zhilamo
عضو جدید
سلام
ثانیه به ثانیه اش مثل یک ساله. انگار تموم شدن نداره ، انگار دارم دق مرگ می شم ، نمیدونم چرا ؟ ولی هی بیشتر انگار کش میاد. عمراً رو می گم نمی خواد تموم بشه؟ الان اگه می خواستم بمیرم و فقط یه ساعت بیشتر از عزرائیل وقت می خواستم محال بود بهم بده .
حالا هم که چشم به راهشم که انگار می خواهد عمر نوح به من بده.
کاش خدا خودش آدم رو جوری خلق می کرد که بعد از کشیدن حد معینی از غم دخلش می اومد و می مرد ، دیگه هی زجر نمی کشید.
متنفرم از اینکه از این داستان های چرت عاشقی که یکی خودش رو میکشه و اون یکی هم از عشقش میمیره رو به خوردتون بدم ولی چکار کنم که باز همونه.
بعد 6.5 عاشقی و دوست داشتن و واسه هم مردن دختره به پسره میگه بیا یک ماهی از هم فاصله بگیریم تا قدر همدیگه رو بهتر بدونیم . پسره هم که جایه خدایه خودش گذاشته بودش قبول کرد، در غم می سوخت و به وجودیت خدا چشم می ذوخت تا اینکه یک ماه تمام شد و فهمید عزیزش دیگه عزیزه اون نیست ! آخه عزیزه کسی دیگه شده بود ( ازدواج ).
پسره روزها شاید ماه ها به این فکر کرد که چطوری می تونه فراموشش کنه تا اینکه فهمید نه نمی تونه پس باید با یادش بسازه فقط یه مشکل هست ( این قضیه مال 2 ماه پیشه ) اونم اینه که یادش کمرنگ شده ولی خوابش پر رنگ؟!
پسره تقریبا هر هفته 3 الی 4 باز خوابش رو می بینه. که تعبیرش چی میشه ؟
اون روز دیده بود که دختره کناره اون مردک شوهرش ایستاده و به پسره می گه دوست دارم؟!
یا اینکه اون روز دوباره پسره خواب دید که با دختره قرار داره و زود ریشش رو تراشید ولی سر قرار رفتنی دید یه کوچلو از ریشش رو جا گذاشته که بزنه ( از مد نبود ها )
یا باز خواب دید که دختره هی داره خیره نگاش می کنه!
حالا کسی هست بدونه تعبیر این خوابهای چرت با محتویات ناز چه مفهومی دارن؟