به قلم آفتاب یزد

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
با سلام
متن زیر سر مقاله ی روز 25 مهرماه روزنامه ی آفتاب یزده
البته به قلم سردبیر این نشریه
معصوم پانزدهم؟
در چهار سال اخير، ادعاهاي عجيبي در خـصـوص جـايـگـاه مـعـنوي بعضي مسئولان دولتي مطرح شد.یک روز سخن نسنجيده يك مسلمان بی سواد– و شايد طمع ورز– سوري را در يك جلسه عمومي مطرح كردند و روز ديگر از زبان يك روحاني، اين سخن شنيده شد كه «نزديك است در خارج از كشور، احمدي‌نژاد را بپرستند.» هيچ يك از مدعيان ديانت هم از اين سخن بر خود نلرزيد كه «چرا يك روحاني به جاي دعوت به توحيد، سخني می گويد كه نوعي شرك آلـــودگي در آن مشاهده مي‌شود؟» البته به نظـــر می رسد بسياري از ادعاهايي كه در اين مورد مطرح شد، بيش از آنكه اعتقاد قلبي مدعيان را به نمايش بگذارد نوعي رجزخواني در برابر رقيبان داخلي بود تا «معجزه هزاره سوم»را تافته اي جدابافته معرفي كنند. به عبـــارت ديگر مي‌ توان با يقين اعلام كرد كه «هيچ يك از اين مدعيان نيز قائل به عصمت شخصيت هاي محبوب خود نيستند و بعضي تمجيدها در پايان دوره همكاري با دولت، به بايگاني سپرده خواهد شد». اما متاسفانه تكرار برخي ادعاها در خصوص آسماني دانستن بعضي انسان هاي زميني، تا همين امروز هم تاثير خود را بر جاي گذاشته و متاسفانه تحمل آنان را به پايین ترين حد رسانده است.در بعضي موارد نيز به جاي مقامات، تعدادي از حاميان آنها دچار توهم شده و منتقدان را آنچنان مورد عتاب و خطاب هاي شـديـد قرار مي‌دهند كه گويي «عصمت غيرقابل خدشه چند مسئول معصوم» توسط عده‌اي خدانشناس زير سوال رفته است. متاسفانه اين روند معصوم سازي و مقابله با منتقدان، در هفته‌هاي اخير روندي شتابان گرفته و حوزه هاي مختلف را تحت تاثير قرار داده است. نخستين حلقه از سري جديد فرشته سازي و ديوشناسي، به زماني بازمی گردد كه يك روحاني خوش سابقه و متقي، آنچه را وظيفه قانوني و ديني خويش می دانست از جايگاه نمايندگي مجلس خبرگان بيان داشت. بلافـاصله پس از آن، عده اي كه صلاحيت فقهي، علمي و حتي سياسي ايشان مورد ترديد است هتاكي را از حد گذراندند و توصيه عالي‌ترين مقام نظام نيز نتوانست مدعيان اطاعت از رهبري را به پايان دادن حملات خود، تشويق نمايد. چندي بعد نوبت يك نويسنده اصولگرا فرا رسيد كه در گذشته ای نه چندان دور، ديدگاه هاي افراطي او در حمايت از اصولگرايان، گاه از مرز اعتدال و انصاف می گذشت. اما اين بار، او بدون آنكه از ديدگاه‌هاي اصولگرايانه عدول كند، به ادعاي خود وظيفه همگاني «النصیحه لائمه المسلمین»را انجام داد. بحث بر اين نيست كه سخن آن نويسنده اصولگرا، تا چـه حد دقيق بود يا چه ميزان در چارچوب هاي اعتدال می گنجيد، اما به هر حال، نويسنده اي بنا به تشخيص خويش، نكاتي را مطرح كرد. هنوز ساعات زيادي از اقدام اين نويسنده نگذشته بود كه سيل هتاكی ها عليه او شروع شد تا اصلي‌ترين دغدغه‌هاي مطرح شده در اين نامه – كه مخاطب واقعي آن، مخاطب ظاهري نامه نبود– مخفي بماند. در همين ايام، محسن رضايي به عنوان پرسابقه ترين رزمنده و فرمانده نظامي، طرحي براي رفع برخي مسائل داخلي داد كه می توان آن را نوعي اعتراض به برخي رويه هاي اجـرايـي دانـسـت. امـا «مـعـصـوم پـنـداران» حاضر نشدند دلسوزی هاي اين فرمانده – كه بارها تا مرز جان باختن در جبهه پيش رفته است– را نيز بپذيرند. لذا، او نيز همانند «اصلاح طلبان منتقد» آماج فحاشی ها و هتاكی هايي قرار گرفت كه مودبانه ترين آنها تحقير او به عنوان«شكست خورده انتخابات» بود كه حق ندارد براي كشور طرح هاي كلان ارائه نمايد!
در اين دوره، تكليف خاتمي، موسوي، كروبي و رفسنجاني كه همه آنها منتقدان شناسنامه دار رئيس دولت تلقي می شوند مشخص بود. عده ا ي نه تنها نقادی هاي ارائه شده توسط خاتمي، موسوي و كروبي را نمی پذيرفتند بلكه بر لزوم دادگاهي و زنداني شدن آنها تاكيد مي‌كردند كه اجراي اين پيشنهاد، به معناي حذف اين دلسوزان از عرصه نصيحت گري مسئولان بود. هاشمي رفسنجاني هم در شرايطي قرار گرفته كه از مدت ها قبل نتوانسته از تريبون نماز جمعه مسئولان را نصيحت و مردم را از برخي حقايق آگاه سازد. اما آنچه كه اكنون بيش از هر چيز موجب نگراني شده آن است كه عده اي به دنبال محدودسازي رسمي يا غيررسمي هر تريبوني هستند كه حاضر نيست دولتمردان را معصوم و فاقد اشتباه بداند. اين محدودسازي، امروز حتي به تريبون علي لاريجاني رئيس مجلس رسيده و مشاوراني كه شيفتگي از رئيس را به حد اعلا رسانده اند در برابر يك اظهارنظر انتقادي علي لاريجاني، از او می خواهند كه «مراقب سخنان خود باشد.»
در همين شرايط، حتي مدني ترين تشكل كشور يعني خانه احزاب نيز از بعضي كينه توزی ها در امان نيست تا همگان بدانند سپرده شدن هر تشكل بزرگ و كوچك به منتقدان، به معناي هل دادن آن تشكل به طرف تعطيلي و حذف است.
راه ديگري كه براي افشاي كژی ها و مقابله با آنها در قانون اساسي ايران گنجانده شده است حق تجمع و راهپيمايی هاي مردمي است كه شانس استفاده از اين اصل نيز تقريبا به صفــــر رسيـــده است. روزنامه هايي هم كه علی رغم پايبندي به اصول قـانـون اساسي، حاضر نيستند با جريان حاكم دولتي همراهي كنند با تضييقات رسمي و غيررسمي از جمله محروميت از برخي پشتيبانی هــــاي دولتي مواجه می شوند.
در يـك كـلام، عده اي با تظاهر به «معصوم پنداري» بعضي مسئولان، به دنبال بالابردن هزينه انتقاد از شرايط موجود هستند. شايد نياز به توضيح نباشد كه بسياري از اين مدعيان، شخصا اعتقادي به اين معصوميت ندارند اما در لواي حمايتاز آن به تسويه حساب با رقباي قدرتمندي می پردازند كه هيچ يك از روش‌ها در سال هاي اخير، نتوانسته آنها را از عرصه سياسي كشور حذف كند.
با اينگونه افراد سخني نيست زيرا نه خواب هستند نه خود را به خواب زده اند. آنها با چشم باز به دنبال انتقام گيري سياسي از رقيبان قدرتـــــمند خويش هستند و به چيزي جز حذف كامل اين رقيبان، راضي نمی شوند. اما كساني كه به پيشرفت كشور و سعادت ملت مي انديشند بايد كلام آموزنده امام علي (ع) را به خود و علاقمندان خويش يادآوري كنند كه «هيچ كس در رسيدن به حق، از ياري ديگران– حتي ياري افرادي كه در ظاهر، ضعيف هستند– بي‌نياز نيست.» امام اول شيعيان براي آنكه هيچ كس خود را از نصيحت، انتقاد و هشدار بي‌نياز نبيند به صــراحت فرموده است كه «خود را از ارتـــكاب خطا مصون نمی بينم» و آموزه هاي قرآني نيز به گونه اي است كه نشان می دهد هر انساني مي‌ تواند به ورطه خطا بيفتد و از حق دور شود. پس لطفا به هيچ‌كس اجازه ندهيد كسي را «معصوم پانزدهم» بداند و راه نقد و اعتراض را با تظاهر به اين«معصوم پنداري» ببندد!‌

منبع:وبلاگ سردبیر روزنامه ی آفتاب یزد​
http://mojtaba-vahedi.blogfa.com
 

Similar threads

بالا