mehraab67
عضو جدید
پدر:دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی
پسر:نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم
پدر:اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است
پسر:آهان اگر اینطور است ، قبول است
پدربه نزد بیل گیتس می رود و می گوید:
پدر:برای دخترت شوهری سراغ دارم
بیلگیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند
پدر:اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است
بیلگیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است
بالاخرهپدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رود
پدر:مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم
مدیرعامل:اما من به اندازه کافی معاون دارم!
پدر:اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!
مدیرعامل:اوه، اگر اینطور است، باشد
ومعامله به این ترتیب انجام می شود
نتیجهاخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید
چیزهاییبدست آورید. اما باید روش مثبتی برگزینید.