-------------------------------------------------معین جان صدام میزدی ، صدا تو می گرفتم که نلرزه داداشم !![]()
نه بابا داشتم بندری می خوندم و هنجررو می لرزوندم

-------------------------------------------------معین جان صدام میزدی ، صدا تو می گرفتم که نلرزه داداشم !![]()
من چون خواهر ندارم و دخترای فامیلمون هم زیاد نمی بینم (کلا ارتباطی با خانم ها ندارم) واسه همین اولین بار که با یه دختر حرف زدم دست و پامو گم کردم.یادمه اون موقع ترم یک بودم که یکی از دخترا جلوی دانشگاه اومد جلوم و ازم جزوه خواست منم از خجالت خندم گرفت بعد دیدم اون دختره هم شروع کرد به خندیدن و منم جزوه رو بهش دادم و خلاصه همکلاسی هام که داشتن این صحنه رو میدیدن بهم شک کردن و گفتن این دختره چقدر باهات صمیمی شده کلک!!!،منم گفتم بابا جزوه می خواست منم خندم گرفت همین.دفعه بعد که دختره رو دیدم ، بهم علاقه مند شده بود و میخواست باهام دوس شه و خیلی سعی کرد مخ منو بزنه ولی من به روی خودم نمی آوردم آخه اصلا بلد نبودم !
اولین بار که با یه دختر حرف زدم خیلی دست و پامو گم نکردم ولی وقتی برای اولین بار با اون دختری که دوستش داشتم
حرف زدم دلم یه هو ریخت و تمام تنم سرد شد و نگاهم می چرخید به دور نگاهش . اما راستش الان آرزو دارم کاش دوباره همون لحظه برگرده.
من فقط حرفاشو تایید میکردم !
.
.
.
.
چند سال پیش که مث الان open mind نبودن ملت !![]()