بارش کلاه مکزیکی

reza._y

کاربر فعال
((در چشم هایش، اشک ها داشتند مسابقه می دادند برای بیرون زدن و طوری جلوی یکدیگر در می آمدند، در حال سبقت از هم برای پایین ریختن بر گونه ها، انگار که در مسابقات المپیک گریه بودند با تصویری از مدال های طلا جلوی چشمشان.))

رمانی از براتیگان که شخصیت اصلی آن نویسنده ای آمریکایی است که پس از مرگ نامزد خود به شدت مایوس شده است کتابی به اسم بارش کلاه مکزیکی می نویسد...او در ابتدای رمانش درباره ای کلاهی می نویسد که مرکز شهر اصابت می کند و داستان را تا جایی ادامه می دهد اما بخاطر نداشتن تمرکز کتاب را دور می اندازد او به دنبال موهای نامزد تمام آپارتمان را می گردد و این موضوع برای او ایجاد انگیزه می کند.




 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
reza._y معرفی کتاب مردی که زنش را با کلاه اشتباه می گرفت نقد و بررسی کتاب 0

Similar threads

بالا