ترجمه اصطلاح

azarba

عضو جدید
سلام دوستان می خوایستم هرکسی که معادل این لصطلاح رو می دونه لطفا بگه خیلی ضروری و مهمه > thixotropic thixoforging thixomolding sprayforming rosette
> rheomolding press discard corousel shear thining
> plateaus drop forge viscometer capture
> recirculation shot sleeve small injection a perture
 

engage

اخراجی موقت
thixotropic
ماده ای که زمان تکان دادن حالت ژلی نداره ولی در زمان صابت و بی حرکتی نیمه جامد یا ژل مانند میشه

thixoforging
لغت وجود نداره

Thixomolding
غالب گیری برای نیمه جامد ها و فلزات غیر آهنی

sprayforming
غالب گیری یا ریزی افشانه ای یا اسپره ای

rosette
مدالی به شکل گل رز یا یک سازه یا مجسمه که از مرکز شروع شده باشه و دامنه ی دایره ای داشته باشه

rheomolding
لغت وجود نداره

viscometer
شدت سنج

thine
همراهی کردن یا تعلق داشتن به چیزی یا برای چیزی
thine affection

recirculation
دایره یا محور دوباره circular
یه سری دیگه وجود نداشت
 
بالا