گفت و گوی اختصاصی تبیان با محمدعلی اینانلو ، مرد طبیعت ایران

محمد علی اینانلو بی شک صدای طبیعت ایران است.کمتر جایی از این سرزمین را می توان یافت که با پای احساس آن را لمس نکرده باشد و با دقت، اوصاف و اقلیم و آب و هوای آن را با حرارتی مثال زدنی برای مان تعریف نکرده باشد.
از دغدغه هایش گفت و مدام این حرف را تکرار می کرد که اگربه این سرزمین و جاذبه هایش درست و اصولی بپردازیم درآمد طبیعت ایران معادل درآمد نفت ایران خواهد شد.
چه احساس نیازی کردید که در این سال ها به موضوع طبیعت گردی پرداختید؟ به نظر شما چرا به این حوزه کمتر توسط دیگران پرداخته می شود؟
فکر می کنم دلیل اصلی که کسی متولی آموزش گردشگری نمی شود به این خاطر است که توجیه مالی مناسبی ندارد.
ما در موسسه ی طبیعت دو بخش داریم. یک بخش،بخش آموزش و تحقیق دیگر بخش توریست. به عنوان مثال سال گذشته بخش آموزش ما ضرر داد و ما مجبور شدیم از منابع مالی بخش دیگر به بخش آموزش تزریق کنیم.
اگر امکان دارد در مورد فعالیت های این موسسه توضیح دهید؟
موسسه ی طبیعت از سال 80 به طور رسمی فعالیت خودش را آغاز کرد و اولین دوره های آموزش در سال 81 آغاز گردید اما طرح و ایده ی این کار به حدود سال 69 برمی گردد.
در آن زمان تازه جنگ تمام شده بود و دولت در این فکر بود که به بازسازی کشور بپردازد و ایجاد اشتغال کند.یکی از این کارها بحث جهانگردی بود که در همین سال ها مطرح شد. در سال 69 بنیاد مستضعفان و جانبازان یک معاونتی داشت به عنوان معاونت جهانگردی. من درآن موقع اولین مجله ای تخصصی گردشگری ایران را با نام گردش در چهار رنگ به دعوت این معاونت چاپ کردم و پس از این نسخه ی زبان انگلیسی آن با نام Silk road جاده ابریشم چاپ شد. از اون موقع توریست ها به طور پراکنده به ایران می آمدند- من قبل از انقلاب هم در این خصوص فعالیت هایی را انجام داده بودم چون هنوز معتقدم که اگر گردشگری در ایران به طور صحیح و اصولی اداره شود درآمد آن از فروش نفت ایران بیشتر خواهد بود. البته به شرط مدیریت درست و بهره پردازی صحیح ودرست از منابع مورد نظر.

در آن زمان نظرات منفی در این زمینه در جامعه مطرح بود و تا اسم توریسم می آمد تلقی عموم جامعه نوعی بی بند و باری و یا تهاجم فرهنگی و مسائل منافی عفت و سنت جامعه ی ایرانی به اذهان متبادر می شد. در حالیکه گردشگری و توریسم شاخه های فراوانی دارد که این مسائل کاملاً جداست و بعد هم اصولاً کسی که دنبال این گونه مسائل هست قطعاً طبیعت و جغرافیای ایران را انتخاب نمی کند. ما این نگرانی را در طی این سالها رفع کردیم.
در حال حاضرجهانگردی از نظر جایگاه خود در حاکمیت هم رشد کرده است. یک زمان جهانگردی به عنوان معاونت وزارت ارشاد بود در حالیکه الان جزء معاونت های ریاست جمهوری است. این نشان می دهد که بحث گردشگری در اذهان مسئولین تبیین شد و ارتقا پیدا کرد.
درست است که ما از نظر تاریخی جزو 10 کشور برگزیده ی دنیا هستیم اما طبیعتی داریم که منحصر به فرد و بی نظیر،و از این نظرجزو 5 کشور برتر دنیاست
به چه دلیل این ادعا را داشتید؟
من به عنوان کسی که در این زمینه کاری کردم باید بگویم که درست است که ما از نظر تاریخی جزو 10 کشور برگزیده ی دنیا هستیم اما طبیعتی داریم که منحصر به فرد و بی نظیر،و از این نظر جزو 5 کشور برتر دنیاست. این مساله را اولین بار من مطرح کردم یعنی علاوه بر تاریخ ما پتانسیل های عظیمی در زمینه ی گردشگری داریم که مهم ترین آن طبیعت ماست. ما طبیعت خیلی متنوعی داریم علی رغم اینکه ما کشور خیلی بزرگی نیستیم.به این دو خیلی خوب دقت کنید. این موضوع خیلی مهم است در مقایسه با کانادا و روسیه و آمریکا مساحت خیلی کمتری داریم.
یعنی تنوعی که در این جغرافیاست؟
دقیقاً، من اکثر کشورهای دنیا را رفته ام ازکشورهای آفریقایی گرفته تا آمریکا و کانادا و اروپا. ما طبیعت بسیار متنوعی داریم. این اصلاً تعارف یا تبلیغ نیست. این کشورها با همه ی وسعتی که دارند اصلاً تنوع اقلیمی و آب و هوایی ما را ندارند. ما جزو معدود کشورهایی هستیم در دنیا که در حدود1648000 کیلومترمربع این همه تنوع اقلیمی و آب وهوایی داریم. ما کوهستان های عجیب داریم هم خانواده ی کوهستان های آلپ ، کوهستان هایی داریم هم خانواده ی هیمالیا، دشت داریم- کویر داریم- نمکزار داریم، دریا داریم، دریاچه داریم جنگل داریم رودخانه داریم. همه ی چیزهایی که شاخه های 800 گانه ی اکوتوریسم را تشکیل می دهند شما در جغرافیای ایران می بینید.

اکوتوریسم 8 شاخه ی اصلی دارد و 800 شاخه ی فرعی که همه ی اینها در طبیعت ایران در دسترس شماست از طرف دیگر کشور ما جوان ترین کشور دنیاست، یعنی با تربیت نیروهای جوان به این سمت به راحتی می توان این جاذبه ها را برای دیگران توضیح و تفسیر کرد.
مورد دیگر اینکه چون ما یک کشور مذهبی و سنتی هستیم دغدغه های حاکمیت در زمینه ی تهاجم فرهنگی کاملاً در کنترل خواهد بود. به جرأت می گویم که اکوتوریسم و طبیعت گردی خالی از هر گونه تهاجم فرهنگی است.
این چند دلیل باعث شد که در ذهن من موضوع اکوتوریسم تقویت شود که کاری در این مدت انجام بدهم. این موضوعات در ذهن من بود و با فکر آن تا سال 79 زندگی می کردم تا در این سال به طور رسمی شروع کردم به مذاکره با مسئولین رسمی کشور.
یادم هست بارهای اولی که با این دوستان صحبت می کردم اینقدر نسبت به این موضوع بی اطلاع بودند که می گفتند: کویرهم مگر رفتن داره؟ بعد که اروپایی ها آمدند و کویرگردی آغازشد تازه متوجه شدند که کویر چگونه می تواند به سادگی در رونق گردشگری موثر باشد. تا این زمان از نظر مسئولین ما گردشگری و توریسم گردشگری و توریسم تاریخی بود و کسی در فکر طبیعت نبود. تمام مسئولین ما وقتی می خواستند از جاذبه های گردشگری حرفی بزنند از جاذبه های تاریخی و باستانی صحبت می کردند. به یک موضوع دقت کنید بیشتر تمدن ما در کدام مناطق شکل گرفته است؟ در بین النهرین یا ماوراءالنهرین؟ تاریخ نشان می دهد در بین النهرین. نهر یعنی رودخانه، یعنی طبیعت. خاستگاه اصلی تمدن ما طبیعت است ما در حوزه گردشگری اصلاً به این موضوع توجه نمی کردیم. در اثر این تلاش ها و پیگیری ها کم کم توجه مسئولین به این حوزه جلب شد. این آمادگی ذهنی در همین سال ها در مسئولین ایجاد شد که در زمینه گردشگری طبیعی هم فکر بکنند. پیشنهاد من این بود که جوانان را برای این کار آموزش بدهیم.
کلاس هایی که تا این دوران تشکیل می شد در زمینه های تاریخی بود و این نیروها برای گردشگری تاریخی و فرهنگی آماده می شوند. با توجه به این مسائل پیشنهاد تشکیل کلاس های گردشگری طبیعت مورد موافقت قرار گرفت.