بابا لنگ دراز...

Ali Talash

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[SIZE=+0]
[/SIZE]


[SIZE=+0]راجع به نویسنده فقید این داستان زیبا باید گفت که:[/SIZE]

[SIZE=+0]اگر چه ده‌ها سال است که از مرگ این نویسنده امریکائی می‌گذرد اما داستان جاودانه او در میان نوجوانان هر عصری محبوب است. ”آلیس جین چندلر وبستر“ که بعدها به جین وبستر شهرت یافت در ۲۴ ماه ژوئیه ۱۸۷۶ در فرودونیا واقع در ایالت نیویورک دیده به جهان گشود.او بعدها پس از راهیابی به دانشگاه اشتیاق نوشتن و خلق داستان‌های جدید را ادامه داد و در فاصله سال‌های ۱۹۰۳ـ۱۹۰۹ داستان‌های ”پاتی و پریسیلا“ و ”تنها پارتی“ را نوشت که زیربنای هر دو داستان به دوران مدرسه و دانشکده او مربوط می‌شود.در ظرف کمتر از دوسال چهار داستان دیگر به رشته تحریر درآورد. در این میان شاید تنها داستان ”بابا لنگ‌دراز“ او از همه مهمتر باشد و نام جین را در ادبیات داستان نوجوانان تا به ابد جاودانه ساخت.[/SIZE]​


[SIZE=+0]
[/SIZE]



[SIZE=+0]او ”بابا لنگ‌دراز“ را در سال ۱۹۱۲ نوشت، داستانی که هم به مرز پرفروش‌ترین کتاب‌ها رسید و هم براساس آن فیلمی ساخته شد که این فیلم مورد استقبال بسیار قرار گرفت. چند سال پیش نیز یک شرکت ساخت کارتون، کارتون بابا لنگ‌دراز را ساخت که در اکثر کشورهای دنیا پخش شد و کودکان و نوجوانان با شور فراوان به تماشای این کارتون جذاب می‌نشستند.با انتشار کتاب بابا لنگ‌دراز، جین نوشتن را ادامه داد تا اینکه در سال ۱۹۱۴ داستان ”دشمن عزیز“ (Dear enemy) را متنشر ساخت. انتشار این داستان با ازدواج جین همراه بود. جین با مردی به نام ”گلن فوردمک کینی“ که به شدت نوشته‌های او را می‌ستود و به عمق لطافت احساسش دست یافته بود ازدواج کرد. هنوز یک‌سال از عمر این ازدواج نمی‌گذشت که جین درست پس از تولد دخترش در یازدهم ماه ژوئن ۱۹۱۶ دیده از جهان فرو بست.[/SIZE]​


[SIZE=+0]
[/SIZE]



[SIZE=+0]در آخرین نامه جودی به آقای پندلتون می‌خوانیم: ...امروز جنگل آفتاب‌سوخته و هوا سرد و یخ‌زده است. هوا، هوای کوه‌پیمائی است. دوست داشتم تو اینجا بودی و با هم راه‌پیمائی و تپه‌پیمائی می‌کردیم. خیلی زیاد دلم هوای تو را دارد. اما این سعادتمندانه‌ترین نوع دلتنگی است. من هرگز اجازه نمی‌دهم که حتی یک لحظه از ازدواج با من پشیمان بشوی. راستی، این نخستین نامه عاشقانه‌ای است که من نوشته‌ام، خنده‌دار نیست که من بلدم چطور یک نامه عاشقانه بنویسم؟[/SIZE]​

[SIZE=+0]
[/SIZE]

[SIZE=+0]
[/SIZE]



[SIZE=+0]ولين چيزي كه در مورد كارتون جودي آبوت بسيا مهم است ؛ داستان محكم آن است . داستاني تاثير گذار كه به خوبي حالات روحي يك دختر را از كودكي تا جواني ؛ مرحله به مرحله و در شرايط خاص به ما نشان مي دهد.[/SIZE]

[SIZE=+0]جولي آبوت يعني نشاط ؛ يعني استعداد ؛ يعني شلوغ ؛ يعني موهاي عجيب و در نهايت براي ما يعني خاطره اي شيرين و چيزي كه ما را به خيلي وقت پيش پرتاب مي كند !!![/SIZE]​
[SIZE=+0]
[/SIZE]


شخصيت اصلي داستان، «جودي» آبوت دختر سرزنده و باهوشي است كه در يك پرورشگاه بزرگ مي شود اما با پشتيباني مالي حامي ناشناس خود مي تواند به مدرسه خصوصي راه يابد. جودي كه حامي خود را نمي شناسد و فقط در يك نگاه از پشت سر ديده است، ...
او را «بابا لنگ دراز» مي نامد و اغلب درباره زندگي و فعاليتهايش به او نامه مي نويسد (رمان در قالب همين نامه ها روايت مي شود). جودي در مدرسه به سختي تلاش مي كند تا فاصله فرهنگي خود با جامعه پيرامونش را كه ناشي از بزرگ شدن در انزواي پرورشگاه است، جبران كند. در پايان، «بابا لنگ دراز» خود را معرفي مي كندو....
 

mjvm

کاربر فعال گروه کیفیت مهندسی صنایع
[SIZE=+0]
[/SIZE]



[SIZE=+0]راجع به نویسنده فقید این داستان زیبا باید گفت که:[/SIZE]

[SIZE=+0]اگر چه ده‌ها سال است که از مرگ این نویسنده امریکائی می‌گذرد اما داستان جاودانه او در میان نوجوانان هر عصری محبوب است. ”آلیس جین چندلر وبستر“ که بعدها به جین وبستر شهرت یافت در ۲۴ ماه ژوئیه ۱۸۷۶ در فرودونیا واقع در ایالت نیویورک دیده به جهان گشود.او بعدها پس از راهیابی به دانشگاه اشتیاق نوشتن و خلق داستان‌های جدید را ادامه داد و در فاصله سال‌های ۱۹۰۳ـ۱۹۰۹ داستان‌های ”پاتی و پریسیلا“ و ”تنها پارتی“ را نوشت که زیربنای هر دو داستان به دوران مدرسه و دانشکده او مربوط می‌شود.در ظرف کمتر از دوسال چهار داستان دیگر به رشته تحریر درآورد. در این میان شاید تنها داستان ”بابا لنگ‌دراز“ او از همه مهمتر باشد و نام جین را در ادبیات داستان نوجوانان تا به ابد جاودانه ساخت.[/SIZE]​


[SIZE=+0]
[/SIZE]



[SIZE=+0]او ”بابا لنگ‌دراز“ را در سال ۱۹۱۲ نوشت، داستانی که هم به مرز پرفروش‌ترین کتاب‌ها رسید و هم براساس آن فیلمی ساخته شد که این فیلم مورد استقبال بسیار قرار گرفت. چند سال پیش نیز یک شرکت ساخت کارتون، کارتون بابا لنگ‌دراز را ساخت که در اکثر کشورهای دنیا پخش شد و کودکان و نوجوانان با شور فراوان به تماشای این کارتون جذاب می‌نشستند.با انتشار کتاب بابا لنگ‌دراز، جین نوشتن را ادامه داد تا اینکه در سال ۱۹۱۴ داستان ”دشمن عزیز“ (Dear enemy) را متنشر ساخت. انتشار این داستان با ازدواج جین همراه بود. جین با مردی به نام ”گلن فوردمک کینی“ که به شدت نوشته‌های او را می‌ستود و به عمق لطافت احساسش دست یافته بود ازدواج کرد. هنوز یک‌سال از عمر این ازدواج نمی‌گذشت که جین درست پس از تولد دخترش در یازدهم ماه ژوئن ۱۹۱۶ دیده از جهان فرو بست.[/SIZE]​


[SIZE=+0]
[/SIZE]



[SIZE=+0]در آخرین نامه جودی به آقای پندلتون می‌خوانیم: ...امروز جنگل آفتاب‌سوخته و هوا سرد و یخ‌زده است. هوا، هوای کوه‌پیمائی است. دوست داشتم تو اینجا بودی و با هم راه‌پیمائی و تپه‌پیمائی می‌کردیم. خیلی زیاد دلم هوای تو را دارد. اما این سعادتمندانه‌ترین نوع دلتنگی است. من هرگز اجازه نمی‌دهم که حتی یک لحظه از ازدواج با من پشیمان بشوی. راستی، این نخستین نامه عاشقانه‌ای است که من نوشته‌ام، خنده‌دار نیست که من بلدم چطور یک نامه عاشقانه بنویسم؟[/SIZE]​

[SIZE=+0]
[/SIZE]

[SIZE=+0]
[/SIZE]



[SIZE=+0]ولين چيزي كه در مورد كارتون جودي آبوت بسيا مهم است ؛ داستان محكم آن است . داستاني تاثير گذار كه به خوبي حالات روحي يك دختر را از كودكي تا جواني ؛ مرحله به مرحله و در شرايط خاص به ما نشان مي دهد.[/SIZE]

[SIZE=+0]جولي آبوت يعني نشاط ؛ يعني استعداد ؛ يعني شلوغ ؛ يعني موهاي عجيب و در نهايت براي ما يعني خاطره اي شيرين و چيزي كه ما را به خيلي وقت پيش پرتاب مي كند !!![/SIZE]​
[SIZE=+0]
[/SIZE]


شخصيت اصلي داستان، «جودي» آبوت دختر سرزنده و باهوشي است كه در يك پرورشگاه بزرگ مي شود اما با پشتيباني مالي حامي ناشناس خود مي تواند به مدرسه خصوصي راه يابد. جودي كه حامي خود را نمي شناسد و فقط در يك نگاه از پشت سر ديده است، ...

او را «بابا لنگ دراز» مي نامد و اغلب درباره زندگي و فعاليتهايش به او نامه مي نويسد (رمان در قالب همين نامه ها روايت مي شود). جودي در مدرسه به سختي تلاش مي كند تا فاصله فرهنگي خود با جامعه پيرامونش را كه ناشي از بزرگ شدن در انزواي پرورشگاه است، جبران كند. در پايان، «بابا لنگ دراز» خود را معرفي مي كندو....

یادش بخیر
یکی این کارتن بود یکی هم زنان کوچک عاشقشون بودم خیلی لطیفند.
یادمه می خواستم بچگی هام با کتی (تو زنان کوچک)ازدواج کنم:biggrin:
کلی خاطره زنده شد
مرسی;)
 

lastgoddess

عضو جدید
آنشرلی

بابا لنگ دراز

زنان کوچک

و............
اشکمو در اوردید.............
 

Similar threads

بالا