دور، افق است) انديش است.
- مريد دهان بين است مدير جهان بين است.
- مريد اهل رابطه است مديراهل ضابطه است.
- مريد رفيق است مدير دقيق است.
- مريد اهل سازگاري است مدير اهل سازندگي است.
- مريد سخنران است مدير سخن‌دان است.
- مريد سربار است مدير سرباز است.
- مريد اهل شفاعت است مدير داراي شجاعت است.
- مريد اهل شهوت است مدير داراي شهرت است.
- مريد عاشق است مدير عاقل است.
- مريد عامل است مدير عالم است.
- مريد غايب است مدير بر مشكلات غالب است.
- مريد اهل غيبت است مدير داراي قيمت است.
- مريد كارگزار است مدير كارگشا است.
- مريد كاسب است مدير كاشف است.
- مريد دچار فرسايش است و مدير توانمند در گشايش است.
- مريد متخلص است و مدير متخصص است.
- مريد متحجر است و مدير متحرك است.
- مريد متعلق است و مدير متعلم است.
- مريد متغير است و مدير متفكر است.
- مريد متقابل است و مدير متمركز است.
- مريد متناوب است و مدير متوازن است.
- مريد متوقع است و مدير متواضع است.
- مريد متوسل است و مدير متوكل است.
- مريد اهل مطالبه است مدير اهل مطالعه است.
- مريد مغلوب است مدير مقبول است.
- مريد ناقل است مدير ناطق است.
- مريد هنرپيشه است مدير هنرمند است.
- مريد اهل يادگاري است مريد اهل يادگيري است.
- مريد آرايش را دوست دارد مدير آرامش را دوست دارد.
- مريد اهل تمكن است و مدير اهل تمدن است.
- مريد افراد را بكار اجبار ميكند مدير به افراد در كار الهم مي بخشد.
- مريد وابسته به قدرت است ومدير وابسته به حسن نيت است.
- مريد مي گويد من مدير مي گويد ما.
- مريد خطا كار را افشا مي كند مدير روش اشتباه را نشان مي دهد.
- مريد مي گويد كار بايد انجام شود مدير مي داند كار را چگونه انجام دهد.
- مريد توقع احترام دارد مدير احترام را برمي انگيزاند

متأسفانه مريد فكر مي‌كند موفقيت يعني رسيدن به هدف اما مدير اعتقاد دارد موفقيت يعني رسيدن به نتيجه داخواه.
 
بالا