اهميت تامين سرمايه براي بنگاه‌هاي تازه تاسيس"سنجش پتانسیل شرکت‌ها برای ارزش‌گذاری "

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
اهميت تامين سرمايه براي بنگاه‌هاي تازه تاسيس

[h=1]سنجش پتانسیل شرکت‌ها برای ارزش‌گذاری[/h]

نویسنده: Anna Vital
مترجم: مریم رضایی
منبع: Funders & Founders
ارزش یک شرکت را چگونه می‌سنجید؟ به‌خصوص در مورد شرکتی که یک ماه پیش آن را راه‌اندازی کرده‌اید، چگونه ارزش‌گذاری اولیه آن را تعیین می‌کنید؟ این سوال را وقتی به دنبال سرمایه برای شرکت‌تان هستید، از خودتان خواهید پرسید.
بهتر است ابتدا اصول اولیه را تعیین کنیم. تعریف ساده ارزش‌گذاری در واقع همان ارزش یک شرکت است. گروه‌هایی هستند که از پیش‌بینی ارزش‌‌گذاری‌ها كسب‌وكارهاي جديد ایجاد می‌کنند. از آنجایی که بیشتر اوقات چیزی را ارزش‌گذاری می‌کنید که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد یا نیفتد؛ بنابراین فضای زیادی برای فرضیات و حدس‌های هوشمندانه وجود دارد.


چرا ارزش‌گذاری بنگاه‌های
تازه تاسیس اهمیت دارد؟
ارزش‌گذاری برای کارآفرینان اهمیت ویژه‌ای دارد، چون تعیین‌کننده سهمی از شرکت است که آنها باید در ازای دریافت پول به سرمایه‌گذاران واگذار کنند. در مرحله اولیه، ارزش یک شرکت به صفر نزدیک است، اما ارزش‌گذاری باید بسیار فراتر از آن باشد. چرا؟ تصور کنید به حدود 100 هزار دلار سرمایه اولیه احتیاج دارید و در ازای آن 10درصد از شرکت واگذار مي‌كنيد.
ارزش سهام شرکت شما قبل از عرضه عمومی یک میلیون دلار خواهد بود، اما این به این معنی نیست که شرکت شما در حال حاضر یک میلیون دلار ارزش دارد؛ یعنی شما نمی‌توانید شرکت را به این مبلغ بفروشید. برعکس ارزش فعلی، ارزش‌گذاری در مراحل اولیه بیشتر به معنی پتانسیل رشد
است.


ارزش‌گذاری شرکت در مراحل اولیه را چگونه محاسبه می‌کنید؟
1) مشخص کنید برای رسیدن به نقطه‌ای که رشد قابل‌توجهی را نشان می‌دهد و افزایش دور بعدی سرمایه‌گذاری‌ها چقدر پول نیاز دارید. تصور می‌کنیم این عدد 100 هزار دلار است و 18 ماه دوام می‌آورد.
سرمایه‌گذار برای چانه‌زنی در مورد این عدد انگیزه کافی ندارد. چرا؟ چون نشان داده‌اید که این حداقل مبلغ مورد نیاز برای رشد و رسیدن به مرحله بعدی سرمایه‌گذاری است.
اگر این پول را دریافت نکنید، از رشد بازمی‌مانید که این مساله به نفع سرمایه‌گذار نیست. بنابراین، بهتر است اين تصور را ايجاد کنیم که مبلغ سرمایه‌گذاری به درستي تعیین شده است.
2) اکنون باید مشخص کنیم قرار است چه مقدار از شرکت را به سرمایه‌گذار واگذار کنیم. این میزان نباید بیش از 50 درصد باشد، چون اگر سهم بیشتری را واگذار کنید، خودتان به عنوان موسس شرکت برای کار و رشد آن انگیزه کافی نخواهید داشت.
سهم 40 درصدی هم مناسب نخواهد بود، چون جایی برای مراحل بعدی سرمایه‌گذاری باقی نخواهد ماند. اگر قصد دارید سرمایه قابل‌توجهی دریافت کنید، واگذاری سهم 30درصدی مناسب است. اگر فقط 100 هزار دلار احتیاج دارید، با توجه به ارزش‌گذاری‌تان تنها 5 تا 20 درصد شرکت را واگذار می‌کنید.
3) همان‌طور که مشخص است، 100 هزار دلار به عنوان مبلغ پایه تعیین شده است. همچنین مشخص است که 5 تا 20 درصد سهم شرکت واگذار شده است. این یعنی ارزش سهام قبل از عرضه عمومی بین 500هزار تا 2 میلیون دلار تعیین می‌شود.
4) قرار گرفتن در یکی از نقطه‌های این محدوده اولا به این بستگی دارد که دیگر سرمایه‌گذاران شرکت‌های مشابه را چگونه ارزش‌گذاری می‌کنند و دوما به اینکه چگونه می‌توانید سرمایه‌گذار را مجاب کنید که شرکت شما به سرعت در حال رشد است.


چگونه ارزش‌گذاری را تعیین کنیم؟
ارزش‌گذاری سرمایه اولیه معمولا با عنوان «هنر به جای علم» توصیف می‌شود که البته این توصیف چندان مفید نیست. ارزش‌گذاری بیشتر به یک علم نزدیک است. پیش از هر چیز بهتر است مشخص کنیم چه فاکتورهایی بر ارزش‌گذاری اثرگذارند:
کشش: از میان همه چیزهایی که می‌توانید به یک سرمایه‌گذار نشان دهید، کشش اولین موردی است که می‌تواند او را متقاعد کند. جذب كاربران و مشتريان مبنای وجودی یک شرکت است و اگر سرمایه‌گذار این کاربران را ببیند می‌تواند به شرکت اعتماد کند. حال سوال این است که به چه تعداد کاربر نیاز دارید؟
اگر هیچ چیز دیگری به نفع شما نیست، اما 100 هزار کاربر دارید، فرصت خوبی برای کسب یک میلیون دلار سرمایه دارید (به فرض اینکه ظرف حدود 6 تا 8 ماه به دست آورید). هر چقدر سریع‌تر این کاربران را به دست آورید، آنها ارزش بیشتری برای شما خواهند داشت.
اعتبار: افرادی مانند جف بزوس نوعی اعتبار دارند که ارزش‌گذاری بالایی را صرف‌نظر از اینکه ایده بعدی او چه خواهد بود، تضمین می‌کند. کارآفرینانی که سابقه درخشان دارند به‌طور کلی ارزش‌های بالاتری به دست می‌آورند، اما برخی افراد هم بدون اینکه سابقه موفقیت قابل‌توجهی داشته باشند، می‌توانند تامین سرمایه کنند. در این راستا دو مثال اولیه به ذهن می‌رسد: کوین سیستروم، موسس اینستاگرام که سرمایه اندک اولیه راه‌اندازی اینستاگرام را بر اساس الگوی اولیه‌ای که از کارش ارایه داده بود، تامین کرد. کوین دو سال در شرکت گوگل کار کرده بود و به غیر از این سابقه، هیچ موفقیت کارآفرینی بزرگی در گذشته نداشت.
همین داستان در مورد بن سیلبرمان، موسس شبكه اجتماعي پینترست هم وجود دارد. باید گفت این دو نمونه حس درونی خود را دنبال کرده بودند. در نتیجه، اگر بدانید تصویر کاری را که می‌خواهید شروع کنید چطور باید جلوه دهید، نبود کشش و اعتبار مانع تامین سرمایه و ارزش‌آفرینی شما نخواهد بود.
درآمد: مساله درآمد در راه‌اندازی کسب‌وکارهای تجاری-تجاری مهم‌تر از کسب‌وکارهای مصرف‌کننده است. درآمدزایی ارزش‌آفرینی برای شرکت را آسان‌تر می‌کند. برای بنگاه‌های تازه تاسیس مصرفی، داشتن درآمد ارزش‌گذاری را حتی به صورت موقت، کمتر می‌کند.
برای این موضوع دلیل خوبی وجود دارد: اگر کاربر را در اولويت قرار می‌دهید، روند رشد شما کندتر خواهد بود. رشد کند به معنی پول کمتر در یک دوره زمانی طولانی‌تر و در نتیجه ارزش‌گذاری کمتر است. این موضوع ممکن است غیرارادی باشد، چون وجود درآمد یعنی بنگاه تازه تاسیس به درآمدزایی نزدیک‌تر است، در حالی که فقط درآمدزایی مهم نیست و یک بنگاه تازه تاسیس باید در عین حال رشد سریعی هم داشته باشد. اگر رشد به سرعت اتفاق نیفتد، در واقع یعنی فقط یک کسب‌وکار سنتی پولساز را اداره می‌کنید.
کانال توزیع: حتی اگر محصولی که تولید کرده‌اید در مراحل کاملا اولیه باشد، باز هم باید کانال توزیعی برای آن داشته باشید. مثلا، ممکن است در منطقه‌ای که بیشتر ساکنان آن در یک شرکت سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز کار می‌کنند، تعدادی فرش را به شکل بازاریابی خانه به خانه فروخته باشید. حال کانال توزیعی دارید که هدف آن شرکت‌های سرمایه‌گذاری است یا ممکن است صفحه فیس‌بوکی را با موضوع عکس حیوانات خانگی اداره کنید که 2 میلیون «لایک» داشته باشد و حال آن صفحه به کانال توزیع محصول غذای حیوانات خانگی برای شما تبدیل شده باشد.


آیا به ارزش‌گذاری زیاد نیاز دارید؟
لزوما این‌گونه نیست. اگر برای تامین سرمایه اولیه به ارزش‌گذاری بالا نیاز دارید، در مرحله بعد میزان این ارزش‌گذاری بیشتر خواهد بود. این یعنی باید بین دو مرحله به اندازه کافی رشد کنید.
یک حساب سرانگشتی نشان می‌دهد ظرف 18 ماه باید 10 برابر وضعیت اولیه رشد کنید. این شرایط منجر به بروز دو استراتژی می‌شود:
1) یا رشد کنید یا کار را متوقف کنید. تا جایی که ممکن است ارزش‌گذاری خود را بالا ببرید و پولی را که در دست دارید برای رشدتان به سرعت هزینه کنید. اگر این کار موثر بود، در دوره بعدی تامین سرمایه ارزش‌گذاری بالاتری خواهید داشت.
2) در حین پیشبرد کار، سرمایه را تامین کنید.
سرمایه را به میزان احتیاج واقعی تامین کنید و تا جایی که ممکن است هزینه‌هایتان را پایین بیاورید. بهتر است روند رشد پایداری را هدف قرار دهید.


عامل دیگری که بر ارزش‌گذاری اثرگذار است
یکی ديگر از این عوامل سهام تعلق گرفته به کارمندان است. این سهام موجودی کنار گذاشته شده برای کارمندان آینده است. چرا باید این کار را انجام دهیم؟ چون سرمایه‌گذار و خود شما می‌خواهید اطمینان حاصل کنید که برای جذب کارمندان بااستعداد برای کسب‌وکار تازه شما انگیزه کافی وجود دارد، اما این موجودی باید چقدر باشد؟ سهامی که به کارمندان تعلق می‌گیرد معمولا چیزی بین 10 تا 20 درصد کل سهام شرکت است.
هر چقدر درصد سهام کارمندان بیشتر باشد، ارزش‌گذاری کسب‌وکار تازه تاسیس شما کمتر خواهد بود. دلیل این امر آن است که این سهام ارزش کارمندان آینده شما است.
 
بالا