بهره وری چیه؟ بیاین و نظراتتون رو بگین

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
بحث سود آوري مربوط به حسابداري ميشه.
اين سايت اطلاعات جالبي ارائه كرده...
مطالعه بفرمائيد...
http://www.mehrdadeslami.com/main/fa/sood


دوستان عزیز اگه میشه برداشت خودتون در مورد سودآوری رو بفرمایید.
بحث رابطه ی بهره وری و سودآوری برای ما مهندس ها خیلی اهمیت داره...

یعنی داده به ستاده که عدد ان برابر یک میباشد

البته ستانده به داده (خروجی به ورودی) تعریف درست هست. ضمن اینکه بدست آوردن عدد واقعی بهره وری در یک سازمان کار بسیار دشواری هست. نکته قابل اهمیت اینه که ما بدونیم بهره وری واقعا چیه و در چه حالتی میشه گفت بهره وری افزایش پیدا کرده. یعنی بتونیم ورودی و خروجی ها رو درست تشخیص بدیم.

اما سودآوری:
یه مثال: فرض کنید قیمت های فروش در طی یک بازه زمانی کوچک بیست درصد افزایش پیدا کنند (بقیه ورودی ها و خروجی ها ثابت). صرفا به خاطر تورم. آیا بهره وری هم به همون میزان افزایش پیدا کرده؟
 
آخرین ویرایش:

linktaz

کاربر بیش فعال
اما سودآوری:
یه مثال: فرض کنید قیمت های فروش در طی یک بازه زمانی کوچک بیست درصد افزایش پیدا کنند (بقیه ورودی ها و خروجی ها ثابت). صرفا به خاطر تورم. آیا بهره وری هم به همون میزان افزایش پیدا کرده؟
به نظر من سود آوري يعني وقتي بتوانيم بهاي تمام شده كه شامل : مواد،دستمزد،سربار(آب برق گاز و...)را طوري كنترل نمائيم كه قيمتي كه فروش ميرود از قيمتي كه تمام شده بيشتر باشد در نتيجه هرچه اين اختلاف بيشتر باشه سودآوري بيشتره.(از ديد حسابداري بود)
اما بحث تورم در بازه زماني كوچك كه مطرح ميشه مسلما جواب خير هستش.توليد وقتي سود آوره كه شما بتونيد با درآمد حاصل از فروش محصول چرخه توليد رو بچرخونيد و سود ناشي از اون علاوه بر توسعه،پس انداز هم بشه.
خوب وقتي موادي رو من امروز خريداري كردم و فردا به علت تورم قيمت اون بالا رفته،با فروش محصول بايد بتونم دوباره مواد رو بخرم.اما وقتي با درآمد حاصل از فروش محصول ،نتونم موادي خريداري كنم يا سربه سر باشه ،دقيقا ميشه صنعت الان ايران!
 
آخرین ویرایش:

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
سودآوری:
سودآوری در واقع نخستین هدف هر فعالیت اقتصادی هست... به این معنی که ما یک فعالیت اقتصادی رو در صورتی انجام میدیم که سودآور باشه...
میزان سود که مشخصا تفاضل درآمد و هزینه هست... اما سودآوری رو معمولا با تقسیم میزان سود بر کل دارایی ها محاسبه میکنن... و یا میزان سود حاصل از فعالیت اقتصادی تقسیم بر منابع اقتصادی بکار رفته...

همون طور که از تعریف سودآوری هم مشخص هست، سود تحت تأثیر عوامل کوتاه مدت بسیاری هست، مثلا اگر دولت مالیات دریافتی رو افزایش بدهد سود سازمان کمتر میشه، درحالیکه در واقع هیچ تغییری بوجود نیامده...

برای آگاهی از کیفیت عملکرد، بهره وری معیار بهتری نسبت به سودآوری هست، در واقع بهره وری هدف مهمتری نسبت به سودآوری است. به بیان دیگه، بهره وری باارزش تر از سودآوری هست، چون سودآوری خودش نتیجه ای از افزایش بهره وری هست.

خلاصه ماجرا!: سودآوری درگرو عوامل کوتاه مدت است، ولی بهره وری دیدگاهی بلندمدت است که با عوامل و تغییرات بلندمدت سر و کار دارد. بنابراین افزایش بهره وری هدفی والاتر از افزایش سودآوری است.
 

linktaz

کاربر بیش فعال
همون طور که از تعریف سودآوری هم مشخص هست، سود تحت تأثیر عوامل کوتاه مدت بسیاری هست، مثلا اگر دولت مالیات دریافتی رو افزایش بدهد سود سازمان کمتر میشه، درحالیکه در واقع هیچ تغییری بوجود نیامده...
به نظر من این صحیح نیست.چون وقتی دولت مالیات رو افزایش بده،عملا هزینه های سربار افزایش یافته.هزینه سرباز در نهایت روی قیمت تمام شده میاد .یعنی با افزایش مالیات قیمت جنس هم افازیش میابد و در نهایت از مشتری گرفته میشه.
هیچ وقت شرکت ها زیر بار این نمیرند که هزینه ها افزایش پیدا کنه و قیمت جنس زیاد نشه.
البته این نظر منه.
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
به نظر من این صحیح نیست.چون وقتی دولت مالیات رو افزایش بده،عملا هزینه های سربار افزایش یافته.هزینه سرباز در نهایت روی قیمت تمام شده میاد .یعنی با افزایش مالیات قیمت جنس هم افازیش میابد و در نهایت از مشتری گرفته میشه.
هیچ وقت شرکت ها زیر بار این نمیرند که هزینه ها افزایش پیدا کنه و قیمت جنس زیاد نشه.
البته این نظر منه.

به نظر من سازمان ها توی این موضوع نقشی ندارن... شاید یک ماده اولیه که سازمان x بکار میبره شامل افزایش تعرفه بشه درحالیکه بقیه سازمان ها از این ماده استفاده نمی کنند... یا شاید از منبع دیگه ای دریافت میکنن...
من فکر میکنم توی شرایط رقابتی قیمت بازار تحت تأثیر هزینه های سازمان نیست، بلکه با عرضه و تقاضا تعیین میشه... ممکنه یک شرکت برای یک محصول 1000 واحد هزینه کنه ولی در بازار بیشتر از 800 واحد نتونه اون رو به فروش برسونه... در واقع بحث هم همین جاست... شما ممکنه هزینه بیشتری کنید، (به علتی خارج از کنترل خودتون) و در نتیجه سود کمتری عایدتون بشه، ولی این به معنی کم شدن بهره وری شما نیست... هنر یک سازمان باید در فرایندهایی متمرکز بشه که بهره وری رو افزایش بدن... مثلا کم کردن هزینه مواد اولیه، کم کردن هزینه تولید و موارد مشابه...
 

linktaz

کاربر بیش فعال
به نظر من سازمان ها توی این موضوع نقشی ندارن... شاید یک ماده اولیه که سازمان x بکار میبره شامل افزایش تعرفه بشه درحالیکه بقیه سازمان ها از این ماده استفاده نمی کنند... یا شاید از منبع دیگه ای دریافت میکنن...
من فکر میکنم توی شرایط رقابتی قیمت بازار تحت تأثیر هزینه های سازمان نیست، بلکه با عرضه و تقاضا تعیین میشه... ممکنه یک شرکت برای یک محصول 1000 واحد هزینه کنه ولی در بازار بیشتر از 800 واحد نتونه اون رو به فروش برسونه... در واقع بحث هم همین جاست... شما ممکنه هزینه بیشتری کنید، (به علتی خارج از کنترل خودتون) و در نتیجه سود کمتری عایدتون بشه، ولی این به معنی کم شدن بهره وری شما نیست... هنر یک سازمان باید در فرایندهایی متمرکز بشه که بهره وری رو افزایش بدن... مثلا کم کردن هزینه مواد اولیه، کم کردن هزینه تولید و موارد مشابه...
خوب شما الان دارید دو موضوع رو از یک دیدگاه بررسی میکنید.بحث بهره وری و هزینه ها
شرکتی که برای یک محصول 1000 هزینه کنه و توی بازار 800 باشه یعنی شرکتی که کم کم باید فکر جدی کنه و درحال ضرر دهی هستش.چون 800 بازار با سود هستش و 1000 این شرکت بدون سود و قیمت تمام شده است.
در بازار رقابتی بالاخره باید یه چیزی هم واسه تولید کننده بمونه وگرنه خول که نیست فقط بیاد رقابت کنه! صددرصد هزینه ها موثر در تولید و قیمت تمام شده هستند.شک نکنید.ممکنه از راه های دیگه سعی در کاهشش بکنند،مثلا در مورد مواد پلاستیکی،مواد کهنه استفاده کنند،یا ضخامت و وزن قطعه رو کم کنند تا مواد بری کم شه و...
اما در نهایت همه اینها همون تاثیر افزایش مالیات و... هم هست.وگرنه اگر تولید کننده بتونه فعالیت خودش رو بصورت عادی و با سوددهی انجام بده به سمت و سوی این موارد نخواهد رفت.
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
خوب شما الان دارید دو موضوع رو از یک دیدگاه بررسی میکنید.بحث بهره وری و هزینه ها
شرکتی که برای یک محصول 1000 هزینه کنه و توی بازار 800 باشه یعنی شرکتی که کم کم باید فکر جدی کنه و درحال ضرر دهی هستش.چون 800 بازار با سود هستش و 1000 این شرکت بدون سود و قیمت تمام شده است.
در بازار رقابتی بالاخره باید یه چیزی هم واسه تولید کننده بمونه وگرنه خول که نیست فقط بیاد رقابت کنه! صددرصد هزینه ها موثر در تولید و قیمت تمام شده هستند.شک نکنید.ممکنه از راه های دیگه سعی در کاهشش بکنند،مثلا در مورد مواد پلاستیکی،مواد کهنه استفاده کنند،یا ضخامت و وزن قطعه رو کم کنند تا مواد بری کم شه و...
اما در نهایت همه اینها همون تاثیر افزایش مالیات و... هم هست.وگرنه اگر تولید کننده بتونه فعالیت خودش رو بصورت عادی و با سوددهی انجام بده به سمت و سوی این موارد نخواهد رفت.

اصلا سوال رابطه ی بهره وری و هزینه هستش...
خب توی شرایطی که شرکت ها سود ده هستند هم باید به فکر کاهش هزینه باشن... کاهش هزینه های سازمان یعنی افزایش بهره وری...
عرض بنده این بود... اگر هزینه هایی که سازمان در اونها نقشی ندارند افزایش یا کاهش پیدا کنه، سودآوری هم متناسب با اون تغییر میکنه، ولی واقعیت اینه که بهره وری تغییری نکرده... پس بهره وری به نسبت سودآوری شاخص قابل اعتمادتری برای ارزیابی عملکرد سازمان هست.
 

linktaz

کاربر بیش فعال
اصلا سوال رابطه ی بهره وری و هزینه هستش...
خب توی شرایطی که شرکت ها سود ده هستند هم باید به فکر کاهش هزینه باشن... کاهش هزینه های سازمان یعنی افزایش بهره وری...
عرض بنده این بود... اگر هزینه هایی که سازمان در اونها نقشی ندارند افزایش یا کاهش پیدا کنه، سودآوری هم متناسب با اون تغییر میکنه، ولی واقعیت اینه که بهره وری تغییری نکرده... پس بهره وری به نسبت سودآوری شاخص قابل اعتمادتری برای ارزیابی عملکرد سازمان هست.
خوب، بله.منظر من این نبود .

ببینید سودآوری رابطه مستقیم با بهره وری نداره.رابطه داره.اما نه به اون شکل.ممکنه بهره وری از یک شرکت بالا باشه اما سود آوری نداشته باشه.اینا دو پارامتر مجزا هستد.شما پارامترهای مالی رو دارید با پارامترهای غیر مالی مقایسه میکنید.
ارزیابی عملکرد سازمان فقط از یک منظر سنجیده نمیشه.
ببینید، هرچیزی روباید به دیدی تحلیلی مقایسه کرد.
مثلا ممکنه توی یه شرکتی تولید بدون توقف صورت بگیره(توقف بابت خرابی دستگاه)و ما بگیم پس نشون میده تعمیرات و نگهداری خوب کار کرده!نه این دلیل نمیشه.ما باید بگیم بازه زمانی خواب دستگاه ها بابت خرابی چقدر بوده و از روی اون عملکرد نت رو بررسی کنیم.
سود آوری یه شاخص مالیه برای ارزیابی عملکرد سازمان از دید مالی چی ها و مدیران.
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
خوب، بله.منظر من این نبود .

ببینید سودآوری رابطه مستقیم با بهره وری نداره.رابطه داره.اما نه به اون شکل.ممکنه بهره وری از یک شرکت بالا باشه اما سود آوری نداشته باشه.اینا دو پارامتر مجزا هستد.شما پارامترهای مالی رو دارید با پارامترهای غیر مالی مقایسه میکنید.
ارزیابی عملکرد سازمان فقط از یک منظر سنجیده نمیشه.
ببینید، هرچیزی روباید به دیدی تحلیلی مقایسه کرد.
مثلا ممکنه توی یه شرکتی تولید بدون توقف صورت بگیره(توقف بابت خرابی دستگاه)و ما بگیم پس نشون میده تعمیرات و نگهداری خوب کار کرده!نه این دلیل نمیشه.ما باید بگیم بازه زمانی خواب دستگاه ها بابت خرابی چقدر بوده و از روی اون عملکرد نت رو بررسی کنیم.
سود آوری یه شاخص مالیه برای ارزیابی عملکرد سازمان از دید مالی چی ها و مدیران.

با حرفاتون موافقم دوست من...
و بسیار ممنون از مشارکتتون توی تاپیک...
:gol::gol::gol:
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
توی سوال قبل گفتیم سودآوری چیست و رابطه ی بهره وری و سودآوری چی هست... در واقع نتیجه این شد که بهره وری نسبت به سودآوری شاخص مناسب تری برای ارزیابی عملکرد یک سیستم هست. چیزی که مد نظر بود اینه که اگر سازمان به دنبال افزایش بهره وری باشه، خود به خود افزایش سودآوری هم حاصل میشه...

اما نکته ی اصلی این سوال... چگونه افزایش بهره وری باعث افزایش سودآوری میشه؟
این موضوع رو هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت میشه مورد بررسی قرار داد...

از دوستان عزیز میخوام که اگر ممکنه مثال هایی بزنند که چطور افزایش بهره وری باعث افزایش سودآوری میشه...
 

linktaz

کاربر بیش فعال
در واقع نتیجه این شد که بهره وری نسبت به سودآوری شاخص مناسب تری برای ارزیابی عملکرد یک سیستم هست.
ببخشيد اما من اين نتيجه رو قبول نداشتم!;)

چیزی که مد نظر بود اینه که اگر سازمان به دنبال افزایش بهره وری باشه، خود به خود افزایش سودآوری هم حاصل میشه...
اين جمله كاملا درسته.هدف از بهره وري سود آوري هستش.

چگونه افزایش بهره وری باعث افزایش سودآوری میشه؟
این موضوع رو هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت میشه مورد بررسی قرار داد...

از دوستان عزیز میخوام که اگر ممکنه مثال هایی بزنند که چطور افزایش بهره وری باعث افزایش سودآوری میشه...
البته بحث بهره وري،زياد كوتاه مدت نيستش.يه ديد،يا يه جور افق مديريتي هستش.
همونطوري كه همه ميدونن بهره وري تعاريف گسترده و مختلفي داره و از منظرهاي متفاوتي قابل بررسي هستش.
اما مثال ساده:فكر كنيد ظرفيت توليد قطعه الف ،1000 عدد در شيفت كاري است.اما به دلايلي(توقفات حين توليد،عدم وجود سيستم تشويقي و آكورد و...) در شيفت 800 عدد بشتر زده نميشه.يعني عملا با بهره وري 80% كار ميكنيم
حالا فكر كنيد با يك سيستم تشويقي به پرسنلي كه بهره وري بالاي 80% دارند تشويقي داده بشه.مثلا در صورتي كه بهره وري بالاي 80 داشته باشند به ازاي هر درصد 2000 تومان داده بشه.
حال قيمت محصول الف از قرار هر عدد 20000 تومان باشه.يعني :
اگر اپراتور بهره وري 90% داشته باشه آكورد اون ميشه(تومان):
چقدر در شيفت به نفع ما بوده؟
درآمد رو محاسبه ميكنيم
فرض كنيد قيمت تمام شده هر عدد 7000 تومان باشه.پس 700000 تومان هزينه تمام شده و در نهايت افزايش سود ما ميشود:
درواقع از پرداخت آكورد به افزايش بهره وري رسيديم و از افزايش بهره وري به افزايش سود


(البته اين يه مثال ساده بود بدون در نظر گرفتن جزئيات)
 
آخرین ویرایش:

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
ببخشيد اما من اين نتيجه رو قبول نداشتم!;)

راستش چون بحث تاپیک این نبود دیگه من ادامه ندادم این مطلب رو...
نظر من (و البته نویسنده کتاب) اینه که چون بهره وری بیشتر با متغیرهای بلندمدت سروکار داره شاخص بهتری هست... شما تا اوجایی که من متوجه شدم میفرمایین که هر کدوم برای افراد متفاوتی ارزشمند هست و کارکرد خودش رو داره...

یه چیزی بگم! اگه بهره وری رو افزایش بدیم به سودآوری هم میرسیم... چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت... ولی اگه توجه مون رو معطوف به سودآوری کنیم لزوما نمیتونیم بهره وری رو افزایش بدیم...
 

linktaz

کاربر بیش فعال
راستش چون بحث تاپیک این نبود دیگه من ادامه ندادم این مطلب رو...
نظر من (و البته نویسنده کتاب) اینه که چون بهره وری بیشتر با متغیرهای بلندمدت سروکار داره شاخص بهتری هست... شما تا اوجایی که من متوجه شدم میفرمایین که هر کدوم برای افراد متفاوتی ارزشمند هست و کارکرد خودش رو داره...

یه چیزی بگم! اگه بهره وری رو افزایش بدیم به سودآوری هم میرسیم... چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت... ولی اگه توجه مون رو معطوف به سودآوری کنیم لزوما نمیتونیم بهره وری رو افزایش بدیم...
متوجه نشدم .كدوم كتاب؟
ببينيد،هيچوقت عملكرد يك سازمان رو با يه شاخص بررسي نميكنند.هميشه از هر منظر،پارامترهاي مربوط به اون رو بررسي ميكنند.
من جمله دومتون رو قبول ندارم.!ببينيد بذاريد موضوع رو كلي تر بيان كنم.هدف از توليد، سودآوريه.بي چون و چرا !!

حالا يكي از راههايي افزايش سودآوري،افزايش بهره وريه.درواقع بهروري ،پارامتري است در خدمت سودآوري .فرض كنيد يه بازي كامپيوتري هستش با 5 تا مرحله.كه حتما بايد براي كسب ماكزيمم امتياز،هر 5 مرحله رو بگذرونيد.شما نيمتونيد بگيد من 4 مرحله رو پاس كردم و همه امتيازهارو گرفتم.بالاخره بايد اون يه مرحله روهم بگذرونيد!
نرخ بهره وري به خودي خود ،دردي از سازمان دوا نميكنه.بلكه سودآوري كه پس از اون عايد سازمان ميشه هدف هستش.
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
متوجه نشدم .كدوم كتاب؟
ببينيد،هيچوقت عملكرد يك سازمان رو با يه شاخص بررسي نميكنند.هميشه از هر منظر،پارامترهاي مربوط به اون رو بررسي ميكنند.
من جمله دومتون رو قبول ندارم.!ببينيد بذاريد موضوع رو كلي تر بيان كنم.هدف از توليد، سودآوريه.بي چون و چرا !!

حالا يكي از راههايي افزايش سودآوري،افزايش بهره وريه.درواقع بهروري ،پارامتري است در خدمت سودآوري .فرض كنيد يه بازي كامپيوتري هستش با 5 تا مرحله.كه حتما بايد براي كسب ماكزيمم امتياز،هر 5 مرحله رو بگذرونيد.شما نيمتونيد بگيد من 4 مرحله رو پاس كردم و همه امتيازهارو گرفتم.بالاخره بايد اون يه مرحله روهم بگذرونيد!
نرخ بهره وري به خودي خود ،دردي از سازمان دوا نميكنه.بلكه سودآوري كه پس از اون عايد سازمان ميشه هدف هستش.

اول تاپیک گفته بودم عزیز... یه کتاب اون موقع که این تاپیک رو زدم میخوندم که می خواستم مطالبش رو به اشتراک بذارم... اطلاعاتش تو این پست هست...
اینکه باید چند پارامتر رو درنظرگرفت رو قبول دارم. ولی هدف از تولید بدست آوردن سود هست نه افزایش سوداوری.
من سودآوری رو به عنوان یه شاخص با بهره وری مقایسه کردم... با این تعریف که بهره وری رو به عنوان نسبت خروجی به ورودی و سودآوری رو به عنوان نسبت میزان سود به ورودی درنظرگرفتم...
سود متناسب با افزایش بهره وری و یا سودآوری بدست میاد...

افزایش بهره وری (در واقع بهبود بهره وری) در نتیجه ی همه ی فعالیت هایی حاصل میشه که ورودی های سازمان رو کاهش میدن و خروجی های اون رو افزایش میدن... شما چه بهبودی در سازمان رو میتونین بگین که تحت پوشش بهره وری قرار نگیره؟ به طور کلی، من فکر میکنم بهره وری به معنای عام یک شاخص جامع برای بررسی عملکرد یک سازمان هست...

من فکر میکنم جمله ی شما اینطور درسته: یکی از راههای افزایش سود، افزایش بهره وریه. و بهره وری شاخصی هست در خدمت افزایش سود...
 

linktaz

کاربر بیش فعال
اول تاپیک گفته بودم عزیز... یه کتاب اون موقع که این تاپیک رو زدم میخوندم که می خواستم مطالبش رو به اشتراک بذارم... اطلاعاتش تو این پست هست...
اینکه باید چند پارامتر رو درنظرگرفت رو قبول دارم. ولی هدف از تولید بدست آوردن سود هست نه افزایش سوداوری.
من سودآوری رو به عنوان یه شاخص با بهره وری مقایسه کردم... با این تعریف که بهره وری رو به عنوان نسبت خروجی به ورودی و سودآوری رو به عنوان نسبت میزان سود به ورودی درنظرگرفتم...
سود متناسب با افزایش بهره وری و یا سودآوری بدست میاد...

افزایش بهره وری (در واقع بهبود بهره وری) در نتیجه ی همه ی فعالیت هایی حاصل میشه که ورودی های سازمان رو کاهش میدن و خروجی های اون رو افزایش میدن... شما چه بهبودی در سازمان رو میتونین بگین که تحت پوشش بهره وری قرار نگیره؟ به طور کلی، من فکر میکنم بهره وری به معنای عام یک شاخص جامع برای بررسی عملکرد یک سازمان هست...

من فکر میکنم جمله ی شما اینطور درسته: یکی از راههای افزایش سود، افزایش بهره وریه. و بهره وری شاخصی هست در خدمت افزایش سود...
به اين موضوع بازم كلي تر نگاه كنيد
سود،مانند تابع بينهايت هستش.توليد ممكنه بدون سود باشه،سربه سر باشه يا سودآورد
اگر بدون سود باشه و سربه سر كه اون توليدبي معني هستش...
حالا سودآور بودن نيز حدودي داره.يعني ممكنه سودآور باشه اما به چه قيمتي.بعضا ممكنه توليدي صورت بگيره اما يك سوپرماركت در برحه زماني برابر سودش بيشتر باشه!
پس در توليد همواره دنبال افزايش سود هستيم نه اينكه داشتن سود.
بهره وري و افزايش اون،بهينه ترين حالت استفاده از منابع هستش.حالا منابع ممكنه مواد اوليه باشه ،ممكنه ماشين آلات باشه و نيروي انساني و...

بهره وری به معنای عام یک شاخص جامع برای بررسی عملکرد یک سازمان هست...
بهره وري يك پارامتر در سطوح مديريتي مياني است.مثلا براي مدير برنامه ريزي،مدير توليد و مدير كارخانه
اما مديران ارشد مانند مدير عامل،هيئت مديره،قائم مقام و روسا،فقط به ترازهاي مالي،و افزايشي كه سود شركت در بازه زماني خاص نسبت به دوره مشابه داشته ،دقت ميكنند و اصلا ريپورت هاي بهره وري براشون مهم نيست.چرا؟
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
بهره وري يك پارامتر در سطوح مديريتي مياني است.مثلا براي مدير برنامه ريزي،مدير توليد و مدير كارخانه
اما مديران ارشد مانند مدير عامل،هيئت مديره،قائم مقام و روسا،فقط به ترازهاي مالي،و افزايشي كه سود شركت در بازه زماني خاص نسبت به دوره مشابه داشته ،دقت ميكنند و اصلا ريپورت هاي بهره وري براشون مهم نيست.چرا؟

نمیدونم این چیزی که می فرمایید توی سازمان های معتبر جهانی هم صدق میکنه یا نه، اما مطمئنا مدیرانی که این دید رو دارند به میزان اهمیت بهره وری واقف نیستند.
نمی خوام بگم همه چیز یک سازمان در بهره وری ختم میشه، ولی داشتن سود بالا و ترازهای مالی خوب ممکن هست واقعا به معنای حرکت رو به جلوی سازمان نباشه.

اگر افزایش سود در یک سازمان واقعا به دلیل بهبود فرایندهای سازمان باشه، باید و باید نرخ بهره وری هم افزایش پیدا کرده باشه... ولی عکسش لزوماً برقرار نیست...

نکته ای که هست اینه که محاسبه ی شاخص های مالی و میزان سود بسیار ساده تر از محاسبه ی نرخ واقعی بهره وری هست... و البته مفهوم اونن هم خیلی واضح تر و قابل فهم تر... شاید این موارد هم از دلایل چیزی که میفرمایید باشن...
 

linktaz

کاربر بیش فعال
نمیدونم این چیزی که می فرمایید توی سازمان های معتبر جهانی هم صدق میکنه یا نه، اما مطمئنا مدیرانی که این دید رو دارند به میزان اهمیت بهره وری واقف نیستند.
نمی خوام بگم همه چیز یک سازمان در بهره وری ختم میشه، ولی داشتن سود بالا و ترازهای مالی خوب ممکن هست واقعا به معنای حرکت رو به جلوی سازمان نباشه.

اگر افزایش سود در یک سازمان واقعا به دلیل بهبود فرایندهای سازمان باشه، باید و باید نرخ بهره وری هم افزایش پیدا کرده باشه... ولی عکسش لزوماً برقرار نیست...

نکته ای که هست اینه که محاسبه ی شاخص های مالی و میزان سود بسیار ساده تر از محاسبه ی نرخ واقعی بهره وری هست... و البته مفهوم اونن هم خیلی واضح تر و قابل فهم تر... شاید این موارد هم از دلایل چیزی که میفرمایید باشن...
خوب اين ديد در هرم سازماني ميگنجه.يعني هرچه در اين هرم ار پايين به بالا ميرويم از جزئيات كاسته ميشه.تا به اصل موضوع كه سود هست و مهمترين هدف سازمانه ميرسه.
مثلا اگر يه ريپورت در مورد زمانسنجي و بهبود اون به مديرعامل داده بشه،مطمئنا ً مستقيما به سطل زباله هدايت ميشه.! شايد هم زيرش پاراف كنه خوب نتيجه؟
اگر پاسختون افزايش بهره وري باشه،حتما سوالي مبني بر ريال از شما پرسيده خواهد شد!!
اگر افزایش سود در یک سازمان واقعا به دلیل بهبود فرایندهای سازمان باشه، باید و باید نرخ بهره وری هم افزایش پیدا کرده باشه... ولی عکسش لزوماً برقرار نیست...
بله.اين موضوع پر واضحه.دقيقا از جمله شما همون حرف قبلي من برداشت ميشه.يعني هدف سود و افزايش اونه و بهره وري ،پارامتري در جهت و در خدمت سودآوري.
چكيده حرف من اينه كه،بهره وري مهمترين شاخص و بهترين شاخص بررسي عملكرد سازمان نيست.بهره وري در كنار پارامترهاي ديگه قرارداده ميشه،بررسي و نتايجي از اون حاصل ميشه.و در نهايت سازمان آديت ميشه.
البته بنده نظر شخصي خودمو گفتم.ممكنه شما اين ديد رو نداشته باشيد
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
خوب اين ديد در هرم سازماني ميگنجه.يعني هرچه در اين هرم ار پايين به بالا ميرويم از جزئيات كاسته ميشه.تا به اصل موضوع كه سود هست و مهمترين هدف سازمانه ميرسه.
مثلا اگر يه ريپورت در مورد زمانسنجي و بهبود اون به مديرعامل داده بشه،مطمئنا ً مستقيما به سطل زباله هدايت ميشه.! شايد هم زيرش پاراف كنه خوب نتيجه؟
اگر پاسختون افزايش بهره وري باشه،حتما سوالي مبني بر ريال از شما پرسيده خواهد شد!!

بله.اين موضوع پر واضحه.دقيقا از جمله شما همون حرف قبلي من برداشت ميشه.يعني هدف سود و افزايش اونه و بهره وري ،پارامتري در جهت و در خدمت سودآوري.
چكيده حرف من اينه كه،بهره وري مهمترين شاخص و بهترين شاخص بررسي عملكرد سازمان نيست.بهره وري در كنار پارامترهاي ديگه قرارداده ميشه،بررسي و نتايجي از اون حاصل ميشه.و در نهايت سازمان آديت ميشه.
البته بنده نظر شخصي خودمو گفتم.ممكنه شما اين ديد رو نداشته باشيد

خب منم موافقم با نظراتتون... جز اینکه بهره وری بهترین شاخص هست... اون هم از این جهت که هم جامع هس و هم پارامترهای بلندمدت رو شامل میشه...
بازم ممنون از شما...

از دوستان دیگه هم میخوام اگه مثال عددی در مورد افزایش سود از طریق افزایش بهره وری به ذهنشون میرسه بیان کنن تا یه مثال جامع از منبع بیارم و بریم سراغ مبحث بعدی...
 
آخرین ویرایش:

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
یک مثال ساده از نقش بهره وری در افزایش سود:

فرض کنید یک تولید کننده کالایی رو 1000 تومان تولید کرده و 1500 تومان فروخته. پس به اندازه ی 500 تومان سود داشته.

اگر در اثر افزایش بهره وری، این تولید کننده منابع کمتری استفاده کنه و هزینه های تولید رو به 900 تومان برسونه، در ازای فروش سود 600 تومانی نصیبش میشه. (افزایش سود در کوتاه مدت)

به علاوه، این تولید کننده میتونه باتوجه به شرایط بازار حتی قیمت کالای خود رو تا 1400 تومان کاهش بده. در این صورت از نظر اقتصادی سودش در کوتاه مدت تغییری نکرده ولی کالای اون با قیمت کمتری به بازار میره و در نتیجه با تقاضا و مشتری بیشتری روبرو میشه.

شاید این طور به نظر برسه که کاهش قیمت بیش از صد تومان توجیه اقتصادی نداشته باشه، چون سود رو کاهش میده، اما اینکار باعث بیشتر شدن فروش و در نتیجه افزایش فروش در بلند مدت و افزایش درآمد و در نتیجه افزایش سود میشه.


مثال جامع:

فرض کنید تولید کننده ای در سال 1000 واحد کالای هزار تومانی یعنی یک میلیون تومان فروش دارد. هزینه تولید هر واحد 500 تومان است که منجر به سود 500 هزارتومانی میشود. (500,000-1,000,000)

اگر این شرکت در سال بعد بهره وری رو افزایش بده و هزینه تولید هر واحد رو به 450 تومان برسونه، میتونه کالای خودش رو با قیمت 900 تومان بفروشه و به دلیل قیمت پایین تر تقاضای بیشتری هم داشته باشه. مثلا 1500 واحد رو با قیمت 900 تومان بفروشه که درآمدش میشه (1,350,000=900*1500). و هزینه ای برابر با (675,000=450*1500). که سودی برابر با (675,000=675,000-1,350,000). در نتیجه سود حاصل برای سال جدید با بهره وری بالاتر بیشتر شده.

از طرف دیگر، تولید کننده برای پوشش دادن تقاضای بیشتر احتمالا باید مقداری سرمایه و نیروی کار و کاشین آلات اضافه کنه. یعنی باید برای افزایش خروجی، ورودی رو هم افزایش بده. تقریبا هیچ وقت این افزایش هزینه آن قدر نیست که به سودآوری لطمه ای بزنه. یعنی هرچه هزینه ی افزایش سرمایه زیاد باشه، باز هم هزینه ی تولید هر واحد کالا در حدی است که نسبت به زمانی که بهره وری کمتر بوده، سودآوری بیشتر باشه.
حالا این جمله یعنی چی؟

تو همین مثال فرض کنید در سال دوم که بهره وری افزایش یافته، هزینه تولید هر واحد کالا از 450 تومان به 500 تومان افزایش پیدا میکنه (کل هزینه: 750,000=500*1500). یعنی با وجود افزایش بهره وری، به خاطر هزینه های بالا بردن میزان تولید، هزینه های تولید هر واحد کالا نسبت به سال قبل بی تغییر میماند. در نتیجه میزان سود میشه (600,000=750,000-1,350,000) که بازهم از سال قبل بیشتر شده.حتی اگر هزینه تولید هر واحد 550 باشه هم کل سود میشه 525,000 که از سود سال قبل بیشتر شده.

در واقع این مثال ها با توجه به یک اصل مهم در اقتصاد هستن که به اصل "صرفه جویی ناشی از مقیاس وسیع" (Rule of economics of large scale) معروف هست. طبق این اصل در بیشتر موارد هرچه مقیاس عملیاتی و تولیدی بزرگتر باشه، هزینه های متوسط تولید هر واحد کالا کمتر میشه.

ارتقای بهره وری در هر صورت، باعث افزایش سودآوری هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت میشه.
سودآوری ناشی از افزایش بهره وری در کوتاه مدت موجب توانایی تولید کننده در پرداخت پول و توسعه سیستم تولیدی و در بلندمدت باعت ایجاد انگیزه برای توسعه تولید میشه.
 

Similar threads

بالا