بعد از صفويه بهخاطر نابسامانىهاى اوضاع سياسي، اجتماعى و اقتصادى و تضعيف پشتوانه فرهنگى و عدم جهتگيرى مشخص، راه تقليد آگاهانه يا ناآگاهانه از هنر اروپايى گشوده شد. و روح خلاق ايرانى از توان افتاد.
هنرها در زمان قاجار ادامهٔ مشخص هنرهاى قبل از خود نبود و بهنوعى نمايشگر جدايى فرهنگ ايرانى از سنت عظيم اسلامى بود و بهطورکلى در سطح نازلترى نسبت به هنر ادوار قبل از خود قرار داشت و داراى شکوه و عظمت پيشين نبود.
در زمان فتحعلىشاه دومين شاه قاجار، هنر ايران متأثر از هنر دورهٔ صفوى بود و ضمناً تحت تأثير غرب نيز قرار داشت. در اين زمان بازگشت به سنت وجود داشت. علاوه بر معمارى بناهاى کم اهميت، ساخت بناهاى عامالمنفعه مثل ساختن پل و قنات و مرمت آرامگاههاى ملى نيز به انجام رسيد. فتحعلىشاه مجذوب ايرانباستان بود و چند نقش برجسته بهسبک ساسانى از خود به يادگار گذاشت.
دورهٔ سلطنت محمدشاه از نظر هنرى دورهٔ تحکيم بهشمار مىرفت و نه تکامل. در زمان ناصرالدينشاه که دورهاى طولانى بهشمار مىآيد. نوآورىهاى اساسى در معمارى مذهبى و سنتى بازها، حمامها و کاروانسراها صورت گرفت.
بطورکلى هنرمندان قاجار جز در عرصههايى چون نقاشى رنگ روغني، همان شيوههاى هنر صفويان را، آنهم بهشکلى ناقص دنبال کردند.
در صد سال اخير نيز جنبشى نو مايه و فراگير در هنر ايران بهوجود نيامد که بتوان آن را آغازى ديگر در هنر ايرانى دانست.
تيمچه ميرزا شفيع، تبريز
مسجد نصيرالملک، شيراز
معمارى
مسجد و مدرسه آقابزرگ، کاشان معمارى قاجار در شيوهٔ اصفهان دستهبندى مىشود. در روزگار قاجار و پس از سفرهاى ناصرالدينشاه به فرنگ، عناصرى از معمارى مغرب زمين با معمارى اصيل ايرانى در آميخت؛ مانند قوسهاى هلالى و نيمگرد. اين تأثير در نماى ساختمانها بچشم مىخورد و تأثيرى ظاهرى مىباشد. اما با اين همه زيادهروى در کاربرد آنها نوعى آشفتگى بوجود آورد که اين فرمها را رو به انحطاط برد. در همين زمان در شهرهاى مختلف آثارى بديع بوجود آمد. نهضت خانهسازى نيز به شهرت خاص خود دست يافت.
اشکال مختلف معمارى در قالب خانهسازي، کاخسازي، دروازه، مسجد، بازار، حمام و بناهاى عمومى شامل تکيه، حسينيه و باغ پا گرفت و در محلههاى مختلف بنا شد.
در دوران ناصرالدينشاه، معمارى و هنرهاى وابسته به آن مانند کاشىکاري، گچبري، آيينهکاري، حجارى و نقاشى رونق پيدا کرد. تأثير بيگانه در ايران زياد شد و در عين حفظ سنتهاى هنرى گذشته، اقتباسهاى نسبتاً پسنديدهاى رواج يافت. در دوران قاجار فضاى داخلى اتاقها منقوش شد و در پوشش بيرونى بنا از گچ، و نقوش برجسته استفاده شد. اين آثار شامل مجموعهٔ ابراهيمخان در کرمان، عمارت کلاهفرنگى در تهران و کاخ شاهى باغ نگارستان، مسجد نراقى در کاشان، بازار وکيل و خانهٔ قوام در شيراز و خانههايى در اصفهان بود. شيراز و کرمان هر يک آثار باارزشى از تاريخ معمارى معاصر ايران محسوب مىشوند.
مجموعهٔ کاخ گلستان در زمان سلطنت ناصرالدين شاه به شکل کنونى درآمد.
کاخ صاحبقرانيه از ساختمانهايى است که در آن تلفيق معمارى ايرانى و باخترى بخوبى نمايان است.
بسيارى از مراکز تجارى مانند تيمچهها را نيز بايد از جمله بناهاى دورهٔ قاجار بحساب آورد. مانند تيمچههاى علاءالدوله، حاجبالدوله، امين اقدس، و قيصريه در تهران و از همه مهمتر تيمچهسراى امينالدوله در کاشان.
از اين دوره در جوار تهران، ساختمانهاى چندى ساخته شد، نظير باغ شاه، مجموعهٔ اراک (سلطانآباد سابق) با برجها، پاسدارخانهها و چهار کاخ.
باغ عفيفآباد
از ديگر کاخها و کلاهفرنگىها مىتوان سرخه حصار، عشرتآباد؛ در شيراز عمارت باغ ارم، باغ دلگشا، عفيفآباد و جهاننما و خانههاى قوامالملک و در شهرهاى کاشان و قزوين نيز بناهايى را برشمرد.
نقاشى
نگارگرى دوران قاجار شامل شيوهٔ نگارههاى دورهٔ صفويه و نقاشى اروپاست. در اين زمان تصويرگرى مجدداً مورد توجه واقع مىشود؛ نسخهٔ ديوان اشعار مربوط به فتحعلىشاه با پوشش روغنى و تذهيب از جملهٔ برجستهترين آنهاست.
نقاشان مشهور اين دوران عبارتند از: ميرزا بابا، سيد ميرزا و محمد صادق. اينها بنيانگذاران مکتب قاجارى هستند. از ديگر نقاشان مشهور اين دوران، مهرعلي، عبداللهخان، محمدحسن، رجبعلى را مىتوان نام برد.
طبيعت بيجان با گلدان و پرنده شکار شده(کمال الملک)، تهران 1312 ه ق.
از ديگر نقاشان نامدار اين دوره محمد غفاري، مشهور به کمالالملک، نقاش دربار ناصرى و مظفرى است که تا دوران رضاشاه پهلوى نيز مىزيسته است. وى در زمان مظفرالدينشاه به اروپا سفر کرد و به مطالعه و کپىبردارى از آثار نقاشان اروپايى پرداخت و سپس به ايران بازگشت و شاگردانى را تربيت کرد. گرايش کمالالملک به آثار هنرمندان اروپايى موجب رکود و توقف جريان هنرى دوران قاجار شد و تبليغى براى آموزش آن شيوه صورت گرفت. از آثار وى فالگير بغدادي، عرب خوابيده را مىتوان نام برد.
از آثار اين دوران هزار و يکشب با ۱۳۴ نگاره و به خط نستعليق و رقاع در ۶ جلد است که کاتب آن محمدحسين تهرانى بود. مجموعهٔ ديگر خمسهٔ نظامى است به خط نستعليق محمد هادى حاجى عبدالله آشتيانى قمى که داراى ۲۵ مجلس مىباشد. همچنين شيرين و فرهاد اثر وحشى بافقى به خط نستعليق و ۵ نگاره اثر صنيعالملک را مىتوان نام برد. از اين دوران چندين شاهنامه و مجموعهەاى ديگرى نيز باقى مانده است.
از نقاشان قهوهخانه نيز مىتوان حسين قوللر آقاسي، محمد مدبره، محمد حميدي، عباس بلوکىفر، حسين همداني، حسن اسماعيلزاده و ميرزا مهدى شيرازى را نام برد. نقاشى قهوهخانه، نقاشىهاى حماسى مذهبى و ملى است که به اين نام مشهور شدهاند.
نقاشى قهوه خانه اي:اثرى از حسين قوللر آقاسى 1954/ش
جنگ چالدران، استاد صادق نقاش، کاخ چهلستون اصفهان
شيوهٔ گل و مرغسازى نيز شيوهٔ ديگرى از نقاشى بود که در اواخر عهد صفوى آغاز شد و در دوران قاجار ادامه يافت.
ساير هنرها
هنرهاى ديگرى که در دوران قاجار رونق فراوانى يافت، آيينهکارى و گچبرى و پنجره شيشههاى رنگين گرهچينى شده است. در هيچ دورهاى آيينهکارى تا به اين حد داراى زيبايى و رونق نبوده است.
در عهد قاجار کاشىکارى نيز رواج خوبى داشته است.
فلزکارى نيز به تقليد آثار صفوى ساخته مىشد و اتفاق تازهاى در اين زمينه روى نداد. در زمان سلطنت فتحعلىشاه، منسوجات بسيار نفيسى نيز توليد شد. صنعت قالىبافى و ديگر بافتنىها مانند زرىبافي، ترمه و غيره نيز در دوران قاجار در ادامهٔ آثار دوران صفوى توليد و يا نسخهبرداى شدند.
مراکز مهم کارهاى چوبى و فلزى اصفهان بود. مراکز مهم قلمزنى بر روى نقره تبريز، زنجان و شيراز بودند.
خانه حريرى، تبريز هنر تزئين بنا با آجر از نوعى تجديد حيات برخوردار مىشود. و هنر سنگ رونق نسبى داشت.
منیع:aftabir
هنرها در زمان قاجار ادامهٔ مشخص هنرهاى قبل از خود نبود و بهنوعى نمايشگر جدايى فرهنگ ايرانى از سنت عظيم اسلامى بود و بهطورکلى در سطح نازلترى نسبت به هنر ادوار قبل از خود قرار داشت و داراى شکوه و عظمت پيشين نبود.
در زمان فتحعلىشاه دومين شاه قاجار، هنر ايران متأثر از هنر دورهٔ صفوى بود و ضمناً تحت تأثير غرب نيز قرار داشت. در اين زمان بازگشت به سنت وجود داشت. علاوه بر معمارى بناهاى کم اهميت، ساخت بناهاى عامالمنفعه مثل ساختن پل و قنات و مرمت آرامگاههاى ملى نيز به انجام رسيد. فتحعلىشاه مجذوب ايرانباستان بود و چند نقش برجسته بهسبک ساسانى از خود به يادگار گذاشت.
دورهٔ سلطنت محمدشاه از نظر هنرى دورهٔ تحکيم بهشمار مىرفت و نه تکامل. در زمان ناصرالدينشاه که دورهاى طولانى بهشمار مىآيد. نوآورىهاى اساسى در معمارى مذهبى و سنتى بازها، حمامها و کاروانسراها صورت گرفت.
بطورکلى هنرمندان قاجار جز در عرصههايى چون نقاشى رنگ روغني، همان شيوههاى هنر صفويان را، آنهم بهشکلى ناقص دنبال کردند.
در صد سال اخير نيز جنبشى نو مايه و فراگير در هنر ايران بهوجود نيامد که بتوان آن را آغازى ديگر در هنر ايرانى دانست.

تيمچه ميرزا شفيع، تبريز

مسجد نصيرالملک، شيراز
معمارى

مسجد و مدرسه آقابزرگ، کاشان معمارى قاجار در شيوهٔ اصفهان دستهبندى مىشود. در روزگار قاجار و پس از سفرهاى ناصرالدينشاه به فرنگ، عناصرى از معمارى مغرب زمين با معمارى اصيل ايرانى در آميخت؛ مانند قوسهاى هلالى و نيمگرد. اين تأثير در نماى ساختمانها بچشم مىخورد و تأثيرى ظاهرى مىباشد. اما با اين همه زيادهروى در کاربرد آنها نوعى آشفتگى بوجود آورد که اين فرمها را رو به انحطاط برد. در همين زمان در شهرهاى مختلف آثارى بديع بوجود آمد. نهضت خانهسازى نيز به شهرت خاص خود دست يافت.
اشکال مختلف معمارى در قالب خانهسازي، کاخسازي، دروازه، مسجد، بازار، حمام و بناهاى عمومى شامل تکيه، حسينيه و باغ پا گرفت و در محلههاى مختلف بنا شد.
در دوران ناصرالدينشاه، معمارى و هنرهاى وابسته به آن مانند کاشىکاري، گچبري، آيينهکاري، حجارى و نقاشى رونق پيدا کرد. تأثير بيگانه در ايران زياد شد و در عين حفظ سنتهاى هنرى گذشته، اقتباسهاى نسبتاً پسنديدهاى رواج يافت. در دوران قاجار فضاى داخلى اتاقها منقوش شد و در پوشش بيرونى بنا از گچ، و نقوش برجسته استفاده شد. اين آثار شامل مجموعهٔ ابراهيمخان در کرمان، عمارت کلاهفرنگى در تهران و کاخ شاهى باغ نگارستان، مسجد نراقى در کاشان، بازار وکيل و خانهٔ قوام در شيراز و خانههايى در اصفهان بود. شيراز و کرمان هر يک آثار باارزشى از تاريخ معمارى معاصر ايران محسوب مىشوند.
مجموعهٔ کاخ گلستان در زمان سلطنت ناصرالدين شاه به شکل کنونى درآمد.
کاخ صاحبقرانيه از ساختمانهايى است که در آن تلفيق معمارى ايرانى و باخترى بخوبى نمايان است.
بسيارى از مراکز تجارى مانند تيمچهها را نيز بايد از جمله بناهاى دورهٔ قاجار بحساب آورد. مانند تيمچههاى علاءالدوله، حاجبالدوله، امين اقدس، و قيصريه در تهران و از همه مهمتر تيمچهسراى امينالدوله در کاشان.
از اين دوره در جوار تهران، ساختمانهاى چندى ساخته شد، نظير باغ شاه، مجموعهٔ اراک (سلطانآباد سابق) با برجها، پاسدارخانهها و چهار کاخ.

باغ عفيفآباد
از ديگر کاخها و کلاهفرنگىها مىتوان سرخه حصار، عشرتآباد؛ در شيراز عمارت باغ ارم، باغ دلگشا، عفيفآباد و جهاننما و خانههاى قوامالملک و در شهرهاى کاشان و قزوين نيز بناهايى را برشمرد.
نقاشى
نگارگرى دوران قاجار شامل شيوهٔ نگارههاى دورهٔ صفويه و نقاشى اروپاست. در اين زمان تصويرگرى مجدداً مورد توجه واقع مىشود؛ نسخهٔ ديوان اشعار مربوط به فتحعلىشاه با پوشش روغنى و تذهيب از جملهٔ برجستهترين آنهاست.
نقاشان مشهور اين دوران عبارتند از: ميرزا بابا، سيد ميرزا و محمد صادق. اينها بنيانگذاران مکتب قاجارى هستند. از ديگر نقاشان مشهور اين دوران، مهرعلي، عبداللهخان، محمدحسن، رجبعلى را مىتوان نام برد.

طبيعت بيجان با گلدان و پرنده شکار شده(کمال الملک)، تهران 1312 ه ق.
از ديگر نقاشان نامدار اين دوره محمد غفاري، مشهور به کمالالملک، نقاش دربار ناصرى و مظفرى است که تا دوران رضاشاه پهلوى نيز مىزيسته است. وى در زمان مظفرالدينشاه به اروپا سفر کرد و به مطالعه و کپىبردارى از آثار نقاشان اروپايى پرداخت و سپس به ايران بازگشت و شاگردانى را تربيت کرد. گرايش کمالالملک به آثار هنرمندان اروپايى موجب رکود و توقف جريان هنرى دوران قاجار شد و تبليغى براى آموزش آن شيوه صورت گرفت. از آثار وى فالگير بغدادي، عرب خوابيده را مىتوان نام برد.
از آثار اين دوران هزار و يکشب با ۱۳۴ نگاره و به خط نستعليق و رقاع در ۶ جلد است که کاتب آن محمدحسين تهرانى بود. مجموعهٔ ديگر خمسهٔ نظامى است به خط نستعليق محمد هادى حاجى عبدالله آشتيانى قمى که داراى ۲۵ مجلس مىباشد. همچنين شيرين و فرهاد اثر وحشى بافقى به خط نستعليق و ۵ نگاره اثر صنيعالملک را مىتوان نام برد. از اين دوران چندين شاهنامه و مجموعهەاى ديگرى نيز باقى مانده است.
از نقاشان قهوهخانه نيز مىتوان حسين قوللر آقاسي، محمد مدبره، محمد حميدي، عباس بلوکىفر، حسين همداني، حسن اسماعيلزاده و ميرزا مهدى شيرازى را نام برد. نقاشى قهوهخانه، نقاشىهاى حماسى مذهبى و ملى است که به اين نام مشهور شدهاند.

نقاشى قهوه خانه اي:اثرى از حسين قوللر آقاسى 1954/ش

جنگ چالدران، استاد صادق نقاش، کاخ چهلستون اصفهان
شيوهٔ گل و مرغسازى نيز شيوهٔ ديگرى از نقاشى بود که در اواخر عهد صفوى آغاز شد و در دوران قاجار ادامه يافت.
ساير هنرها
هنرهاى ديگرى که در دوران قاجار رونق فراوانى يافت، آيينهکارى و گچبرى و پنجره شيشههاى رنگين گرهچينى شده است. در هيچ دورهاى آيينهکارى تا به اين حد داراى زيبايى و رونق نبوده است.
در عهد قاجار کاشىکارى نيز رواج خوبى داشته است.
فلزکارى نيز به تقليد آثار صفوى ساخته مىشد و اتفاق تازهاى در اين زمينه روى نداد. در زمان سلطنت فتحعلىشاه، منسوجات بسيار نفيسى نيز توليد شد. صنعت قالىبافى و ديگر بافتنىها مانند زرىبافي، ترمه و غيره نيز در دوران قاجار در ادامهٔ آثار دوران صفوى توليد و يا نسخهبرداى شدند.
مراکز مهم کارهاى چوبى و فلزى اصفهان بود. مراکز مهم قلمزنى بر روى نقره تبريز، زنجان و شيراز بودند.

خانه حريرى، تبريز هنر تزئين بنا با آجر از نوعى تجديد حيات برخوردار مىشود. و هنر سنگ رونق نسبى داشت.
منیع:aftabir