دنیای کنونی در نتیجه این دو جنگ عالم سوز در مخوف ترین و دهشتناک ترین دوره تاریخ افتاده و آن بحران مالی و اقتصادی است کشورهای بزرگ و کوچک جهان تمام مساعی خود را در رفع این بحران بکار میبرند تا از شدت آن بکاهند زیرا آثار جنگ از خود جنگ شدیدتر بوده و عواقب و نتایج آن نه فقط بوضعیت اقتصادی عالم لطمه شدید وارد آورده بلکه اوضاع صحی اخلاقی سیاسی و اجتماعی کشور ما را نیز واژگون نموده است. مقررات و سازمانهائیرا که بشر برای حفظ انتظامات و تامین رفاه و آسایش اجتماع وضع و ایجاد نموده امروز علاوه بر اینکه نتایج مطلوبی عاید نشده فایده ای جز تضررات هنگفتی برای افراد و جامعه نداشته و تکرار آن مستلزم ذلت و نکبت و زیان مادی و معنوی مردم خواهد بود.
در هر کشوری برای جلوگیری از انقلاب و عواقب وخیم آن که دامنگیر جامعه خواهد شد ناگزیرند قسمتی از اعمال و فعالیت های مردم را که قبلاً مشروع و قانونی بوده مخل انتظامات دانسته و در نتیجه وضع قوانین از آن اعمال جلوگیری کرده و یا محدودیتی برای آن قائل شوند.
ازدیاد جرائم و مقررات مربوطه بامور کیفری تولید تجاوزاتی به حقوق و شخصیت متهمین و یا مجرمین نموده و برای اصلاح جامعه لازم است تدابیری برای جلوگیری از این تجاوزات اتخاذ شود.
بین لزوم تعقیب و شخصیت بشر تعارضی وجود دارد که بایستی تعادلی بین این دو قسمت برقرار گردد.
منافع جامعه موقعی دچار خطر میگردد که یکی از این دو اصل بر دیگری ترجیح داده شود تا موقعی که محکومیت صورت قطعی پیدا نکند باب برائت برای اشخاص مفتوح خواهد بود و شخصیت آنان از هر حیث باید مورد احترام قرار گیرد.
از بازدداشت موقت و یا زندانی کردن اشخاص چه نتایجی عاید اجتماع خواهد شد.
از بدو مشروطیت الی یومنا هذا از وضع این همه مقررات کیفری و شدت مجازات و پرکردن زندانها را از اشخاص و تاسیس دادسراهای پرعرض و طول و کثرت بازرسها و دادیارها و محاکم جزائی چه نتایجی عائد جامعه ما شده است.
آیا بهبودی در اخلاق مردم تاکنون پیدا شده آیا از تعداد جرائم کم شده است البته جواب منفی است.
اگر به آمار دادسراها مراجعه شود اینمعنی بخوبی ثابت و آشکار خواهد شد که این رویه عبث بوده و جز زیان فراوان برای کشور از نظر آثار مترقبه که در موقع وضع قوانین در نظر گرفته شده است ثمرهای نخواهد داشت. پس چه باید کرد تا نتایج مطلوبه از تعقیب جرائم مانند سایر کشورهای مترقبه بدست آید.
بدیهی است که قیمت هر مملکتی مستلزم قیمت افراد آن است هر قدر افراد یک کشور ارزش داشته باشند و هر قدر سازمانهای کشور بارزش افراد اهمیت دهند و در مقام تربیت روحی و جسمی آنان برآیند بهمان اندازه برارزش کشور افزوده خواهد شد – بقول یکی از علمای اجتماع قیمه المملکه یتوقف علی قیمه افرادها.
قیمت هر محیط و کشوری بستگی با قیمت افراد آن محیط و کشور خواهد داشت.
قوانین ومقررات افراد را اصلاح نکرده باید معایب و نقائص روحی و جسمی افراد را رفع و چاره جوئی نمود و در کشور ما با وضع و اجرای قوانین می خواهد درصدد رفع معایب برآیند و بافراد کمتر توجه و عنایت می شود یکی از علماء می گوید (اننا نعتمد علیالشرایع اکثر مما یجب و علی الافراد اقل مما یجب) درست این کلام در کشور ما مصداق پیدا نموده است و هیچ کشوری مانند ایران مقررات و قوانین آنرا احاطه نکرده است ولی از اصلاح و تربیت روحی و جسمی اثری مشهود نمی گردد.
برای دفاع حقوق جامعه باید معرفت کامل به شخصیت متهم پیدا نمود زیرا ارتکاب جرم ملازمه با وضع ساختمانی دماغ و مغز بشر دارد و هر اخلال و نقصی که در دماغ افراد پیدا شود آثار آن متوجه اجتماع خواهد شد.
با وضع قوانین و اجرای صورت آن نمی توان جلوگیری از جرائم نمود بلکه باید علت جرم را در نظر گرفت خانواده و محیط اجتماعی آن شخص را مطالعه نمود بوسائل معاشی او نظری افکند و تاثیرات محیط و تلقیناتی که باو می شود مورد بررسی قرار داد.
عدالت در کشور ما عدالت جرمی است این عدالت کور است همیشه بعلل ارتکاب جرم رسیدگی کرده نه بجرم ارتکابی شخصیت هر فردی مبتنی بر دو اصل است یکی عقل و دیگری آزادی.
آزادی بدون عقل برای فرد و اجتماع مضر است زیرا اعمال افراد عاری از عقل و خرد برخلاف مصلحت و غرض فردی و اجتماعی بوده و مخل انتظامات عمومی نیز میباشد و نسبت باین افراد سلب آزادی و بازدداشت نتیجهای نداشته باید به تداوی ومعالجه آنان پرداخت این بازدداشتها باید طوری باشد که بتواند پس از خاتمه آن خود را هم آهنگ و متناسب با زندگانی اجتماعی نمود این عدم هم آهنگی و عدم تناسب ایجاب کرده است که آنانرا در محوطه دور از اجماع نگاهدارند ولی باید باصلاح و معالجه و بهداشت و تربیت روحی و جسمی آنان پرداخت تا مجدداً متناسب با زندگانی اجتماعی شوند.
اجتماع شبیه بموزائیک است که از اشخاص مختلف تشکیل شده.
در هر تعقیب جرمی بازپرس باید علت آنرا کشف کند و دادستانها هم بکیفیات مشدده و مخففه توجه نداشته باشد.
ساختمان بدنی و دماغی مجرم را باید در نظرگرفت و بصقات وخصائل و سوابق اجتماعی و درجه رشدفکری او پی برد و آنها را یکدیگر جدا و تفکیک نمایند.
مجرمین خطرناک .
مجرمین بزههای مهمه.
مجرمین تکرار جرم.
مجرمین عشق .
مجرمین فقر.
مجرمین جهالت .
مجرمین عدم رعایت نظامات.
جداکردن مجرمین زنان از مردان.
مجرمین عادی.
مجرمین غیرعادی.
جداکردن مجرمین بزرگ از کوچک.
مجرمین غیرقابل اصلاح.
در امریکا و انگلستان و سوئد و نروژ ودانمارک و هلند باین اصل که کشف علت و تداوی آن است اهمیت زیادی میدهند. محیط زندان و بازداشتگاهها در حکم محیط تربیتی و معالجات امراض روحی و جسمی و عصبی میباشد یکی از دادستانهای انگلستان می گوید که اگر بخواهیم اسقاط تکلیف کنم و روش دیرینه را ادامه دهیم و باصلاح بزه کاران نظری نداشته باشیم در آتیه نزدیکی انگلستان بصورت تیمارستانی درخواهد آمد که عین آن عبارت ذیلاً نقل میشود:
England will be a kind of lunatic asylum
یکی از دادستانهای آلمانی همین اندرز را ببازپرسان داده که بعلل جرائم ارتکابی در بادی امر پی برده فوراً درصدد رفع آن علل برآیند که در آتیه نظائر و اشتباه آن رخ ندهد.
هیچ معلولی بدون علت نمیشود واصل علیت را باید در مورد تعقیب جرائم در نظر گرفت – زیرا تکوین و پیدایش هرامری براین اصل استوار خواهد بود در غیراینصورت آلمان بصورت دارالمجانین درآمده و ایجاد خطراتی برای نسل آینده خواهد نمود که عین کلام او ذیلاً نقل میشود:
Deutschlan schien mir ein haus fur Unsinnige
در قوانین اسلامی افراد تا بالغ و غیررشید را که اطفال و سفها و دیوانگان هستند مرفوعالقلم و مرفوعالتکلیف میدانند زیرا تکلیف از روی اعمال و کردار آنان برداشته شده و بهمین جهت است که شرع میگوید رفع القلم منالصبی و المجنون
در هر صورت باید کمک ببهداشت روحی و جسمی و رشد فکری آنان کرد تا جامعه بصورت خوبی جلوه گر شود و نتایج نیکوی آن عاید اجتماع و مردمان جهان گردد.
سازمان اجتماعی باید طوری مجهز باشد که در نتیجه مساعی متخصصین و کارشناسان روحی و جسمی و اطباء حاذق و با وسائل علمی امروزه هر متهم و برهکاری را در معرض معاینه قرار داده و عدم رشد فکری و روحی و ضعف و عوارض و اختلالات آنرا برطرف نماید.
اختلالات دماغی و ضعف آن بصورت گوناگون درآمده و برای هر دسته عنوانی قائل شده اند که بحث های زیادی در اطراف هر یک از این امراض روحی و عصبی شده و بعلاج و درمان آن مبادرت کرده و نتایج رضایت بخشی گرفته اند.
در کشور هلند محیط زندان طوری مجهز بوسائل جدید و افکار جدید و اطباء روحی و دماغی است که یکنفر از بزهکاران درجه اول را دیدم که چند فقره محکومیت سرقت و قتل داشت در محیط زندان – بنحوی تربیت و معالجه شده بود که امروز یکی از اساتید درجه اول علم اخلاق در دانشگاه میباشد و افراد زیادی زیردست او نیز تربیت شده و بمقام استادی رسیدهاند.
در حال حاضر کلیه نیازمندیهای اجتماعی را محیط زندان تهیه می کند.
وکیل دادگستری – قاضی – خلبان – مهندس – جراح – طبیب – دندانساز و سایر متخصصین حرف و صنایع را زندان در کشورهای متمدنه تربیت نموده و بجامعه تحویل میدهد.
این اختلالات عصبی و دماغی بصورت گوناگونی درآمده که بذکر قسمتی از اسامی این امراض را می دازیم.
۱- مگالومانی Megalomanie یا جنون بزرگی که این افراد خود را مافوق همه دانسته و برای افکار دیگران جز فکر خود ارزشی قائل نمیشوند.
۲- مونومانی Monomanie که باصطلاح عوام ویر است اختصاص بدسته ای از مردم دارد که فقط بیک چیز توجه کرده و سایر امور مستحیل در شیئی مورد توجه آنان میشود.
۳- کلپتومانی Cleptomanie یا جنون دزدی که بعضی از افراد از هر طبقه و صنفی مبتلا باینمرض بوده و حتی لردها و متمولترین افراد دچار این عارضه بوده و برای تسکین شکنجه و آلام روحی خود این اعمال را مرتکب میشوند.
۴- اوپیومانی Opiomanie یا جنون تریاک که اغلب افراد این کشور مبتلا باینمرض خانمانسوز بوده و یکعده از جرائم از قبیل بهتان و افترا و نقشه کشی از آثار اینمرض بوده و محیطی را در حال رخوت و رکود انداخته اند بقول یکی از شعرای تریاکی:
دود تریاک به افلاک چو پرواز کند
ملک از شدت خمیازه دهان باز کند
۵- اروتومانی Erotomanie یاجنون عشق از افرادی تشکیل میشود که همیشه حتی در سن ۸۰ و ۹۰ سالگی عاشق پیشه بوده و جز معاشرت با زنان و یا تعدد زوجات و داشتن متعه های متعدد بچیز دیگر تمایل ندارند.
۶- توکزیکومانی Toxicomanie یا استعمال کنندگان سم – دیوانگانی هستند که استعمال سموم را یکنوع تکلیف و خوشی میدانند.
۷- نوزومانی Nosomanie جنون ناخوشی که مبتلایان باینمرض گمان میکنند همیشه ناخوش و ناسالم هستند و در خود وجود تمام امراض را احساس مینمایند.
۸- مازوشیسم Masochisme یاجنون آزار و شکنجه در موقع آمیزش با زنان و مردان و زنان هم در موقع آمیزش تا شلاق نخورند و زجر نکشند احساس خوشی نمینمایند اصغر بامیه فروش قاتل اطفال بهمین مرض مبتلا بود و تا آنها را قطعه قطعه نمیکرد و سر آنها را نمیبرید و خون نمیدید نمیتوانست عمل شنیع با آنان بنماید.
۹- نمفومانی Nymphomanie جنونی است که زنان مبتلا میشوند و میل باستمناء با خود دارند و پرده عفاف را در اولین برخورد با مرد از دست میدهند.
۱۰- لالومانی Lalomanie یا جنون پرگوئی این طبقه از افرادی تشکیل میشود که رابطه بین مغز و زبان آنان قطع گردیده و هرکدام بنحو استقلال برای خود کار میکنند اغلب پیرمردان و پیرزنان دچار اینمرض شده از قوه حافظه آنان کاسته شده به قوه لافظه افزوده می شود.
۱۱- مترومانی Metromanie جنونی است که زنها با هم میل به آمیزش پیدا میکنند و این عمل را تفخیذ و یا مساحقه گویند.
۱۲- اونی رومانی Oniromanie جنون خواب که اغلب اشخاص شبها خواب دیده و اغلب خوابهای آنان نیز موحش است.
۱۳- نوستومانی Nostomanie جنونی است که در نتیجه مسافرت و دوری از وطن و مسقطالرأس اندوه فوق العاده بانسان دست میدهد.
۱۴- نکتوفوبی Nectophobie یا جنون ترس از شب این طبقه در موقع شب تخیلات آنانرا تحریک شده و ترس و وحشت از تاریکی دارند.
۱۵- هیپه مانی Hypemanie یا جنون غم این دیوانگان همیشه مغموم بوده و هیچوقت آنانرا خندان و بشاش نمیبنند.
۱۶- دمونومانی Demonomanie یا جنون جن و شیاطین و غول این افراد اگر روشن فکر باشند تمام مردم را جاسوس و فراماسون دانسته و از آنان دوری کرده و وحشت دارند و اگر تاریک و جاهل باشند تصور جن و شیطان و غول برای آنان حاصل می شود.
۱۷- سادیسم Sadisme یا جنون آزاز و اذیت و شکنجه که طبقات چاقوکشان و آدمکشان از این افراد تشکیل میشود این افراد از طفولیت پستان مادران خود را گاز گرفته و اشخاصی را که دوست دارند و به آنان در بزرگی اظهار علاقه میکنند گاز و نیشگان گرفته و از مکیدن پوست و لبان آنها و کبود نمودن لذت میبرند یا از کندن پرهای مگس و ریختن نفت روی موشها و سوزاندن این حیوانات فرح و انبساطی بآنان دست میدهد – سعدی هم اشاره باین نوع جنون نموده است.
پیرمردی لطیف در بغداد دختر خود بکفشدوزی داد
مردک سنگدل چنان بگزید لب دختر که خون از او بچکید
۱۸- وامپی ریسم Vampirisme یا جنون اعمال منافی عفت با اموات و نعش ها که این افراد قبور را نبش کرده و از نزدیک و معانقه با اموات لذت میبرند.
۱۹- بیبلیومانی Bibliomanie یا جنون جمع آوری کتاب حتی از طریق سرقت این افراد بدون اینکه از مندرجات کتب استفاده معنوی نمایند کتب را احتکار کرده و در کتابخانه خود برای حفظ نفس میگذارند.
۲۰- مرفینومانی Morphinomanie یا جنون استعمال مرفین که این اشخاص مرفین ببدن خود تزریق کرده و نشئاتی بزعم خود در آنان ایجاد میشود.
۲۱- پیرومانی Pyromanie یا جنون حریق و آتش سوزی که اغلب بچهها و حتی بزرگها مبتلا باینمرض هستند و کلیه حریق ها در نتیجه اعمال این قبیل اشخاص صورت میگیرد.
۲۲- درومومانی Dromoanie یا جنون ولگردی که بیشتر در اطفال متمولین و اغنیاء این جنون عارض شده و شب و روز بدون داشتن هدف و منظوری در پیاده روهای لاله زار و استامبول و نادری قدم میزنند و انگل و پارازیت اجتماع بوده و از دسترنج دیگران ارتزاق میکنند بدون اینکه کوچکترین بار امور اجتماعی را بردوش بگیرند.
۲۳- دیپسومانی Dipsomanie یا جنوب شرب – این دسته از افرادی تشکیل میگردند که عمر خود را در بارها و پیاله فروشیها و میخانه ها گذرانیده و جز شرب مشروبات الکلی لذت دیگری برای خود قائل نیستند و هستی خود و خانواده را در این راه مصرف مینمایند.
در هر کشوری برای جلوگیری از انقلاب و عواقب وخیم آن که دامنگیر جامعه خواهد شد ناگزیرند قسمتی از اعمال و فعالیت های مردم را که قبلاً مشروع و قانونی بوده مخل انتظامات دانسته و در نتیجه وضع قوانین از آن اعمال جلوگیری کرده و یا محدودیتی برای آن قائل شوند.
ازدیاد جرائم و مقررات مربوطه بامور کیفری تولید تجاوزاتی به حقوق و شخصیت متهمین و یا مجرمین نموده و برای اصلاح جامعه لازم است تدابیری برای جلوگیری از این تجاوزات اتخاذ شود.
بین لزوم تعقیب و شخصیت بشر تعارضی وجود دارد که بایستی تعادلی بین این دو قسمت برقرار گردد.
منافع جامعه موقعی دچار خطر میگردد که یکی از این دو اصل بر دیگری ترجیح داده شود تا موقعی که محکومیت صورت قطعی پیدا نکند باب برائت برای اشخاص مفتوح خواهد بود و شخصیت آنان از هر حیث باید مورد احترام قرار گیرد.
از بازدداشت موقت و یا زندانی کردن اشخاص چه نتایجی عاید اجتماع خواهد شد.
از بدو مشروطیت الی یومنا هذا از وضع این همه مقررات کیفری و شدت مجازات و پرکردن زندانها را از اشخاص و تاسیس دادسراهای پرعرض و طول و کثرت بازرسها و دادیارها و محاکم جزائی چه نتایجی عائد جامعه ما شده است.
آیا بهبودی در اخلاق مردم تاکنون پیدا شده آیا از تعداد جرائم کم شده است البته جواب منفی است.
اگر به آمار دادسراها مراجعه شود اینمعنی بخوبی ثابت و آشکار خواهد شد که این رویه عبث بوده و جز زیان فراوان برای کشور از نظر آثار مترقبه که در موقع وضع قوانین در نظر گرفته شده است ثمرهای نخواهد داشت. پس چه باید کرد تا نتایج مطلوبه از تعقیب جرائم مانند سایر کشورهای مترقبه بدست آید.
بدیهی است که قیمت هر مملکتی مستلزم قیمت افراد آن است هر قدر افراد یک کشور ارزش داشته باشند و هر قدر سازمانهای کشور بارزش افراد اهمیت دهند و در مقام تربیت روحی و جسمی آنان برآیند بهمان اندازه برارزش کشور افزوده خواهد شد – بقول یکی از علمای اجتماع قیمه المملکه یتوقف علی قیمه افرادها.
قیمت هر محیط و کشوری بستگی با قیمت افراد آن محیط و کشور خواهد داشت.
قوانین ومقررات افراد را اصلاح نکرده باید معایب و نقائص روحی و جسمی افراد را رفع و چاره جوئی نمود و در کشور ما با وضع و اجرای قوانین می خواهد درصدد رفع معایب برآیند و بافراد کمتر توجه و عنایت می شود یکی از علماء می گوید (اننا نعتمد علیالشرایع اکثر مما یجب و علی الافراد اقل مما یجب) درست این کلام در کشور ما مصداق پیدا نموده است و هیچ کشوری مانند ایران مقررات و قوانین آنرا احاطه نکرده است ولی از اصلاح و تربیت روحی و جسمی اثری مشهود نمی گردد.
برای دفاع حقوق جامعه باید معرفت کامل به شخصیت متهم پیدا نمود زیرا ارتکاب جرم ملازمه با وضع ساختمانی دماغ و مغز بشر دارد و هر اخلال و نقصی که در دماغ افراد پیدا شود آثار آن متوجه اجتماع خواهد شد.
با وضع قوانین و اجرای صورت آن نمی توان جلوگیری از جرائم نمود بلکه باید علت جرم را در نظر گرفت خانواده و محیط اجتماعی آن شخص را مطالعه نمود بوسائل معاشی او نظری افکند و تاثیرات محیط و تلقیناتی که باو می شود مورد بررسی قرار داد.
عدالت در کشور ما عدالت جرمی است این عدالت کور است همیشه بعلل ارتکاب جرم رسیدگی کرده نه بجرم ارتکابی شخصیت هر فردی مبتنی بر دو اصل است یکی عقل و دیگری آزادی.
آزادی بدون عقل برای فرد و اجتماع مضر است زیرا اعمال افراد عاری از عقل و خرد برخلاف مصلحت و غرض فردی و اجتماعی بوده و مخل انتظامات عمومی نیز میباشد و نسبت باین افراد سلب آزادی و بازدداشت نتیجهای نداشته باید به تداوی ومعالجه آنان پرداخت این بازدداشتها باید طوری باشد که بتواند پس از خاتمه آن خود را هم آهنگ و متناسب با زندگانی اجتماعی نمود این عدم هم آهنگی و عدم تناسب ایجاب کرده است که آنانرا در محوطه دور از اجماع نگاهدارند ولی باید باصلاح و معالجه و بهداشت و تربیت روحی و جسمی آنان پرداخت تا مجدداً متناسب با زندگانی اجتماعی شوند.
اجتماع شبیه بموزائیک است که از اشخاص مختلف تشکیل شده.
در هر تعقیب جرمی بازپرس باید علت آنرا کشف کند و دادستانها هم بکیفیات مشدده و مخففه توجه نداشته باشد.
ساختمان بدنی و دماغی مجرم را باید در نظرگرفت و بصقات وخصائل و سوابق اجتماعی و درجه رشدفکری او پی برد و آنها را یکدیگر جدا و تفکیک نمایند.
مجرمین خطرناک .
مجرمین بزههای مهمه.
مجرمین تکرار جرم.
مجرمین عشق .
مجرمین فقر.
مجرمین جهالت .
مجرمین عدم رعایت نظامات.
جداکردن مجرمین زنان از مردان.
مجرمین عادی.
مجرمین غیرعادی.
جداکردن مجرمین بزرگ از کوچک.
مجرمین غیرقابل اصلاح.
در امریکا و انگلستان و سوئد و نروژ ودانمارک و هلند باین اصل که کشف علت و تداوی آن است اهمیت زیادی میدهند. محیط زندان و بازداشتگاهها در حکم محیط تربیتی و معالجات امراض روحی و جسمی و عصبی میباشد یکی از دادستانهای انگلستان می گوید که اگر بخواهیم اسقاط تکلیف کنم و روش دیرینه را ادامه دهیم و باصلاح بزه کاران نظری نداشته باشیم در آتیه نزدیکی انگلستان بصورت تیمارستانی درخواهد آمد که عین آن عبارت ذیلاً نقل میشود:
England will be a kind of lunatic asylum
یکی از دادستانهای آلمانی همین اندرز را ببازپرسان داده که بعلل جرائم ارتکابی در بادی امر پی برده فوراً درصدد رفع آن علل برآیند که در آتیه نظائر و اشتباه آن رخ ندهد.
هیچ معلولی بدون علت نمیشود واصل علیت را باید در مورد تعقیب جرائم در نظر گرفت – زیرا تکوین و پیدایش هرامری براین اصل استوار خواهد بود در غیراینصورت آلمان بصورت دارالمجانین درآمده و ایجاد خطراتی برای نسل آینده خواهد نمود که عین کلام او ذیلاً نقل میشود:
Deutschlan schien mir ein haus fur Unsinnige
در قوانین اسلامی افراد تا بالغ و غیررشید را که اطفال و سفها و دیوانگان هستند مرفوعالقلم و مرفوعالتکلیف میدانند زیرا تکلیف از روی اعمال و کردار آنان برداشته شده و بهمین جهت است که شرع میگوید رفع القلم منالصبی و المجنون
در هر صورت باید کمک ببهداشت روحی و جسمی و رشد فکری آنان کرد تا جامعه بصورت خوبی جلوه گر شود و نتایج نیکوی آن عاید اجتماع و مردمان جهان گردد.
سازمان اجتماعی باید طوری مجهز باشد که در نتیجه مساعی متخصصین و کارشناسان روحی و جسمی و اطباء حاذق و با وسائل علمی امروزه هر متهم و برهکاری را در معرض معاینه قرار داده و عدم رشد فکری و روحی و ضعف و عوارض و اختلالات آنرا برطرف نماید.
اختلالات دماغی و ضعف آن بصورت گوناگون درآمده و برای هر دسته عنوانی قائل شده اند که بحث های زیادی در اطراف هر یک از این امراض روحی و عصبی شده و بعلاج و درمان آن مبادرت کرده و نتایج رضایت بخشی گرفته اند.
در کشور هلند محیط زندان طوری مجهز بوسائل جدید و افکار جدید و اطباء روحی و دماغی است که یکنفر از بزهکاران درجه اول را دیدم که چند فقره محکومیت سرقت و قتل داشت در محیط زندان – بنحوی تربیت و معالجه شده بود که امروز یکی از اساتید درجه اول علم اخلاق در دانشگاه میباشد و افراد زیادی زیردست او نیز تربیت شده و بمقام استادی رسیدهاند.
در حال حاضر کلیه نیازمندیهای اجتماعی را محیط زندان تهیه می کند.
وکیل دادگستری – قاضی – خلبان – مهندس – جراح – طبیب – دندانساز و سایر متخصصین حرف و صنایع را زندان در کشورهای متمدنه تربیت نموده و بجامعه تحویل میدهد.
این اختلالات عصبی و دماغی بصورت گوناگونی درآمده که بذکر قسمتی از اسامی این امراض را می دازیم.
۱- مگالومانی Megalomanie یا جنون بزرگی که این افراد خود را مافوق همه دانسته و برای افکار دیگران جز فکر خود ارزشی قائل نمیشوند.
۲- مونومانی Monomanie که باصطلاح عوام ویر است اختصاص بدسته ای از مردم دارد که فقط بیک چیز توجه کرده و سایر امور مستحیل در شیئی مورد توجه آنان میشود.
۳- کلپتومانی Cleptomanie یا جنون دزدی که بعضی از افراد از هر طبقه و صنفی مبتلا باینمرض بوده و حتی لردها و متمولترین افراد دچار این عارضه بوده و برای تسکین شکنجه و آلام روحی خود این اعمال را مرتکب میشوند.
۴- اوپیومانی Opiomanie یا جنون تریاک که اغلب افراد این کشور مبتلا باینمرض خانمانسوز بوده و یکعده از جرائم از قبیل بهتان و افترا و نقشه کشی از آثار اینمرض بوده و محیطی را در حال رخوت و رکود انداخته اند بقول یکی از شعرای تریاکی:
دود تریاک به افلاک چو پرواز کند
ملک از شدت خمیازه دهان باز کند
۵- اروتومانی Erotomanie یاجنون عشق از افرادی تشکیل میشود که همیشه حتی در سن ۸۰ و ۹۰ سالگی عاشق پیشه بوده و جز معاشرت با زنان و یا تعدد زوجات و داشتن متعه های متعدد بچیز دیگر تمایل ندارند.
۶- توکزیکومانی Toxicomanie یا استعمال کنندگان سم – دیوانگانی هستند که استعمال سموم را یکنوع تکلیف و خوشی میدانند.
۷- نوزومانی Nosomanie جنون ناخوشی که مبتلایان باینمرض گمان میکنند همیشه ناخوش و ناسالم هستند و در خود وجود تمام امراض را احساس مینمایند.
۸- مازوشیسم Masochisme یاجنون آزار و شکنجه در موقع آمیزش با زنان و مردان و زنان هم در موقع آمیزش تا شلاق نخورند و زجر نکشند احساس خوشی نمینمایند اصغر بامیه فروش قاتل اطفال بهمین مرض مبتلا بود و تا آنها را قطعه قطعه نمیکرد و سر آنها را نمیبرید و خون نمیدید نمیتوانست عمل شنیع با آنان بنماید.
۹- نمفومانی Nymphomanie جنونی است که زنان مبتلا میشوند و میل باستمناء با خود دارند و پرده عفاف را در اولین برخورد با مرد از دست میدهند.
۱۰- لالومانی Lalomanie یا جنون پرگوئی این طبقه از افرادی تشکیل میشود که رابطه بین مغز و زبان آنان قطع گردیده و هرکدام بنحو استقلال برای خود کار میکنند اغلب پیرمردان و پیرزنان دچار اینمرض شده از قوه حافظه آنان کاسته شده به قوه لافظه افزوده می شود.
۱۱- مترومانی Metromanie جنونی است که زنها با هم میل به آمیزش پیدا میکنند و این عمل را تفخیذ و یا مساحقه گویند.
۱۲- اونی رومانی Oniromanie جنون خواب که اغلب اشخاص شبها خواب دیده و اغلب خوابهای آنان نیز موحش است.
۱۳- نوستومانی Nostomanie جنونی است که در نتیجه مسافرت و دوری از وطن و مسقطالرأس اندوه فوق العاده بانسان دست میدهد.
۱۴- نکتوفوبی Nectophobie یا جنون ترس از شب این طبقه در موقع شب تخیلات آنانرا تحریک شده و ترس و وحشت از تاریکی دارند.
۱۵- هیپه مانی Hypemanie یا جنون غم این دیوانگان همیشه مغموم بوده و هیچوقت آنانرا خندان و بشاش نمیبنند.
۱۶- دمونومانی Demonomanie یا جنون جن و شیاطین و غول این افراد اگر روشن فکر باشند تمام مردم را جاسوس و فراماسون دانسته و از آنان دوری کرده و وحشت دارند و اگر تاریک و جاهل باشند تصور جن و شیطان و غول برای آنان حاصل می شود.
۱۷- سادیسم Sadisme یا جنون آزاز و اذیت و شکنجه که طبقات چاقوکشان و آدمکشان از این افراد تشکیل میشود این افراد از طفولیت پستان مادران خود را گاز گرفته و اشخاصی را که دوست دارند و به آنان در بزرگی اظهار علاقه میکنند گاز و نیشگان گرفته و از مکیدن پوست و لبان آنها و کبود نمودن لذت میبرند یا از کندن پرهای مگس و ریختن نفت روی موشها و سوزاندن این حیوانات فرح و انبساطی بآنان دست میدهد – سعدی هم اشاره باین نوع جنون نموده است.
پیرمردی لطیف در بغداد دختر خود بکفشدوزی داد
مردک سنگدل چنان بگزید لب دختر که خون از او بچکید
۱۸- وامپی ریسم Vampirisme یا جنون اعمال منافی عفت با اموات و نعش ها که این افراد قبور را نبش کرده و از نزدیک و معانقه با اموات لذت میبرند.
۱۹- بیبلیومانی Bibliomanie یا جنون جمع آوری کتاب حتی از طریق سرقت این افراد بدون اینکه از مندرجات کتب استفاده معنوی نمایند کتب را احتکار کرده و در کتابخانه خود برای حفظ نفس میگذارند.
۲۰- مرفینومانی Morphinomanie یا جنون استعمال مرفین که این اشخاص مرفین ببدن خود تزریق کرده و نشئاتی بزعم خود در آنان ایجاد میشود.
۲۱- پیرومانی Pyromanie یا جنون حریق و آتش سوزی که اغلب بچهها و حتی بزرگها مبتلا باینمرض هستند و کلیه حریق ها در نتیجه اعمال این قبیل اشخاص صورت میگیرد.
۲۲- درومومانی Dromoanie یا جنون ولگردی که بیشتر در اطفال متمولین و اغنیاء این جنون عارض شده و شب و روز بدون داشتن هدف و منظوری در پیاده روهای لاله زار و استامبول و نادری قدم میزنند و انگل و پارازیت اجتماع بوده و از دسترنج دیگران ارتزاق میکنند بدون اینکه کوچکترین بار امور اجتماعی را بردوش بگیرند.
۲۳- دیپسومانی Dipsomanie یا جنوب شرب – این دسته از افرادی تشکیل میگردند که عمر خود را در بارها و پیاله فروشیها و میخانه ها گذرانیده و جز شرب مشروبات الکلی لذت دیگری برای خود قائل نیستند و هستی خود و خانواده را در این راه مصرف مینمایند.