onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
برخی عوامل تصمیمگیری اشتباه در سرمایهگذاری
مهدی اسکندری
تصمیمگیری در خصوص سرمایهگذاری، بخشی از برنامهریزیهای مالی محسوب میشود. در سالهای اخیر، نوسانات بازارهای مختلف و افزایش حجم نقدینگی باعث شد بسیاری از مردم با سودای کسب سود وارد بازارهای پرنوسان شده و اقدام به سرمایهگذاری كنند. در بسیاری موارد سرمایهگذاران پس از محاسبه میزان بازدهی کسب شده مشاهده میکنند که بازدهی آنها با وجود خرید و فروش و تحرک بسیار، در مجموع از میانگین بازدهی آن بازار کمتر بوده است.
گروهی عدم کارآیی بازار را عامل کسب بازدهی پایین میدانند و برخی دسترسی نداشتن به اطلاعات نهانی را دلیل عدم توفیق خود میدانند. اما در همه بازارها، کسب بازدهی کمتر از بازار توسط سرمایهگذاران معمولی امری دور از انتظار نیست.
بسیاری از سرمایهگذاران عادی تصمیمات خود را بر اساس هیجانات موجود در بازارها اتخاذ میکنند. آنها معمولا در قیمتهای بالا و در زمان هیجان خرید وارد بازار شده و با کاهش قیمتها و در هیجانات فروش از بازار خارج میشوند. احساس ترس و طمع در بسیاری موارد نقش محوری را در تصميمات سرمایهگذاری آنها دارد. قیمتها بارها وبارها در طول روز تغییر میکند بدون آنکه در متغیرهای اقتصادی تاثیرگذار تغییری ایجاد شده باشد. این سوال همواره مطرح است که «چرا سرمایهگذاران گاهی بدون تحلیل و به صورت غیرمنطقی اقدام به خرید یا فروش دارایی میکنند؟» در ادامه به بررسی برخی از دلایل وجود این رفتارها میپردازیم.
اطمینان بیش از اندازه: بيشتر سرمایهگذاران به سطح دانش و تواناییهای خود اطمینان بیش از اندازه دارند. آنها تمایل دارند بیدقتیها و خطاهای خود در پیشبینیها را دستکم گرفته و اتفاقی قلمداد کنند و در مقابل حساب زیادی بر روی تواناییهای خود باز کنند. طبیعی است که با چنین پیشفرضی آنها به این گمان میرسند که بهتر از دیگران دارایی مناسب برای سرمایهگذاری و زمان خرید یا فروش آن را تشخیص میدهند. در این شرایط سرمایهگذار با رسیدن اطلاعات جدید به سرعت واکنش نشان داده و اقدام به خرید یا فروش دارایی میکند. با گذشت زمان و انتشار تفسیرهای مختلف و روشن شدن ابعاد تاثیر تغییرات، سرمایهگذار متوجه آثار منفی اقدام شتابزده خود خواهد شد.
رفتار گروهی: این رفتار عبارت است از تمایل فرد برای پیروی از رفتارهای منطقی یا غیرمنطقی گروه. منطق فراگیری وجود دارد که بیان میکند یک گروه بزرگ بعید است اشتباه کند. پیروی از گروه ممکن است دلایل دیگری نیز داشته باشد. گاهی سرمایهگذاران بدون در اختیار داشتن اطلاعات کافی و به منظور استفاده از اطلاعات دیگران اقدام به سرمایهگذاری میکنند. در این شرایط حرکت قیمتها، پایه و اساس تصمیمات سرمایهگذاری را تشکیل میدهد و طبیعی است که اصول اقتصادی که بر پایه عرضه و تقاضا میباشند، نادیده گرفته شوند.
عکسالعمل بیش از اندازه: براساس تئوری عکسالعمل بیش از اندازه، سرمایهگذاران در بازارها تمایل دارند نسبت به اخبار عکسالعمل بیش از اندازه نشان دهند. چنانچه در بازارها خبر مثبتی شنیده شود قیمتها از آنچه باید باشند فراتر خواهد رفت. در این شرایط تعداد زيادي از سرمايهگذاران با هدف كسب بازده بيشتر و از دست ندادن فرصت بوجود آمده سرمایهگذاری میکنند. این رفتار باعث میشود تصميمگيري در شرایطی اتخاذ شود که هنوز آگاهي درستي از ميزان تاثير خبر بر ارزش ذاتي دارایی کسب نشده است. همچنین اگر خبر منفی در بازار شنیده شود، قیمتها از آنچه باید باشند پایینتر خواهد آمد. ابزار تصمیمگیری سرمایهگذاران اطلاعات است و با گذشت زمان و تجزیه و تحلیل بیشتر اطلاعات، کیفیت تصمیم گیری افزایش مییابد. بنابراین معمولا پس از مدتی بازار به قیمتگذاری اشتباه خود که بر اثر عکسالعمل بیش از اندازه روی داده است پی برده و آن را تصحیح میکند. بهاین ترتیب قیمت به سطحی که باید باشد باز میگردد. دراین میان نوسانهایی به بازار تحمیل میشود.
زیانگریزی: مطالعات روانشناسی نشان میدهدکه رنج از دست دادن پول سه برابر بیشتر از لذت به دست آوردن همان مقدار پول است. سرمایهگذاران پس از مواجهه با زیان، دیگر حاضر نیستند مانند گذشته ریسک بپذیرند و رویکرد محافظهکارانهتری در پیش میگیرند. در این شرایط تمایل به فرار از زیان بسیار بیشتر از تمایل به کسب سود است. در مواقعی که سرمایهگذاران مبتدی پس از سرمایهگذاری با زیان روبهرو میشوند، حاضر به فروش و خارج شدن از موقعیت زیانآور خود نیستند اما در مقابل چنانچه پس از سرمایهگذاری با سود روبهرو شوند، نگرانی از کاهش احتمالی قیمتها و از بین رفتن سود به دست آمده، باعث میشود به سرعت از سرمایهگذاری سودآور خارج شوند.
واکنش بر اساس باورهای پیشین: افراد تمایل دارند تا تصمیمات خود را بر اساس اصولی منطقی توجیه كنند، اما باید در نظر داشت که این اصول بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات گذشته ایجاد شده و ممکن است با تغییر شرایط اعتبار خود را از دست بدهند. وقتی تغییری در شرایط موجود ایجاد میشود، معمولا سرمایهگذاران به دلیل ناآشنایی با شرایط جدید تلاش میکنند وزن کمتری به اطلاعات جدید داده و با اطلاعات قبلی همچنان در برابر تغییر مقاومت و رفتار خود را توجیه كنند. تفسیر اطلاعات جدید با کمک الگوهای شکل گرفته از قبل روشی ساده برای تحلیل اطلاعات است. اما این رویه باعث میشود اطلاعات جدید تعدیل شده و رویکردی محافظهکارانه در پیش گرفته شود. نتیجه این رفتار عکسالعمل نامناسب در برابر تغییرات خواهد بود.
مهدی اسکندری
تصمیمگیری در خصوص سرمایهگذاری، بخشی از برنامهریزیهای مالی محسوب میشود. در سالهای اخیر، نوسانات بازارهای مختلف و افزایش حجم نقدینگی باعث شد بسیاری از مردم با سودای کسب سود وارد بازارهای پرنوسان شده و اقدام به سرمایهگذاری كنند. در بسیاری موارد سرمایهگذاران پس از محاسبه میزان بازدهی کسب شده مشاهده میکنند که بازدهی آنها با وجود خرید و فروش و تحرک بسیار، در مجموع از میانگین بازدهی آن بازار کمتر بوده است.
بسیاری از سرمایهگذاران عادی تصمیمات خود را بر اساس هیجانات موجود در بازارها اتخاذ میکنند. آنها معمولا در قیمتهای بالا و در زمان هیجان خرید وارد بازار شده و با کاهش قیمتها و در هیجانات فروش از بازار خارج میشوند. احساس ترس و طمع در بسیاری موارد نقش محوری را در تصميمات سرمایهگذاری آنها دارد. قیمتها بارها وبارها در طول روز تغییر میکند بدون آنکه در متغیرهای اقتصادی تاثیرگذار تغییری ایجاد شده باشد. این سوال همواره مطرح است که «چرا سرمایهگذاران گاهی بدون تحلیل و به صورت غیرمنطقی اقدام به خرید یا فروش دارایی میکنند؟» در ادامه به بررسی برخی از دلایل وجود این رفتارها میپردازیم.
اطمینان بیش از اندازه: بيشتر سرمایهگذاران به سطح دانش و تواناییهای خود اطمینان بیش از اندازه دارند. آنها تمایل دارند بیدقتیها و خطاهای خود در پیشبینیها را دستکم گرفته و اتفاقی قلمداد کنند و در مقابل حساب زیادی بر روی تواناییهای خود باز کنند. طبیعی است که با چنین پیشفرضی آنها به این گمان میرسند که بهتر از دیگران دارایی مناسب برای سرمایهگذاری و زمان خرید یا فروش آن را تشخیص میدهند. در این شرایط سرمایهگذار با رسیدن اطلاعات جدید به سرعت واکنش نشان داده و اقدام به خرید یا فروش دارایی میکند. با گذشت زمان و انتشار تفسیرهای مختلف و روشن شدن ابعاد تاثیر تغییرات، سرمایهگذار متوجه آثار منفی اقدام شتابزده خود خواهد شد.
رفتار گروهی: این رفتار عبارت است از تمایل فرد برای پیروی از رفتارهای منطقی یا غیرمنطقی گروه. منطق فراگیری وجود دارد که بیان میکند یک گروه بزرگ بعید است اشتباه کند. پیروی از گروه ممکن است دلایل دیگری نیز داشته باشد. گاهی سرمایهگذاران بدون در اختیار داشتن اطلاعات کافی و به منظور استفاده از اطلاعات دیگران اقدام به سرمایهگذاری میکنند. در این شرایط حرکت قیمتها، پایه و اساس تصمیمات سرمایهگذاری را تشکیل میدهد و طبیعی است که اصول اقتصادی که بر پایه عرضه و تقاضا میباشند، نادیده گرفته شوند.
عکسالعمل بیش از اندازه: براساس تئوری عکسالعمل بیش از اندازه، سرمایهگذاران در بازارها تمایل دارند نسبت به اخبار عکسالعمل بیش از اندازه نشان دهند. چنانچه در بازارها خبر مثبتی شنیده شود قیمتها از آنچه باید باشند فراتر خواهد رفت. در این شرایط تعداد زيادي از سرمايهگذاران با هدف كسب بازده بيشتر و از دست ندادن فرصت بوجود آمده سرمایهگذاری میکنند. این رفتار باعث میشود تصميمگيري در شرایطی اتخاذ شود که هنوز آگاهي درستي از ميزان تاثير خبر بر ارزش ذاتي دارایی کسب نشده است. همچنین اگر خبر منفی در بازار شنیده شود، قیمتها از آنچه باید باشند پایینتر خواهد آمد. ابزار تصمیمگیری سرمایهگذاران اطلاعات است و با گذشت زمان و تجزیه و تحلیل بیشتر اطلاعات، کیفیت تصمیم گیری افزایش مییابد. بنابراین معمولا پس از مدتی بازار به قیمتگذاری اشتباه خود که بر اثر عکسالعمل بیش از اندازه روی داده است پی برده و آن را تصحیح میکند. بهاین ترتیب قیمت به سطحی که باید باشد باز میگردد. دراین میان نوسانهایی به بازار تحمیل میشود.
زیانگریزی: مطالعات روانشناسی نشان میدهدکه رنج از دست دادن پول سه برابر بیشتر از لذت به دست آوردن همان مقدار پول است. سرمایهگذاران پس از مواجهه با زیان، دیگر حاضر نیستند مانند گذشته ریسک بپذیرند و رویکرد محافظهکارانهتری در پیش میگیرند. در این شرایط تمایل به فرار از زیان بسیار بیشتر از تمایل به کسب سود است. در مواقعی که سرمایهگذاران مبتدی پس از سرمایهگذاری با زیان روبهرو میشوند، حاضر به فروش و خارج شدن از موقعیت زیانآور خود نیستند اما در مقابل چنانچه پس از سرمایهگذاری با سود روبهرو شوند، نگرانی از کاهش احتمالی قیمتها و از بین رفتن سود به دست آمده، باعث میشود به سرعت از سرمایهگذاری سودآور خارج شوند.
واکنش بر اساس باورهای پیشین: افراد تمایل دارند تا تصمیمات خود را بر اساس اصولی منطقی توجیه كنند، اما باید در نظر داشت که این اصول بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات گذشته ایجاد شده و ممکن است با تغییر شرایط اعتبار خود را از دست بدهند. وقتی تغییری در شرایط موجود ایجاد میشود، معمولا سرمایهگذاران به دلیل ناآشنایی با شرایط جدید تلاش میکنند وزن کمتری به اطلاعات جدید داده و با اطلاعات قبلی همچنان در برابر تغییر مقاومت و رفتار خود را توجیه كنند. تفسیر اطلاعات جدید با کمک الگوهای شکل گرفته از قبل روشی ساده برای تحلیل اطلاعات است. اما این رویه باعث میشود اطلاعات جدید تعدیل شده و رویکردی محافظهکارانه در پیش گرفته شود. نتیجه این رفتار عکسالعمل نامناسب در برابر تغییرات خواهد بود.