
موسوم به extreme Deep Field که توسط تلسکوپ فضایی هابل گرفته شده است.
ظاهرا به هر نقطه ای از اعماق فضا که نگاه کنیم، هزاران کهشان ریز و درشت مشاهده خواهیم کرد.
دورترین کهکشان موجود در این تصویر حدود 13 میلیارد سال نوری با ما فاصله دارد.
#سال_نوری (Light year)
در میان گذشتگانِ ما بسیار متداول بود که هرگاه از آنان از مسافت میان دو روستا یا دو شهر سوال میشد (از اینجا تا فلان روستا چقدر راهه؟) پاسخ آن را با زمان ارائه میکردند (از اینجا تا روستای بعدی 2 ساعت راهه).
با اینکه این نوع جواب دادن به چنین سوالی شاید از لحاظ علمی کمی نامطلوب باشد!
چراکه ما از مسافت سوال کردیم، و پاسخ چنین سوالی اصولا باید از جنس مسافت باشد (مثلا از اینجا تا روستای بعدی 20 کیلومتر راه است) ولی تا همین امروز هم این رویه در بین ما انسانها متداول است و البته شنونده را نیز دچار ابهام نمیکند!
اینکه قدما مسافت میان یک روستا تا روستای مجاور را با زمان بیان میکردند، به آن معنا بود که اگر با اسب یا الاغ (وسیله متداول حمل و نقل در آن زمان) اقدام به طی طریق کنیم، مثلا 2 ساعت دیگر به مقصد خواهیم رسید. سرعت اسب یا الاغ مقدار مشخصی بود و تقریبا همه اسبها و یا الاغها همین مقدار سرعت را داشتند.
در روزگار ما هم مثلا میگوییم از تبریز تا تهران چقدر راه است؟ بلافاصله پاسخ می دهیم با ماشین شخصی حدود 8 ساعت. یعنی با سرعت متداول ماشینها در جادهها این مقدار مسافت حدودا 8 ساعته طی میشود.
حالا اگر بپرسند از زمین تا ستاره قلبالعقرب چقدر راه است؟ چگونه باید پاسخ داد؟!
اگر بخواهیم پاسخ را به کیلومتر بیان کنیم، یقینا تعداد صفرهای آن به حدی زیاد خواهد بود که برای خواندن آن دچار مشکل خواهیم شد. پس این روش را باید بیخیال شویم!
منجمان نیز از همین رسم قدیمی برای بیان فواصل میان اجرام آسمانی استفاده میکنند! استفاده از زمان.
ولی فرضا بخواهیم به سمت ستاره قلب العقرب سفر کنیم، با چه سرعتی این طی طریق انجام میشود؟ تا سرعت را ندانیم، پاسخ زمانی نمیتوانیم به چنین سوالی بدهیم و مطمئنا برای طی چنین مسافت بزرگی باید وسیلهای بسیار بسیار پر سرعت داشته باشیم. حال چه کنیم؟
گفته اند نور سریعترین پدیده ممکن در جهان است، سریعتر از نور ممکن نیست و جالبتر از همه اینکه سرعت نور مقداری ثابت و جهانشمول است و برای افراد مختلف و منابع نوری مختلف هیچ تفاوتی نمیکند (این یکی از اصول اولیه نظریه نسبیت خاص اینشتین است)، همیشه همان 300000 کیلومتر در ثانیه است.
پس فقط کافی است که در دنیای خیال فرض کنیم سفینهای داریم که با سرعت نور حرکت میکند و قرار است ما را به ستاره قلب العقرب برساند! چقدر طول میکشد؟ آنگاه خواهیم گفت 550 سال.
چون با سرعت نور در سفر بوده ایم، میگوییم: فاصله زمین تا ستاره قلبالعقرب 550 سال نوری است. مسافت را با زمان بیان کردیم! درست شبیه قدما.
چند مثال:
- فاصله زمین تا ماه حدودا 1.3 ثانیه نوری است. (برای رسیدن نور ماه به زمین فقط 1.3 ثانیه زمان لازم است).
- فاصله زمین تا خورشید حدودا 8 دقیقه نوری است
- فاصله خورشید تا نزدیکترین ستاره (پروکسیما قنطورس) حدودا 4.3 سال نوری است
- قطر کهکشان راه شیری تقریبا 100000 سال نوری است
- فاصله کهکشان راه شیری از کهکشان آندرومدا تقریبا 2.5 میلیون سال نوری است
- کهکشانهای دوردستی که در تصویر فوق دیده میشوند حدود 13 میلیارد سال نوری از ما فاصله دارند.
بنابراین اگر جسمی 5000 سال نوری با ما فاصله داشته باشد، نوری که از سطح آن جسم ساطع میشود 5000 سال در راه خواهد بود تا به چشم مبارک ما برسد! پس تصویری که از آن جسم میبینیم وضعیت 5000 سال گذشتۀ آن را به ما گزارش میدهد. پس نور ساطع شدۀ فعلی آن کی به ما میرسد؟
پاسخ: 5000 سال دیگه! (البته اگر تا 5000 سال بعد انسانی روی کره زمین باقی مونده باشه



نتیجه اینکه ما به وضعیت فعلی جهان دسترسی نداریم. این کیهان بزرگ همواره تاریخ گذشته خود را به ما نمایش میدهد. هر چقدر اجرام دورتری را مشاهده و کشف کنیم در واقع به گذشتۀ دورتر جهان نظاره کردهایم.
سوال:
اینکه ما به وضعیت فعلی جهان دسترسی نداریم و همواره گذشتۀ آن را میتوانیم مشاهده کنیم، خبر خوبی است؟ یا نه؟ اگر خوب است چه کمکی میتواند به ما بکند؟
در چه حالتی (به طور فرضی) امکان داشت که بتوانیم وضعیت فعلی و آنی جهان را مشاهده کنیم؟ (چه چیز باید تغییر میکرد تا امکان چنین چیزی را می داشتیم؟)