مکان وقوع این رخداد در کشور هند می باشد در زمانی که هندوستان مستعمره انگلیس بود
توی یه عصر دل انگیز- افسرانگلیسی به همراه همسرش روی تراس خونه شون که مشرف به یه میدون بزرگ بود نشسته بودن و مشغول صرف عصرانه و درحین خوردن چای اعلی هند درحال تماشای رفت آمد مردم توی میدون بودند
در همین حین مشاهده کردند که عده ای یه گاوی رو به وسط میدون آوردن مردم هم با دیدن گاو دور اون جمع شده و شروع به ادای احترام برای گاو نمودن ازجمله کارهایی که انجام میدادند این بودکه جلوی گاو تعظیم می کردند وپیشانی گاو رو می بوسیدن و براش علف و پول و پارچه های رنگارنگ و.....می ریختن
مرد انگلیسی که در حال تماشای این صحنه بود یه دفعه بدون هیچ توضیحی از جاش بلند شد رفت وسط میدون و طرف گاو و همینکه به گاو رسید صاف رفت پست ترین قسمت گاو رو ( ببخشید دیگه بی ادبیه
قسمت تحتانی گاو رو ) بوسید و بعد جلوی گاوه دراز کشید و چن بار به نشانه احترام به گاو پیشانی بر خاک مالید پس از انجام این کارا هم بدون هیچ حرفی برگشت پیش همسرش
همسرش که تموم مدت داشت این صحنه رو از رو تراس با چشای اینجوری
شایدم
اینجوری تماشا می کرد با دین همسرش گفت تو چرا رفتی فلان جای گاو رو بوسیدی درحالی که همه داشتند پیشانی اونو می بوسیدن
مرد گفت
ببین عزیزم
این ملت قرنهاست که دارن گاو می پرستن اینا از همین پست ترین قسمت گاو شروع کردند تا حالا که رسیدن به پیشانی گاو و این یعنی رشد فکری و بیداری و آگاهی اگه یه مدت دیگه اینجوری پیش بره دیگه حتی گاو رو و چه بسا چیزای موهومی دیگه رو نمی پرستن
من با این کارم دوباره اونا رو حداقل یه قرنی عقب بردم
مرد انگلیسی درحالی که انگشت خودرو به سمت میدون کرده بود به همسرش گفت ببین مردم دارن به تبعیت از من پست ترین قسمت گاورو می پرستن
پ.ن : تو تاریخ هست تعداد انگلیسی هایی که بر میلیونها هندی حکومت می کردن کمتر از 700 نفر بود
فقط کمی بیاندیشیم همین
توی یه عصر دل انگیز- افسرانگلیسی به همراه همسرش روی تراس خونه شون که مشرف به یه میدون بزرگ بود نشسته بودن و مشغول صرف عصرانه و درحین خوردن چای اعلی هند درحال تماشای رفت آمد مردم توی میدون بودند
در همین حین مشاهده کردند که عده ای یه گاوی رو به وسط میدون آوردن مردم هم با دیدن گاو دور اون جمع شده و شروع به ادای احترام برای گاو نمودن ازجمله کارهایی که انجام میدادند این بودکه جلوی گاو تعظیم می کردند وپیشانی گاو رو می بوسیدن و براش علف و پول و پارچه های رنگارنگ و.....می ریختن
مرد انگلیسی که در حال تماشای این صحنه بود یه دفعه بدون هیچ توضیحی از جاش بلند شد رفت وسط میدون و طرف گاو و همینکه به گاو رسید صاف رفت پست ترین قسمت گاو رو ( ببخشید دیگه بی ادبیه

همسرش که تموم مدت داشت این صحنه رو از رو تراس با چشای اینجوری


مرد گفت
ببین عزیزم

من با این کارم دوباره اونا رو حداقل یه قرنی عقب بردم
مرد انگلیسی درحالی که انگشت خودرو به سمت میدون کرده بود به همسرش گفت ببین مردم دارن به تبعیت از من پست ترین قسمت گاورو می پرستن
پ.ن : تو تاریخ هست تعداد انگلیسی هایی که بر میلیونها هندی حکومت می کردن کمتر از 700 نفر بود
فقط کمی بیاندیشیم همین