masoud16
عضو جدید
نفتگیرهای دیاپیری حاصل نفوذ صعودی رسوبات با وزن مخصوص کمتر به درون لایههای بالاتر میباشد. اکثر نفتگیرهای دیاپیری به واسطه نفوذ نمک به درون لایههای بالاتر بوجود آمده است. مواد رسی تحت فشار نیز ممکن است به سمت بالا صعود کنند. وزن مخصوص نمک 2.03 گرم بر سانتیمتر مکعب میباشد. رسها و ماسههای تازه دفن شده دارای وزن مخصوص کمتر از نمک بوده که با افزایش عمق دفن شدگی متراکم میشود قطعههای بین دانهای آن کاهش یافته و در نهایت به وزن مخصوص آن افزوده میشود.
وزن مخصوص رسوبات تازه دفن شده در عمق 800 تا 1200 متری از نمک بیشتر است. نمک در این مرحله سعی دارد به طرف لایههای بالایی حرکت کند. حرکت صعود کننده نمک ممکن است با فعالیت تکتونیکی همراه شود. صعود نمک به بالا ممکن است سبب خم شدگی لایههای فوقانی شده و یا کاملا لایههای بالایی را بشکافد. نمک بعضی مواقع به سطح زمین رسیده و در نواحی خشک سبب تشکیل گنبد نمکی میشود.
تاثیرهای ناشی از حرکت صعود کننده نمک به صورت گوناگون از قبیل برگشتگی لایههای کناری و مجاور توده نمک ، گسل خوردگی ، ایجاد بلوکهای مثلثی و تکرار این مورد در بالها و در بخش فوقانی توده نمک بوده که در نهایت سبب تشکیل مخازن نفت میشود. نفتگیرها ممکن است قطع قطع و یا تکرار شده و حداکثر تا 10 نفتگیر در مجاورت توده نمک تشکیل شود.
ساختمانهای گنبد سنگی
رسوبات تبخیری غالبا در حوزههای بسته ، گرم و در نواحی که مقدار تبخیر به مراتب از جایگزینی آب ورودی بیشتر باشد، تشکیل میشود. رسوبات تبخیری در بسیاری نقاط به صورت بین لایهای و چرخهای همراه سنگهای آهکی ، فسیلهای قرمز و سبز نیز یافت شدهاند. هالیت ، ایندریت و ژیپس تشکیل دهندگان اصلی رسوبات تبخیری میباشند. سن رسوبات تبخیری از انیفراکامبرین به بعد میباشد. لایه تبخیری دفن شده ممکن است به صورت ستونهایی با ابعاد مختلف صدها و یا هزاران متر را از زیر زمین به سمت بالا طی کند.
نفوذ توده های نمکی تغییر شکل، تغییر شیب. گسل خوردگی، چین خوردگی، واریختگی و غیره لایهها را سبب شده و این امر در تشکیل گروهی از مخازن نفتی نقش بسزایی داشته است. حرکت رو به بالای سنگ منشا ناشی از دیاپیرسیم میتوانند تا آن حد رسوبات را بالا آورد که رسوبات مذکور در معرض تخریب و فرسایش فیزیکی قرار گیرند. حرکت بالاآورنده سنگهای منشا توسط گنبدهای نمکی نیز سبب نازک شدگی آن سنگها شد. که ممکن است با کاهش پتانسیل گاززایی و یا نفت خیزی آنها همراه شود. علاوه بر این ، حرکت روبه بالا سبب کاهش عمق دفن شدگی رسوبات نیز میشود.
پوش سنگ گنبدهای نمکی
پوش سنگ متشکل از ایندریت ، ژیپس ، آهک ، دولومیت و گاهی سولفور میباشد. ایندرت بخش اصلی پوش سنگ را شامل شده و بطور مستقیم بر روی توده اصلی قرار میگیرد. بر روی ایندریت محدوده مختلط از ژیپس و ایندریت قرار داشته و ممکن است مقداری کلسیت نیز در روی محدود حد واسط متمرکز شود. ضخامت متوسط پوش سنگ حدود 100 الی 130 متر است.
امروزه نظر بر این است ایندریت و آهک در واقع مواد غیر محلول و همراه نمک بوده که به تدریج با بالا آمدن نمک بر سطح آن متمرکز می شود. گاهی پوش سنگ به طرف به نحوی آویزان می شود. آویزان شدگی پوش سنگ به عواملی نظیر تغییر محور نمک در حین رشد ، افزایش وزن پوش سنگ ، فشار صعود کننده تحت نمک و گرایش آن به کنار توده نفوذی و انحلال توسط چرخش آب سنت داده میشود.
منشا گنبدهای نمکی
تئوری منشا ولکانیگی برای گنبدهای نمکی بر اساس این تئوری نمک حاصل جدایش رسوب از گازهای تودههای نفوذی آذرین عمیقتر بوده که ، پس از این جدایش ، حرکت صعود کننده خود را آغاز کرده است. این نظریه بعدها رد شد. زیرا هیچگونه آثار نفوذی ماگما در زیر توده نفوذی نمک مشاهده نشد.
نظریه نمک حاصل از آبهای زیرزمینی
نمک حاصل رسوب از آب زیرزمینی به خصوص در کنار ، گسلها بوده و نفوذ توده نمک حاصل رشد بلورهای نمک آب زیرزمینی است. این نظریه هم به دلیل عدم توانایی آبهای زیرزمینی در تامین مقدار نمک مورد نیاز بیاعتبار شد.
تئوری جریان مواد پلاستیکی
امروزه نظر بر این است که نفوذ توده نمک بر اساس تئوری جریان مواد پلاستیکی ارائه شده توسط نتلتون استوار میباشد. بر اساس این تئوری ، نمک و رسوبات هر دو حالت مایع بسیار غلیظ با خاصیت حرکت مواد پلاستیکی را دارا هستند. وزن مخصوص نمک حدود 2.02 بوده و متر آن با افزایش عمق تغییری پیدا نمیکند. در اعماق زیاد با خاصیت پلاستیکی و وزن مخصوص کمتر از رسوبات هم عرض خود به حالت بحرانی رسیده و تحت تاثیر عواملی به شرح زیر از حالت بحرانی خارج شده و شروع به صعود به نواحی کم فشارتر می کند:
ترکیب ، مشخصات ، ضخامت و ارتباط چینهای سازند اصلی نمک
دمای تشکیل نمک که بطور متوسط به ازای هر 100 متر عمق ، 3 درجه سانتیگراد افزوده میشود.
فشار وارده بر نمک که به ازای هر فوت یک پوند بر اینچ افزوده میشود. آب محتوای نمک و سنگهای مجاور که تاثیر شدیدی بر حالت بحرانی نمک از حالت سکون به حرکت را دارا میباشد.
تجمع نفت در نفتگیرهای گنبدهای نمکی تجمع نفت در پوش سنگ ، لایههای ماسهای چین خورده فوقانی ، لایههای ماسهای مجاور موثر از بالا آمدگی نمک و داری شیب زیاد و حاصل گسل صورت میگیرد. اینگونه مخازن بطور کلی دارای وسعت کم و کوچک بوده ولی میتواند دارای ستون نفت زیاد باشد. دستیابی به این مخازن مستلزم حفاری دقیق و نشانه روی صحیح به خصوص در نواحی آویزان شده میباشد. فشار در مقایسه با عمق گاهی غیر عادی و بسیار زیاد است. نفوذ گاز به درون لایههای مجاور به خصوص در سازندههای کم عمقتر حاوی نفت سنگین متداول میباشد.نفتگير چينه ايتغییرات رخسارهای سنگ شناسی در لایهها ممکن است سبب تجمع نفت و گاز شود. این تغییرات در جهات عرضی و قائم لایهها میتواند صورت بگیرد. شکل مخازن چینهای بستگی به تغییر در سنگ شناسی و تغییرات رخسارهای آن مخازن دارد. مفهوم نفتگیر چینهای برای اولین بار توسط کارل استنباط شد. حد و مرز نفتگیر چینهای از تبدیل سنگهای تراوا و نفوذپذیر به سنگهای غیر تراوا و یا کمتر تراوا مشخص میشود این تغییرات بطور معمول در ارتباط با سطوح دگرشیبی ، لایههای پیشرونده ، سطوح لایهبندی و یا تودههای متعدد رسوبی میباشد.
مرز مخازن چینهای ممکن است تدریجی تا شاخص باشد. اکثر نفتگیرهای چینهای کم و بیش دارای عناصر ساختمانی نیز میباشند. نفتگیرهای عاری از عناصر ساختمانی عبارتند از عدسیهای ماسهای ، سنگهای آهکی مرجانی و غیره در بسیاری موارد تشخیص یا تفکیک نفتگیرهای چینهای و ساختمانی از یکدیگر امکان پذیر نبوده و به همین لحاظ بکارگیری مرکب یا حد واسط امری اجتناب ناپذیر میشود.
نفت گیر کانالی
نفت و گاز در مسیرهای قدیمی و یا انشعابات رودخانههای گذشته تجمع یافته و مورد بهره برداری قرار میگیرد. کانال به محیطی گفته میشود که عمل انتقال و گاهی رسوب ماسهها و سایر مواد در آن صورت بگیرد. گاهی کانال ، دگرشیبیها را نیز قطع میکند. تپهها یا سدهای کانالی به زمینهای ماسهای درون کانال اطلاق میشود. مواد پر کننده کانال ممکن است از تخفل و تراوایی بالایی برخوردار بوده و سنگ مخزن مناسبی محسوب شود. حوضه رودخانهای پا در (کرتاسه) نمونه بارز نفتگیر چینهای کانالی است.
نفتگیرهای سنگهای آهکی مرجانی
بقایای آهکی مرجانی یا تپههای آهکی ارگانیکی ، مخازن نفتی قابل توجهی را در نقاطی از جهان تشکیل میدهند بیوهرمها از جمله سنگهای آهکی ارگانیکی و مستعد جهت ذخیره نفت است. گسترش عرضی بیوهرم محدود بوده ولی گسترش طولی آن به خصوص به موازات ساحل و همچنین ضخامت آن میتواند قابل ملاحظه باشد. تودههای آهکی مرجانی دارای پتانسیل نفتی از پرکامبرین تا شیاری شناسایی شده ولی توسعه اصلی آنها در دوران پالئوزئیک و مزوزوئیک بوده است.
منشا هیدرو کربورهای موجود در تودههای آهکی مرجانی به تغییر و تحولات بیولوژیکی موجوداتی که بقایایی اسکلت آنها به صورت بیوهرم باقیمانده است میتوان نسبت داده هیدروکربورها در سنگهای تراوا و متخلخل شود. مرجانی ذخیره شده است. مرز مخزن به ناحیه تغییر رخسارهای سنگهای تراوا ، به کمتر تراوا و غیر تروا محدود میشود یک توده مرجانی مشتمل است از اسکلتهای مرجانی ، قطعات خرد شده مرجانی ، ماسههای حاصل موجودات مزاحم و تغذیه کننده و همچنین ماسههای ناشی از برخورد امواج دریا به اضافه جلبکها ، فرامنسفرها ، نرم تنان ، خارپوستان و غیره. رشد تودههای مرجانی در جهت دریا بوده زیرا مواد غذایی زیادتری در این قسمت وجود دارد. در ضمن قطعات خرد شده مرجان ناشی از برخورد امواج در پای دامنه جلویی آن متمرکز میشود.
قسمتهای یک توده مرجانی
بطور کلی تودههای مرجانی از سه بخش تشکیل شدهاند.
بخش عقبی
بخش عقبی تودههای مرجانی به طرف ناحیه کم انرژی و آرام مرداب و یا حوضه تبخیری گرایش داشته و رخساره آن متشکل از تناوب لایههای آهکی دولومیتی ، لایههای قرمز ، مواد تبخیری شیل و ماسه و غیره است.
بخش میانی
بخش میانی یا هسته مرجان از نظر زمین شناسی نفت حائز اهمیت میباشد. این بخش از دولومیت و آهکهای ضخیم لایه تشکیل یافته و دارای حفرههای متعدد و تخلخل فراوان است.
بخش جلویی
بخش جلویی توده مرجانی به سمت دریا متمایل بوده و متشکل از تناوب لایههای آهکی ، ماسهای و قطعات خرد شده و واریزههای مرجانی است.
نفتگیرهای ماسهای
هر لایه رسوبی ماسهای دارای حدو مرز معینی است ، گروهی عدسی شکل بوده و گروهی بسیار گسترده و پهن میباشد. از دیدگاه زمین شناسی نفت لایههای ماسهای ممکن است به مرزهای خود محدود بوده و در رسوبات غیر تراوا محصور باشد، مانند ماسههای کانالی و ساحلی. همچنین ماسهها ممکن است گسترش بسیار زیاد داشته و مناطق مفید آن در قله تاقدسیها متمرکز شود. این ماسهها بطور معمول تحت نفوذ چین خوردگی قرار میگیرد. ابعاد تودههای ماسهای عدسی شکل و محصور بین لایههای غیر تراوا از چند کیلومتر تجاوز نمیکند.
عدسیهای ماسهای دارای مرز مشخص بوده و یا این که از شرایط مرز تدریجی با سنگهای مجاور برخوردار میباشد. این عدسیها بطور همزمان و یا کمی پس از تشکیل سنگهای مجاور ایجاد شده است. کوارتز آناریت ، آرکوز و انواع لیت آرناریتها از جمله مواد اصلی تودههای ماسهای میباشد. قطعات آذرین مانند بازالت و سرپانتین نیز بطور موضعی مشاهده شده است.
نفتگیرهای ماسهای دریایی (ساحلی)
این نفتگیرها از جمله نفتگیرهای چینهای اولیه بوده و جهت تشخیص و تمایز آنها میتوان از خوصیات زیر استفاده کرد.
دارای کف و سطح محدب فوقانی میباشد.
دارای کنارههای مجزا و مشخص است. هر عدسی بطور مجزا دارای شکل آن شلاق میباشد.
مرز عدسی به طرف دریا به صورت شاخص و در تماس با شیل بوده ولی به طرف ساحل و در صورت وجود مرداب شیل مارس و سنگ غیر تراوا و کم تراوا تبدیل میشود.
خصوصیات سنگ شناسی ، گویای جورشدگی بافت و ترکیب کانی شناسی بطور همسان و موازی با کنارههای توده ماسه سنگی میباشد.
جور شدگی ، همسانتر از ماسههای حاصل از پر شدگی کانال میباشد.
تولید در ماسههای همسانتر بیشتر از ماسههای پر شده رودخانهای است.
نفتگیرهای ماسههای کانالهای رودخانهای و مانورهای مدفون
این نمونه هم از جمله نفتگیرها چینهای اوایه بوده و جهت تشخیص آن میتوان از خوصیات زیر استفاده کرد.
دارای کف معقر میباشد.
ترکیب و خصوصیات مواد متشکله به خوبی متغیر است.
از بالا به صورت ماندر ، سینوسی و انحنادار دیده میشود. معبر قدیمی ممکن است رسوبات قدیمیتر را حفر کند.






وزن مخصوص رسوبات تازه دفن شده در عمق 800 تا 1200 متری از نمک بیشتر است. نمک در این مرحله سعی دارد به طرف لایههای بالایی حرکت کند. حرکت صعود کننده نمک ممکن است با فعالیت تکتونیکی همراه شود. صعود نمک به بالا ممکن است سبب خم شدگی لایههای فوقانی شده و یا کاملا لایههای بالایی را بشکافد. نمک بعضی مواقع به سطح زمین رسیده و در نواحی خشک سبب تشکیل گنبد نمکی میشود.
تاثیرهای ناشی از حرکت صعود کننده نمک به صورت گوناگون از قبیل برگشتگی لایههای کناری و مجاور توده نمک ، گسل خوردگی ، ایجاد بلوکهای مثلثی و تکرار این مورد در بالها و در بخش فوقانی توده نمک بوده که در نهایت سبب تشکیل مخازن نفت میشود. نفتگیرها ممکن است قطع قطع و یا تکرار شده و حداکثر تا 10 نفتگیر در مجاورت توده نمک تشکیل شود.
ساختمانهای گنبد سنگی
رسوبات تبخیری غالبا در حوزههای بسته ، گرم و در نواحی که مقدار تبخیر به مراتب از جایگزینی آب ورودی بیشتر باشد، تشکیل میشود. رسوبات تبخیری در بسیاری نقاط به صورت بین لایهای و چرخهای همراه سنگهای آهکی ، فسیلهای قرمز و سبز نیز یافت شدهاند. هالیت ، ایندریت و ژیپس تشکیل دهندگان اصلی رسوبات تبخیری میباشند. سن رسوبات تبخیری از انیفراکامبرین به بعد میباشد. لایه تبخیری دفن شده ممکن است به صورت ستونهایی با ابعاد مختلف صدها و یا هزاران متر را از زیر زمین به سمت بالا طی کند.
نفوذ توده های نمکی تغییر شکل، تغییر شیب. گسل خوردگی، چین خوردگی، واریختگی و غیره لایهها را سبب شده و این امر در تشکیل گروهی از مخازن نفتی نقش بسزایی داشته است. حرکت رو به بالای سنگ منشا ناشی از دیاپیرسیم میتوانند تا آن حد رسوبات را بالا آورد که رسوبات مذکور در معرض تخریب و فرسایش فیزیکی قرار گیرند. حرکت بالاآورنده سنگهای منشا توسط گنبدهای نمکی نیز سبب نازک شدگی آن سنگها شد. که ممکن است با کاهش پتانسیل گاززایی و یا نفت خیزی آنها همراه شود. علاوه بر این ، حرکت روبه بالا سبب کاهش عمق دفن شدگی رسوبات نیز میشود.
پوش سنگ گنبدهای نمکی
پوش سنگ متشکل از ایندریت ، ژیپس ، آهک ، دولومیت و گاهی سولفور میباشد. ایندرت بخش اصلی پوش سنگ را شامل شده و بطور مستقیم بر روی توده اصلی قرار میگیرد. بر روی ایندریت محدوده مختلط از ژیپس و ایندریت قرار داشته و ممکن است مقداری کلسیت نیز در روی محدود حد واسط متمرکز شود. ضخامت متوسط پوش سنگ حدود 100 الی 130 متر است.
امروزه نظر بر این است ایندریت و آهک در واقع مواد غیر محلول و همراه نمک بوده که به تدریج با بالا آمدن نمک بر سطح آن متمرکز می شود. گاهی پوش سنگ به طرف به نحوی آویزان می شود. آویزان شدگی پوش سنگ به عواملی نظیر تغییر محور نمک در حین رشد ، افزایش وزن پوش سنگ ، فشار صعود کننده تحت نمک و گرایش آن به کنار توده نفوذی و انحلال توسط چرخش آب سنت داده میشود.
منشا گنبدهای نمکی
تئوری منشا ولکانیگی برای گنبدهای نمکی بر اساس این تئوری نمک حاصل جدایش رسوب از گازهای تودههای نفوذی آذرین عمیقتر بوده که ، پس از این جدایش ، حرکت صعود کننده خود را آغاز کرده است. این نظریه بعدها رد شد. زیرا هیچگونه آثار نفوذی ماگما در زیر توده نفوذی نمک مشاهده نشد.
نظریه نمک حاصل از آبهای زیرزمینی
نمک حاصل رسوب از آب زیرزمینی به خصوص در کنار ، گسلها بوده و نفوذ توده نمک حاصل رشد بلورهای نمک آب زیرزمینی است. این نظریه هم به دلیل عدم توانایی آبهای زیرزمینی در تامین مقدار نمک مورد نیاز بیاعتبار شد.
تئوری جریان مواد پلاستیکی
امروزه نظر بر این است که نفوذ توده نمک بر اساس تئوری جریان مواد پلاستیکی ارائه شده توسط نتلتون استوار میباشد. بر اساس این تئوری ، نمک و رسوبات هر دو حالت مایع بسیار غلیظ با خاصیت حرکت مواد پلاستیکی را دارا هستند. وزن مخصوص نمک حدود 2.02 بوده و متر آن با افزایش عمق تغییری پیدا نمیکند. در اعماق زیاد با خاصیت پلاستیکی و وزن مخصوص کمتر از رسوبات هم عرض خود به حالت بحرانی رسیده و تحت تاثیر عواملی به شرح زیر از حالت بحرانی خارج شده و شروع به صعود به نواحی کم فشارتر می کند:
ترکیب ، مشخصات ، ضخامت و ارتباط چینهای سازند اصلی نمک
دمای تشکیل نمک که بطور متوسط به ازای هر 100 متر عمق ، 3 درجه سانتیگراد افزوده میشود.
فشار وارده بر نمک که به ازای هر فوت یک پوند بر اینچ افزوده میشود. آب محتوای نمک و سنگهای مجاور که تاثیر شدیدی بر حالت بحرانی نمک از حالت سکون به حرکت را دارا میباشد.
تجمع نفت در نفتگیرهای گنبدهای نمکی تجمع نفت در پوش سنگ ، لایههای ماسهای چین خورده فوقانی ، لایههای ماسهای مجاور موثر از بالا آمدگی نمک و داری شیب زیاد و حاصل گسل صورت میگیرد. اینگونه مخازن بطور کلی دارای وسعت کم و کوچک بوده ولی میتواند دارای ستون نفت زیاد باشد. دستیابی به این مخازن مستلزم حفاری دقیق و نشانه روی صحیح به خصوص در نواحی آویزان شده میباشد. فشار در مقایسه با عمق گاهی غیر عادی و بسیار زیاد است. نفوذ گاز به درون لایههای مجاور به خصوص در سازندههای کم عمقتر حاوی نفت سنگین متداول میباشد.نفتگير چينه ايتغییرات رخسارهای سنگ شناسی در لایهها ممکن است سبب تجمع نفت و گاز شود. این تغییرات در جهات عرضی و قائم لایهها میتواند صورت بگیرد. شکل مخازن چینهای بستگی به تغییر در سنگ شناسی و تغییرات رخسارهای آن مخازن دارد. مفهوم نفتگیر چینهای برای اولین بار توسط کارل استنباط شد. حد و مرز نفتگیر چینهای از تبدیل سنگهای تراوا و نفوذپذیر به سنگهای غیر تراوا و یا کمتر تراوا مشخص میشود این تغییرات بطور معمول در ارتباط با سطوح دگرشیبی ، لایههای پیشرونده ، سطوح لایهبندی و یا تودههای متعدد رسوبی میباشد.
مرز مخازن چینهای ممکن است تدریجی تا شاخص باشد. اکثر نفتگیرهای چینهای کم و بیش دارای عناصر ساختمانی نیز میباشند. نفتگیرهای عاری از عناصر ساختمانی عبارتند از عدسیهای ماسهای ، سنگهای آهکی مرجانی و غیره در بسیاری موارد تشخیص یا تفکیک نفتگیرهای چینهای و ساختمانی از یکدیگر امکان پذیر نبوده و به همین لحاظ بکارگیری مرکب یا حد واسط امری اجتناب ناپذیر میشود.
نفت گیر کانالی
نفت و گاز در مسیرهای قدیمی و یا انشعابات رودخانههای گذشته تجمع یافته و مورد بهره برداری قرار میگیرد. کانال به محیطی گفته میشود که عمل انتقال و گاهی رسوب ماسهها و سایر مواد در آن صورت بگیرد. گاهی کانال ، دگرشیبیها را نیز قطع میکند. تپهها یا سدهای کانالی به زمینهای ماسهای درون کانال اطلاق میشود. مواد پر کننده کانال ممکن است از تخفل و تراوایی بالایی برخوردار بوده و سنگ مخزن مناسبی محسوب شود. حوضه رودخانهای پا در (کرتاسه) نمونه بارز نفتگیر چینهای کانالی است.
نفتگیرهای سنگهای آهکی مرجانی
بقایای آهکی مرجانی یا تپههای آهکی ارگانیکی ، مخازن نفتی قابل توجهی را در نقاطی از جهان تشکیل میدهند بیوهرمها از جمله سنگهای آهکی ارگانیکی و مستعد جهت ذخیره نفت است. گسترش عرضی بیوهرم محدود بوده ولی گسترش طولی آن به خصوص به موازات ساحل و همچنین ضخامت آن میتواند قابل ملاحظه باشد. تودههای آهکی مرجانی دارای پتانسیل نفتی از پرکامبرین تا شیاری شناسایی شده ولی توسعه اصلی آنها در دوران پالئوزئیک و مزوزوئیک بوده است.
منشا هیدرو کربورهای موجود در تودههای آهکی مرجانی به تغییر و تحولات بیولوژیکی موجوداتی که بقایایی اسکلت آنها به صورت بیوهرم باقیمانده است میتوان نسبت داده هیدروکربورها در سنگهای تراوا و متخلخل شود. مرجانی ذخیره شده است. مرز مخزن به ناحیه تغییر رخسارهای سنگهای تراوا ، به کمتر تراوا و غیر تروا محدود میشود یک توده مرجانی مشتمل است از اسکلتهای مرجانی ، قطعات خرد شده مرجانی ، ماسههای حاصل موجودات مزاحم و تغذیه کننده و همچنین ماسههای ناشی از برخورد امواج دریا به اضافه جلبکها ، فرامنسفرها ، نرم تنان ، خارپوستان و غیره. رشد تودههای مرجانی در جهت دریا بوده زیرا مواد غذایی زیادتری در این قسمت وجود دارد. در ضمن قطعات خرد شده مرجان ناشی از برخورد امواج در پای دامنه جلویی آن متمرکز میشود.
قسمتهای یک توده مرجانی
بطور کلی تودههای مرجانی از سه بخش تشکیل شدهاند.
بخش عقبی
بخش عقبی تودههای مرجانی به طرف ناحیه کم انرژی و آرام مرداب و یا حوضه تبخیری گرایش داشته و رخساره آن متشکل از تناوب لایههای آهکی دولومیتی ، لایههای قرمز ، مواد تبخیری شیل و ماسه و غیره است.
بخش میانی
بخش میانی یا هسته مرجان از نظر زمین شناسی نفت حائز اهمیت میباشد. این بخش از دولومیت و آهکهای ضخیم لایه تشکیل یافته و دارای حفرههای متعدد و تخلخل فراوان است.
بخش جلویی
بخش جلویی توده مرجانی به سمت دریا متمایل بوده و متشکل از تناوب لایههای آهکی ، ماسهای و قطعات خرد شده و واریزههای مرجانی است.
نفتگیرهای ماسهای
هر لایه رسوبی ماسهای دارای حدو مرز معینی است ، گروهی عدسی شکل بوده و گروهی بسیار گسترده و پهن میباشد. از دیدگاه زمین شناسی نفت لایههای ماسهای ممکن است به مرزهای خود محدود بوده و در رسوبات غیر تراوا محصور باشد، مانند ماسههای کانالی و ساحلی. همچنین ماسهها ممکن است گسترش بسیار زیاد داشته و مناطق مفید آن در قله تاقدسیها متمرکز شود. این ماسهها بطور معمول تحت نفوذ چین خوردگی قرار میگیرد. ابعاد تودههای ماسهای عدسی شکل و محصور بین لایههای غیر تراوا از چند کیلومتر تجاوز نمیکند.
عدسیهای ماسهای دارای مرز مشخص بوده و یا این که از شرایط مرز تدریجی با سنگهای مجاور برخوردار میباشد. این عدسیها بطور همزمان و یا کمی پس از تشکیل سنگهای مجاور ایجاد شده است. کوارتز آناریت ، آرکوز و انواع لیت آرناریتها از جمله مواد اصلی تودههای ماسهای میباشد. قطعات آذرین مانند بازالت و سرپانتین نیز بطور موضعی مشاهده شده است.
نفتگیرهای ماسهای دریایی (ساحلی)
این نفتگیرها از جمله نفتگیرهای چینهای اولیه بوده و جهت تشخیص و تمایز آنها میتوان از خوصیات زیر استفاده کرد.
دارای کف و سطح محدب فوقانی میباشد.
دارای کنارههای مجزا و مشخص است. هر عدسی بطور مجزا دارای شکل آن شلاق میباشد.
مرز عدسی به طرف دریا به صورت شاخص و در تماس با شیل بوده ولی به طرف ساحل و در صورت وجود مرداب شیل مارس و سنگ غیر تراوا و کم تراوا تبدیل میشود.
خصوصیات سنگ شناسی ، گویای جورشدگی بافت و ترکیب کانی شناسی بطور همسان و موازی با کنارههای توده ماسه سنگی میباشد.
جور شدگی ، همسانتر از ماسههای حاصل از پر شدگی کانال میباشد.
تولید در ماسههای همسانتر بیشتر از ماسههای پر شده رودخانهای است.
نفتگیرهای ماسههای کانالهای رودخانهای و مانورهای مدفون
این نمونه هم از جمله نفتگیرها چینهای اوایه بوده و جهت تشخیص آن میتوان از خوصیات زیر استفاده کرد.
دارای کف معقر میباشد.
ترکیب و خصوصیات مواد متشکله به خوبی متغیر است.
از بالا به صورت ماندر ، سینوسی و انحنادار دیده میشود. معبر قدیمی ممکن است رسوبات قدیمیتر را حفر کند.





