ترانه ها و تصنیف ها...

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه روز سراب من و خواب من و شراب من تو بودی و تو
امروز شهاب من و تاب من و عذاب من تو هستی وتو
یه روز بهار من و یار من و قرار من تو بودی و تو
امروز خزان من و زوال من و زیان من تو هستی و تو
ستاره ها رو شمردم نیومدی و نمردم
بیا که جون نسپردم
بیا که جون نسپردم
میون گریه دویدم حباب اشکو دریدم
ندیدمت که ندیدم
ندیدمت که ندیدم...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تنها ماندم ، تنها ماندم

چون آهی بر لبها ماندم

راز خود به کس نگفتم

مهرت را به دل نهفتم

با یادت شبی که خفتم

چون غنچه سحر شکفتم

دل من ز غمت فغان برآرد

دل تو ز دلم خبر ندارد

دل تو ز دلم خبر ندارد


پس از این مخورم فریب چشمت

شرر نگهت اگر گذارد

شرر نگهت اگر گذارد

وصلت را ز خدا خواهم

از تو لطف و صفا خواهم

کز مهرت . بنوازی جانم

عمر من به غمت شد طی

تو بی من . من و غم تا کی

دردی هست . نبود درمانش


تنها ماندم ، تنها ماندم

تنها با دل بر جا ماندم

چون آهی بر لبها ماندم
خواننده : محمد اصفهانی ، آلبوم : تنها ماندم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو آسمون زندگيم ستاره بوده بی شمار
اما شبای بی کسی يکی نمونده موندگار
يکی نمونده از هزار
ستاره های گمشده هر شب من هزار هزار
اما هميشگی تويی ستاره ی دنباله دار
يکی نمونده از هزار

ای آخرين ، تنهاترين آواره ی عاشق
هر شب عمرم همراه با من ستاره ی عاشق

ای تو آشنای ناشناسم
ای مرهم دست تو لباسم
ديوار شبم شکسته از تو
از ظلمت شب نمی هراسم
انگار که زاده شده با من
عشقی که من از تو می شناسم

ای آخرين ، تنهاترين آواره ی عاشق
هر شب عمرم همراه با من ستاره ی عاشق

تو بودی و هستی هنوز سهم من از اين روزگار
با شب من فقط تويی ستاره ی دنباله دار
با شب من فقط تويی
خواننده :ابی شعر :اردلان سر فراز البوم :محتاج
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
بگو یا رب بگو یارب چه بد گفتم
چه بد کردم
که نزدت خویشتن را دیو و دد کردم
مرا یارب نمیخواهی گناه هستو
اگر نفرین به این دنیای بد کردم

به حرفم گوش کن یارب
به دردم گوش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب

بگو یارب چه بد گفتم چه بد کردم
که نزدت خویشتن را دیو و دد کردم
به جز عشقی که دردش را
به من دادی به من یا رب
چه بخشیدی که رد کردم
فقط در عاشقی یارب
مدد گفتم شدم عاشق
تمنای مدد کردم
به حرفم گوش کن یارب
به دردم گوش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب

شب مستی اگر یک توبه بشکستم
سحر تکرار توبه صد به صد کردم
به سیلابم کشاندی زیر و بم دیدم
تحمل در عذاب جزر و مد کردم
برایم آتش دوزخ فرستادی
برایت لاله ها را در سبد کردم
برایم آتش دوزخ فرستادی
برایت لاله ها را در سبد کردم
به حرفم گوش کن یارب
به دردم گوش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب

گرفتی جامه فضل مرا از من
صبورانه کله را از نمد کردم
نشانم ده اگر یک مور آزردم
اگر یکدانه گندم را لگد کردم
مرا یارب نمیخواهی گناه هستو
اگر نفرین به این دنیای بد کردم

مرا یارب نمیخواهی گناه هستو
اگر نفرین به این دنیای بد کردم

به حرفم گوش کن یارب
به دردم گوش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
مرا خاموش کن یارب
مرا خاموش کن یارب

زنده ياد هايده
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو يه سايه بودی هم قد خواب نيمروز من
تو يه سايه بودی تو ظهر داغ تن سوز من
تو هرم داغ بی رحم آفتاب
تو سايه بودی يه سايه ی ناب
من مسافر تن تشنه ی خواب
حريص فتح يه جرعه ی آب
پای پر تاول من تو بهت راه
تن گرما زده مو نمی کشيد
بی رمق بودم و گيج و تب زده
جلو پامو ديگه چشمام نمی ديد
تا تو جلوه کردی ای سايه ی خوب
مهربون با يه بغل سبزه و آب
باورم نمی شد اين معجزه بود
به گمانم تو سرابی ، يه سراب

و يه سايه بودی هم قد خواب نيمروز من
تو يه سايه بودی تو ظهر داغ تن سوز من
من گنگ و خسته ، لب تشنه و داغ
تو سايه ی سبز ميراث يک باغ
تو مرهم اين زخم عميقی
لبريز ايثار پاک و شفيقی
رخت خستگيمو از تنم بگير
با تنت برهنگيمو بپوشون
منو تا مهمونی عشق ببر
کتاب در به دريمو بسوزون
بذار اين سايه هميشگی باشه
سايه ای که جای خوب موندنه
سايه باش و سايبون تا بدونم
سايه ای رو سر بودنه منه

خواننده :ابی شعر:ایرج جنتی عطائی آلبوم:نازی ناز کن
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و تو مثل دو تا خط مي مونيم
كه توي دفتر مشق اسير شديم
نرسيديم به هم و آخرشم
تو همون دفتر كهنه پير شديم

بي هم و كنار هم روزا گذشت
دستاي من نرسيد به دست تو
مي دونيم كه ما به هم نمي رسيم
مگه با شكست من شكست تو

ما به هم نمي رسيم آخر بازي همينه
آخر عشق دو تا خط موازي همينه

اگه من بشكنم و تو بي خيال
بگذري از من و تنهام بذاري
اگه با تموم اين خاطره ها
تو همين دفتر مشق جام بذاري

بعد اون ديگه نه من مال منه
نه تو تكيه گاه اين شكسته اي
بيا عاشق بمونيم كنار هم
نگو از اين نرسيدن خسته اي

ما به هم نمي رسيم آخر بازي همينه
آخر عشق دو تا خط موازي همينه

بيا عاشق بمونيم كنار هم
نگو از اين نرسيدن خسته اي
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای کاش
ای کاش با تو میموندم
ای کاش از تو میخوندم
ای کاش لحظه هام بوی تو رو داشت
ای کاش ای کاش

عشقت عشق دنیامه
عشقت شوق فردامه
عشقت ای کاش غم توی قلبم نمیذاشت
ای کاش ای کاش

ای وای قلبم بی تابه
ای وای چشمام بی خوابه
کاش با من بودی هر شب
هرجا مهتاب مهتابــــــــــه
آه ای کاش
ای کاش ای کاش

چشمات چشمه نورن
چشمات مست و مغرورند
قلبت ای کاش شور و حال قلبمو داشت
ای کاش ای کاش

برگرد بی تو گریونم
برگرد با تو میمونم
ای کاش اون نگات تنهام نمیذاشت
ای کاش ای کاش
ای وای قلبم بی تابه
ای وای چشمام بی خوابه
کاش با من بودی هر شب
هرجا مهتاب مهتابــــــه
آه
ای کاش
خواننده:الهه .....آلبوم:ساقی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود
دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود
گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت.

این چه جهانیست؟!
این چه بهشتیست؟!
این چه جهانیست که نوشیدن می نارواست؟!
این چه جهانیست؟
این چه بهشتیست , در آن خوردن گندم خطاست؟!
این چه بهشتیست؟
آی رفیق این ره انصاف نیست
آی رفیق این ره انصاف نیست
این جفاست.
راست بگو راست بگو راست
فردوس برینت کجاست؟
راست بگو راست بگو راست
فردوس برینت کجاست؟

راستی آنجا هم
راستی آنجا هم
هرکس و ناکس خداست؟
راست بگو راست بگو راست
فردوس برینت کجاست؟

بر همه گویند که هشیار باش
بر همه گویند که هشیار باش
بر در فردوس نشیند کسی
تا که به درگاه قیامت رسی
از تو بپرسند که در راه عشق
پیرو زرتشت بدی یا مسییح؟
پیرو زرتشت بدی یا مسییح؟
دوزخ ما چشم به راه شماست
دوزخ ما چشم به راه شماست
راست بگو راست بگو راست
آنجا نیز
باز همین ماجراست؟!؟!
راست بگو راست بگو راست
فردوس برینت کجاست؟!

این همه تکرار مکن می هماست
کفر مگو شکوه مکن بر خدات
پای از این در که که نهادی برون
در قل و زنجیر برندت بهشت


وای به حالت هما ی
وای به حالت
وای به حالت هما ی
وای به حالت
این سر سنگین تو از تن جداست.

نه "نه "نه "نه
توبه کنم باز,
حق با شماست
نه "نه" نه"نه
توبه کنم باز,
حق با شماست
:gol:همای مستان
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرغ ســحر ناله سر كن
داغ مرا تازه تر كن
زآه شرر بار، اين قفس را

برشكن و زير و زبر كن

بلبل پر بسته ز كنج قفس درآ
نغمهء آزادی نوع بشــر سرا

وز نفسی عرصهء این خاك توده را، پرشرر كن

ظلم ظالم ، جور صيّاد
آشيانم داده بر باد
ای خدا، ای فلك، ای طبيعت

شامِ تاريكِ ما را سحر كن

نو بهار است
گل به بار است
ابر چشمم، ژاله بار است

اين قفس چون دلم
تنگ و تار است

شعله فكن در قفس ای آه آتشين
دست طبيعت گل عمرِ مرا مچين

جانب عاشق نگه ای تازه گل
از اين ، بيشتركن ،بيشتركن ، بيشتركن

مرغ بی دل، شرح هجران ، مختصر، مختصر كن

مرغ بی دل، شرح هجران ، مخــتصـــر،
مختـصـر كـن
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
محسن یگانه
آلبوم خیال تو
تراك 5
أهنگ چوپون دروغگو


فریب و نیرنگ بسه دست تو رو شد واسه من
چــوپون دروغگو بودی حرف از عاشقی نزن

یه عمر بازیچه دست تو بودم
همه جا تو سرور و ما پا پتی
واســــه تو ناجی بی ریا شدم
واســــه تو ناجی بی ریا شدم

فریب و نیرنگ بسه دست تو رو شد واسه من
چــوپون دروغگو بودی حرف از عاشقی نزن

محسن یگانه
آلبوم خیال تو
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزای روشن خداحافظ
سرزمین من خداحافظ
خداحافظ
روزای خوبت بگو کجا رفت تو قصه ها رفت یا از اینجا رفت
انگار که اینجا هیچکی زنده نیست
گریه فراون وقت خنده نیست
گونه ها خیسه دلا پایزه
بارون قحطی از ابر میریزه
همه با هم قهر
همه از هم دور
روزا مثل شب شبا سوتو کور
روزای روشن خداحافظ
.
.
.
.
.
همه عزا دار سر به گریبون
مردا سر دار
زنا تو زندون
نه تو اسمون نه رو زمینیم
انگار که خابیم
کابوس میبینیم
نوبت میگیریم گیج و بی هدف
واسه مرن هم باید رفت تو صف


روزا و شبا این جور میگزرن
هرجا که بخان مارو میبرن





روزای روشن خداحافظ
سرزمین من خداحافظ
خداحافظ ......


اخه تا به کی اروم بشینیم حسرت بکشیم
گریه ببینیم
ای زن تنها مرد اواره
وطن دل توست شده صد پاره
پاشو کاری کن فکر چاره باش
فکر این دل پاره پاره باش

همه عزا دار سر به گریبون
مردا سر دار
زنا تو زندون



پاشو کاری کن فکر چاره باش
فکر این دل پاره پاره باش
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
سر به روي شانه هاي مهربانت مي گذارم

عقده دل ميگشايد گريه بي اختيارم

سر به روي شانه هاي مهربانت مي گذارم

عقده دل مي گشايد گريه بي اختيارم

از غم نا مردمي ها؛ بغضها در سينه دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم

خالي از خودخواهي من برتر از آلايش تو

من تو رو بالا تر از هر برتر از من دوست دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

عشق صد ها چهره دارد چشم تو آيينه دارش

عشق را در چهره آيينه ديدن دوست دارم

در خموشي چشم ما را قصه ها و گفتگوهاست

من تو رو در جذيه محراب ديدن دوست دارم

من تو را بالاتر از هر برتر از من دوست دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم

در هواي ديدنت يك عمر در چله نشستم

چله را در مقدم عشقت شكستن دوست دارم

بغض سرگردون ابرم ؛ قله آرامشم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

من تو رو بالاتر از هر برتر از من دوست دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم یکی از قشنگترین ترانه های که گوش دادم

سلام من به تو ياره قديمي
منم همون هواداره قديمي

هنوز همون خراباتيو مستم
ولي بي تو سبوي مي شكستم

همه تشنه لبيم ساقي كجايي
گرفتاره شبيم ساقي كجايي

اگه سبو شكست عمر تو باقي
كه اعتباره مي تويي تو ساقي

اگه ميكده امروز شده خونه تزوير واي شده خونه تزوير
تو محراب دل ما
تويي تو مرشد و پير

همه به جرم مستي سر داره ملامت
ميميريمو ميخونيم سر ساقي سلامت
*
*
*
يه روزي گله كردم من از عالم مستي
تو هم به دل گرفتي دل ما رو شكستي

من از مستي نوشتم ولي قلب تو رنجيد
تو قهر كردي و قهرت مصيبت شدوباريد

پشيمونمو خستم اگه عهدي شكستم
آخه مست توهستم اگه مجرمو مستم

همه به جرم مستي سر داره ملامت
ميميريمو ميخونيم سر ساقي سلامت
*
*
*
ميگن مستي گناه به انگشت ملامت
بايد مست هاروحد زد به شلاق ندامت


سبوي ما شكسته در ميكده بسته
اميد همه ما به همت تو بسته

به همت تو ساقي
توكه گره گشايي
تو كه ذات وفايي
هميشه يار مايي

همه به جرم مستي سر داره ملامت
ميميريمو ميخونيم سر ساقي سلامت


همه به جرم مستي سر داره ملامت
ميميريمو ميخونيم سر ساقي سلامت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اِبی«پوست شیر»

قلب تو قلب پرنده
پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن
ای پرنده پر بگیر

اون ور جنگل تن سبز
پشت دشت سر به دامن
اون ور روزای تاریک
پشت اين شبای روشن

برای باور بودن
جایی باید باشه شاید
برای لمس تن عشق
کسی باید باشه باید

که سر خستگیاتو
به روی سینه بگیره
برای دلواپسی هات
واسه سادگیت بمیره

قلب تو قلب پرنده
پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن
ای پرنده پر بگیر

حرف تنهایی قدیمی
اما تلخ و سینه سوزه
اولین و آخرین حرف
حرف هر روز و هنوزه


تنهایی شاید یه راهه
راهیه تا بی نهایت
قصه ی همیشه تکرار
هجرت و هجرت و هجرت

اما تو این راه که همراه
جز هجوم خار و خس نیست
کسی شاید باشه شاید
کسی که دستاش قفس نیست

قلب تو قلب پرنده
پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن
ای پرنده پر بگیر


 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
» شاعر : ژاکلین
» آهنگ ساز : ژاکلین
» تنظیم : کاظم عالمی
» خواننده : معین
» آلبوم : طلوع
» آهنگ : ملاقات


قسم به عشقمون قسم
همش برات دلواپسم
قرار نبود اینجوری شه
یهو بشی همه کسم

راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم

راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم

به ملاقات آمدم ببین که دل سپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق شدی فراری
نگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردم
تو دریا باش و من جویبار عشقو در تو جاری

من از پروانه بودن ها
من از دیوانه بودن ها
من از بازی یک شعلهٔ سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم

من از هیچ بودن ها
از عشق نداشتن ها
از بی کسی و خلوت انسانها می ترسم

راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم

راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم

من از عمق رفاقت ها
من از لطف صداقت ها
من از بازی نور در سینهٔ بی قلب ظلمت ها نمی ترسم

من از حرف جدایی ها
مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم

راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم

راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
باور نکن تنهاییت را؛
من در تو پنهانم؛
تو در من.
ازمن به من نزدیکتر تو؛
ازتو به تو نزدیکتر من.

باور نکن تنهاییت را؛
تا یک دل و یک درد داری
تا در عبور از کوچه ی عشق
بر دوش هم سر می گذاریم.

دل تاب تنهایی ندارد
باور نکن تنهاییت را
هرجای این دنیا که باشی
من با توام
تنهای تنها

هرجای این دنیا که باشی
من باتوام تنهای تنها

من با توام هر جا که هستی
حتی اگر با هم نباشیم
حتی اگر یک لحظه یک روز
با هم در این عالم نباشیم

این خانه را بگذار و بگذر
با من بیا تا کعبه ی دل
باور نکن تنهاییت را
من با توام
منزل به منزل.
شعر از:اهورا ایمان

با صدایِ محمد اصفهانی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
يه كاري كردي به قلبم
كه بدونت حتي مردن
سخته حتي بي تو خوبم
لذت از زندگي بردن

يه كاري كردي كه از ياد
نميري حتي يه لحظه
درد عشقت كرده پيرم
اما باور كن مي‌ارزه

ديدن تو گرچه از دور
واسه من يه جور اميده
يه چيزي مثل يه جادو
كه بهم رهايي ميده

اين مهمه كه ميدونم
واسه من چقدر عزيزي
من كه جام عشقو دادم
چه بنوشي چه بريزي

يه كاري كردي به قلبم
كه بدونت حتي مردن
سخته حتي بي تو خوبم
لذت از زندگي بردن

ديدن تو گرچه از دور
واسه من يه جور اميده
يه چيزي مثل يه جادو
كه بهم رهايي ميده

اين مهمه كه ميدونم
واسه من چقدر عزيزي
من كه جام عشقو دادم
چه بنوشي چه بريزي

پيشكشت همه نفسهام
نازنين خوبه هميشه
نيمي از تنم شدي تو
كه ازم جدا نميشه

يه كاري كردي به قلبم
كه بدونت حتي مردن
سخته حتي بي تو خوبم
لذت از زندگي بردن

يه كاري كردي كه از ياد
نميري حتي يه لحظه
درد عشقت كرده پيرم
اما باور كن مي‌ارزه
اما باور كن مي‌ارزه


رضا صادقی البوم قلبم
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب که می رسد از کناره ها
گریه می کنم با ستاره ها

وای اگر شبی ز آستین جان
بر نیاورم دست چاره ها

همچو خامشان بسته ام زبان
حرف من بخوان از اشاره ها

ما ز اسب و اصل افتاده ایم
ما پیاده ایم ای سواره ها

ای لهیب غم آتشم مزن
خرمنم مسوز از شراره ها
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همسفر تنها نرو بذار تا با هم بریم
سرنوشتمون یکی هر دو مون مسافریم
تازه از راه رسیدم هنوزم خسته رام
همسفر تنها نرو ، بذار تا منم بیام
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سخته دل کندن از این شهر و دل بستگی ها
موندن از خونه جدا ، با همه خستگی ها
جون به لبهام رسیده تا به کی دربدری
گرد غربت روتنم ، که بازم باید بری
بذار تا خستگی از این تن خسته بره
سخته دل بستگی از شهر دل بسته بره
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اگه بذاری بیام ، من میشم سنگ صبور
گوش به قصه هات میدم ، شهر غربت راه دور
[/FONT]​
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تو آخرین طبیبی
که لحظه های آخر به داد من رسیدی

تو نوری از خدائی
که پیغام خدا را
به گوش من رساندی
به روح من دمیدی

زیباترین بهاری
پایان انتظاری
برای من تنها
تو یک حریم امنی
تو بهترین دوائی برا ی خستگیهام
من کوله بار عشقو تا پای جان کشیدم
در زیر سایه های خوش باوری خزیدم
اما یه قلب ساده ندیدم که ندیدم
من از تکرار حرف
دوستت دارم خسته ام
من به اونکس که باید
دل ببندم بسته ام
تو آخرین طبیبی
که لحظه های آخر به داد من رسیدی
تو نوری از خدائی
که پیغام خدا را
به گوش من رساندی
به روح من دمیدی
زیباترین بهاری
پایان انتظاری
برای من تنها
تو یک حریم امنی
تو بهترین دوائی برا ی خستگیهام
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
يه لنگه كفش پيرو دربوداغون

افتاده بود يه گوشه ي خيابون

هيشكي اونو يه لحظه پاش نميكرد

هيشكي يه لحظه هم نگاش نميكرد

ميگفت كه تنهايي و بي پناهي

يه روز به آخر برسه الهي

يه لنگه كفش پاره

بي كس و بي ستاره

افتاده زار و گريون

يه گوشه خيابون

شب بود و شبگردی بارون وباد

رد شدمو چشام به چشماش افتاد

ديدم که همه زخماش از غربته

مثله خودم خسته و بی طاقته

ديدمو گفتم که نبايد نشست

يه کفش بيچار رو ديد و نشکست

يه لنگه كفش پاره

بي كس و بي ستاره

افتاده زار و گريون

يه گوشه خيابون

رفتمو گفتم که چرا نشستی

تلف نکن عمرتو دستی دستی

درسته که از همه تنهاتری

اسير اين دردای زجرآوری



کفشای غيرَتو بايد پا کنی

بگرديو لنگتو پيدا کنی

يه لنگه کفش
خواننده محسن چاوشی آلبوم لنگه کفش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سیاوش قمیشی «پرنده مهاجر»(آلبوم رگبار)
ای پرنده مهاجر
سفرت سلامت اما
به کجامیری عزیزم قفسه تموم دنیا
روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری
وقتی خورشیدی نباشه تا همیشه سوت و کوری
میگذره روزای عمرت توی جاده های خلوت
تا بخوای بر گردی خونه گم میشی تو باغ غربت
واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم
دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم
آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه

آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه

میگذره روزای عمرت توی جاده های خلوت
تا بخوای بر گردی خونه گم میشی تو باغ غربت
واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم
دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم
آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه

آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
آسون نشو!ای همسفر
ویرون نشو!ای در به در
منو بگیر از همهمه
منو به خلوتت ببر
معجزه کن!خاتون من
تولدی دوباره کن
منو ببر به حادثه
شبو پر از شراره کن
ستاره پر پر می کنی،
ای نازنین!گریه نکن
تو این چنین گریه نکن
گریه نکن! ای شب زده
ای شب نشین!گریه نکن
گریه نکن !گریه نکن
خاتون هم گریز من
برای این در به در
بی سرزمین گریه نکن ...
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وقتی تو نیستی گم میشه آفتاب
خاکستر میشه حریر مهتاب
از رفتنت من پر میشم از شب
شب دلهره شب اضطراب

وقتی تو نیستی دنیا شب میشه
شب از دل من شب تا همیشه
بی تو هر نفس تکرار ترسه
لحظه لحظه نیست نبض تشویشه

بي تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

هیچکی عاشقت اینجور که منم
نبود و نشد لاف نمیزنم
من از تویی که بد کردی با من
گله میکنم دل نمیکنم

هیچکی عاشقت اینجور که منم
نبود و نشد لاف نمیزنم
من از تویی که بد کردی با من
گله میکنم دل نمیکنم

بي تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

بي تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز
خواننده :ابی شعر :ایرج جنتی عطائی
آلبوم:حسرت پرواز آهنگساز:شوبرت آواکیان

 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مثه يه تك درختم ، ته يك كوچه باريك
تو يه گنجشك قشنگي! گاهي دوري گاهي نزديك
گاهي وقتا مهربوني ، مي شيني رو شونه ي من
گاهي نيستي كه ببيني ، بغض بي بهونه ي من
گنجشك بازيگوش من بشين رو شاخه ي دلم
با تو درخت معجزه بي تو طلسم باطلم
وقتي لاي برگا نيستي ، بوي پاييز رو مي گيرم
بي تو زرد زرد زردم !‌ بي صداي تو مي ميرم
اما وقتي كه مي خوني ، من ميشم پر از جوانه
يه ترانه ساز عاشق ، با هزار و يك ترانه
تويي حرف اولين و آخرين شعر نگفته
برگ آخر وجودم با پريدنت مي افته
گنجشك بازيگوش من بشين رو شاخه ي دلم
با تو درخت معجزه بي تو طلسم باطلم
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت‌،



سرها در گریبان است‌.



کسی سر بر نیاردکرد پاسخ‌گفتن و دیدار یاران را.



نگه جز پیش پا را دید نتواند،



که ره تاریک و لغزان است‌.



و گر دست محبّت سوی کس یازی‌،



به اکراه آورد دست از بغل بیرون‌;



که سرما سخت سوزان است‌.







نفس‌، کز گرمگاه سینه می‌آید برون‌، ابری شود تاریک‌.



چو دیوار ایستد در پیش چشمانت‌.



نفس کاین است‌، پس دیگر چه داری چشم‌



ز چشم‌ِ دوستان دور یا نزدیک‌؟







مسیحای جوانمرد من‌! ای ترسای پیر پیرهن‌چرکین‌!



هوا بس ناجوانمردانه سرد است‌... آی‌...



دمت گرم و سرت خوش باد!



سلامم را تو پاسخ‌گوی‌، در بگشای‌!







منم من‌، میهمان هر شبت‌، لولی‌وش‌ِ مغموم‌.



منم من‌، سنگ‌ِ تیپاخوردة رنجور.



منم‌، دشنام پست آفرینش‌، نغمة ناجور.







نه از رومم‌، نه از زنگم‌، همان بیرنگ‌ِ بیرنگم‌.



بیا بگشای در، بگشای‌، دلتنگم‌.



حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد.



تگرگی نیست‌، مرگی نیست‌.



صدایی گر شنیدی‌، صحبت سرما و دندان است‌.







من امشب آمدستم وام بگزارم‌.



حسابت را کنار جام بگذارم‌.



چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟



فریبت می‌دهد، بر آسمان این سرخی‌ِ بعد از سحرگه نیست‌.



حریفا! گوش‌ِ سرمابرده است این‌، یادگار سیلی سرد زمستان است‌.



و قندیل سپهر تنگ میدان‌، مرده یا زنده‌،



به تابوت‌ِ ستبرِ ظلمت نُه‌توی مرگ‌اندود، پنهان است‌.



حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است‌.







سلامت را نمی‌خواهند پاسخ‌گفت‌.



هوا دلگیر، درها بسته‌، سرها در گریبان‌، دستها پنهان‌،



نفسها ابر، دلها خسته و غمگین‌،



درختان اسکلتهای بلورآجین‌،



زمین دلمرده‌، سقف‌ِ آسمان کوتاه‌،



غبارآلوده مهر و ماه‌،



زمستان است‌.
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميشه از عشق تو گفت
ميشه با ستاره هاي چشم تو
مغرب نو مشرق نو برپا کرد
ميشه از برق نگات
خورشيد و خاکستر کرد
ميشه از گندمياي سر زلفت
يه عالم شعر نوشت
آره
از عشق تو ديوونگي هم عالميه
آره از عشق تو مردن داره
ميشه از عشق تو مرد و
ديگه از دست همه راحت شد
ميشه از عشق تو مرد و
ديگه از دست تو هم راحت شد
آره
از عشق تو ديوونگي هم عالميه
اگر از عشق ميشه قصه نوشت
ميشه از عشق تو گفت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

آستان جانان
راهي بزن كه آهي بر ساز آن توان زد
شعري بخوان كه با آن رطل گران توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وين عجب نيست
گر راهزن تو باشي صد كاروان توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد
درويش را نباشد برگ سراي سلطان
ماييم و كهنه دلقي كاتش در آن توان زد
قد خميده ما سهلت نمايد اما
بر چشم دشمنان تير از اين كمان توان زد

شاعر : حافظ»
آهنگ ساز : پرویز مشکاتیان» (روحش شاد)
خواننده : محمد رضا شجریان»
آلبوم : آستان جانان»
آهنگ : آستان جانان
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تیراژِ سریالِ دلنوازان
حال من دست خودم نيست،ديگه آروم نميگيرم
دلم از كسي گرفته،كه ميخوام براش بميرم

باز سرنوشت و انتهاي آشنايي
باز لحظه هاي غم انگيز جدايي
باز لحظه هاي ناگزير دل بريدن
بازم اول راهو حس تلخ نرسيدن

پاي دنياي تو موندم،مثل عاشقاي عالم
تا منو ببخشي آخر،تا دلت بسوزه كم كم
مثل آينه روبرومه،حس با تو بودنه من
دارم از دست تو ميرم،عاشقي كن
منو نشكن...منو نشكن...

باز سرنوشت و انتهاي آشنايي
باز لحظه هاي غم انگيز جدايي
باز لحظه هاي ناگزير دل بريدن
بازم اول راهو حس تلخ نرسيدن


علي لهراسبي
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده نا کامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم منتظرت بودم


بودم همه شب دیده به ره تا به سحر گاه
ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه


غمها به سر آمد رنج غم دوران از دل بزدودم
منتظرت بودم منتظرت بودم

پیش گلها شاد و شیدا می خرامید آن قامت موزونت
فتنه دوران دیده تو از دل و جان من شده مفتونت

در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم
منتظرت بودم منتظرت بودم

منتظرت بودم منتظرت بودم شب انتظار

خواننده :درایوش رفیعی....آهنگساز مجید وفایی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا