انتقال معنویت مأموریت معماری مساجد ایران
مهندس سید محمد بهشتی
مریم نظری: کافی است یکبار سری به مسجد شیخ لطفالله اصفهان زده باشید تا باور کنید که گنبد بزرگ و خاکی رنگش، نقوش اسلیمی و کاشیهای رنگارنگی که بر اساس طرح معمار در آن به کار رفته هر گردشگری را در خیال با خود به آسمان میبرد. این مسجد تنها یکی از مساجدی است که هنر ایرانی در آن به فرهنگ اسلامی آمیخته شده و دریچهای رو به آسمان پدیدار کرده است. «هنر ساخت مسجد زیبا در کشور تا پایان دوره قاجار ادامه داشته و پس از آن کمتر در مسجدی به وجه معنوی نماز توجه شده است.» این را سید محمد بهشتی میگوید که نویسنده کتاب «مسجد ایرانی مکان معراج مؤمنین» است. او که از شیوه ساخت مساجد جدید گلایه دارد در دفتر کارش در عمارت ملک در گفتوگو با ایران میگوید که نه تنها به تأثیر معنوی سازهها بر عبادتکنندگان توجه نمیشود بلکه وجه ظاهری دین نیز رعایت نمیشود. او گواه حرفهایش را هم مساجدی قرار میدهد که در صف اول نمازش تنها دو-سه نفر جا میشوند. این در حالی است که ایستادن در صف اول نماز فضیلت بیشتری دارد. این ترکیب زیبا از رنگ و سازه در مساجد (ادامه در متن )
مهندس سید محمد بهشتی
مریم نظری: کافی است یکبار سری به مسجد شیخ لطفالله اصفهان زده باشید تا باور کنید که گنبد بزرگ و خاکی رنگش، نقوش اسلیمی و کاشیهای رنگارنگی که بر اساس طرح معمار در آن به کار رفته هر گردشگری را در خیال با خود به آسمان میبرد. این مسجد تنها یکی از مساجدی است که هنر ایرانی در آن به فرهنگ اسلامی آمیخته شده و دریچهای رو به آسمان پدیدار کرده است. «هنر ساخت مسجد زیبا در کشور تا پایان دوره قاجار ادامه داشته و پس از آن کمتر در مسجدی به وجه معنوی نماز توجه شده است.» این را سید محمد بهشتی میگوید که نویسنده کتاب «مسجد ایرانی مکان معراج مؤمنین» است. او که از شیوه ساخت مساجد جدید گلایه دارد در دفتر کارش در عمارت ملک در گفتوگو با ایران میگوید که نه تنها به تأثیر معنوی سازهها بر عبادتکنندگان توجه نمیشود بلکه وجه ظاهری دین نیز رعایت نمیشود. او گواه حرفهایش را هم مساجدی قرار میدهد که در صف اول نمازش تنها دو-سه نفر جا میشوند. این در حالی است که ایستادن در صف اول نماز فضیلت بیشتری دارد. این ترکیب زیبا از رنگ و سازه در مساجد (ادامه در متن )
مساجد تاریخی کشور از کجا و بر چه اساسی شکل گرفته است؟
از آنجایی شکل گرفته که بیان معنویت نماز و عبادت برای معمار موضوعیت پیدا کرده است. اگر فرض کنیم هر بنایی به مثابه لباسی است به قامت یک فعل یا یک موضوع؛ مثلاً خانه موضوع سکنی گزیدن است. پس طراحی خانه شبیه لباسی است که به قامت کیفیتِ زندگی پوشاندهایم.
مسجد هم همین حالت را دارد و مهمترین فعلی که در آن اتفاق میافتد فعل برپایی نماز است. زمانی پیش میآید که خواسته ما به عنوان یک معمار این است که به وجود ظاهری نماز و آنچه در شریعت آمده است پاسخ دهیم. مثلاً نماز مستلزم وضو و طهارت است. یا اینکه رو به قبله باید نماز خواند و نماز جماعت افضل است. مستحب است به هنگام نماز جماعت در صف اول بایستیم.
این موارد در شریعت بیان میشود برای آنکه نماز ما صحیح باشد. در مواردی خواسته معمار، پاسخ به اینهاست. اما باید در نظر داشت که نماز مراتب مختلف وجودی هم دارد. یک مرتبهاش هم همین است. در همین مرتبه است که «تنهی عن الفحشاء و المنکر» انجام میدهیم.
یعنی انسان را دور میکند از زشتی و ناپاکی، اما نماز فقط این مرتبه را ندارد مراتب دیگری هم دارد که در آن <صلائ، معراج المؤمن> میشود. مرتبهای که نماز در آن نردبان معراج مؤمن میشود و این به وجه معنوی نماز مربوط میشود.
اگر قصد معمار این باشد که پاسخ این را هم بدهد و به جنبههای معنوی هم بپردازد، ما عملاً شاهد کیفیتی از معماری میشویم که در مساجدی چون مسجد شیخ لطفالله وجود دارد. این کیفیت از نظر معماری مانند یک لباس است که باید علاوه بر ظاهر، شخصیت شخص را هم بیان کند. وقتی این لباس خودش را به قامت معنویت نماز مینمایاند، ما را به جنبههای معنوی نماز فرامیخواند. از همین جهت وقتی وارد مساجد ایران میشویم مقصود معمار آن را به چشم میبینیم.
چرا ایرانیها بیشتر به این وجه دین اهمیت دادهاند؟
این رویکرد اولویت قائل شدن برای جنبههای معنوی دین را نشان میدهد. معنویتگرایی بخشی از وجود مذاهب اسلامی را شکل میدهد و به همین جهت این رویکرد در ساخت مساجد پررنگتر است و اولویت دارد. همه شاخههای شیعه، اعم از شیعه امامیه، شیعه زیدیه، شیعه اسماعیلیه و... که جزو مذاهب شیعی هستند را اگر بررسی کنید خواهید دید که برایشان رویکرد معنوی نسبت به حقیقت اسلام در اولویت است.
برای همین است که چون سرزمین ما محل نشر و نمو مذهب شیعه بوده این بُعد از دین پررنگ است. گذشته از آن به دلیل ویژگیهای فرهنگی ما ایرانیها که اصولاً نسبت به دین همیشه رویکرد معنوی داشتهایم، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، این دور از ذهن نبوده که چنین تجربههایی در ساختن مسجد توسط ایرانیها اتفاق بیفتد.
از همان قرون اولیه اسلامی این ایرانیها هستند که قله بیان در وجه معنوی نماز را، در طراحی و ساخت مسجد فتح میکنند. بنابراین ما شاهد ساخت گونهای از مسجد هستیم که تنها در ایران اتفاق میافتد و از دوره سلجوقی آغاز شده است. اول در مسجد جامع اصفهان اتفاق میافتد و بعدها در مساجد دیگر تبلور پیدا میکند تا اوج خودش در مساجدی مانند مسجد شیخ لطفالله یا مسجد شاه اصفهان یا جامع عباسی به منصه ظهور میرسد. این نهضت ادامه پیدا میکند تا اواخر دوره قاجار مانند مسجد شاه تهران و مسجد شاه قزوین.
مسجد سلطانی در کرمان و... در دوره قاجار مطابق همین الگو، شاهد روندی در مسجدسازی هستیم که میتوانیم آن را، براساس الگوی ایرانی بدانیم، چون وجه افتراق آن با مساجد دیگر در سرزمینهای اسلامی، توجه و اولویت قائل شدن به بعد معنوی نماز است.
چه ضرورتی برای توجه به بعد معنوی نماز در ساخت مساجد بوده است؟
این به دلیل آن است که در برپایی نماز مانند هر عبادت دیگری در آیین اسلام، ما فراخوانده شدهایم به توجه به وجه معنوی آن همچنان که در قرآن خواندن و روزه گرفتن. والا اکتفای به ظاهر حرام کردن عمر است. درست است که باید به ظاهر توجه داشته باشیم اما باید به جنبههای معنوی هم توجه کنیم. البته این به فرهنگ ایرانی هم باز میگردد که در چه صورتی احساس رضایت میکند. قبل از اسلام هم مانند بعد از آن، ایران همیشه پناهگاه معنویت جهان بوده است. ایرانیها تا قله معنویت را فتح نمیکردند احساس رضایت نمیکردند. یعنی احساس میکردند حق مطلب را فقط در این صورت میتوانند ادا کنند.
از چه دورهای معماری مساجد ما مزین به رنگ شد؟
معماری مساجد از درون بنا از دوره سلجوقی به بعد شاهد نقوش و رنگ بوده است. اما رنگین شدن جداره بیرونی بنا از دوره ایلخانی شروع شده و ادامه پیدا کرده است، تا اینکه در دوره تیموری مسجد گوهرشاد را داریم که کاملاً بدنهای رنگین دارد. البته قبل از آن به ترتیب مسجدهایی داریم با گنبد و بدنه رنگین، اما قبل از آن حتی گنبدها هم رنگین نیستند. مثلاً مسجد جامع اصفهان گنبدش رنگین نیست. در دوره تیموری و صفوی رنگ و نقش حتی بدنه مساجد را در بر میگیرد و ادامه پیدا میکند تا دوره قاجار.
این فقط ایرانیها و مسلمانان نیستند که تحت تأثیر این معماری و فضای معنوی قرار میگیرند. گردشگران خارجی هم از دیدن این فضا به وجد میآیند.
دقیقاً همین طور است. وقتی در معماری خودمان نگاه میکنیم، مساجد ظهور عالیترین صورت معماری ما هستند. البته در بناهای دیگر مانند خانهها و حمامها کیفیتی از معماری را داریم، اما مساجد کیفیت دیگری دارند. مانند ساز کوک که وقتی نواخته میشود در درون ما هم یک ساز کوک میشود. این واکنش گردشگران را میتوانید مثلاً در خانه بروجردیها و خانه عامریها هم ببینید. کیفیت این نوع معماری این است که انگار سیمش به جایی وصل است، هر کس اهل تأمل باشد با حضور و تأمل در آنها سیمش وصل میشود.
معماران این مساجد چطور آدمهایی بودهاند؟
درباره معماران این مساجد میتوانم بگویم که آدمهای اهل معرفتی بودهاند. به تعبیر امروزیها آدمهای «باحال» بودند! چون از کوزه همان برون تراود که در اوست. اگر آشپز ذائقهاش درست نباشد نمیتواند غذای خوشمزه بپزد. پس معماران این بناها اهلیت داشتهاند. تأثیرش هم این است که این بناها برای تأثیری که بر مردم میگذارند در دل آنها ثبت شدهاند.
معماری اسلامی- ایرانی بر فضاهای معنوی جهان هم تأثیر داشته است؟
البته این الگوی معماری در کلیت معماری تأثیر گذاشته است اما کمتر میتوان به صراحت از تأثیر مستقیم آن بر ساخت بناهای خاص گفت. جز در معدود مواردی مانند تأثیر گنبد سلطانیه بر کلیسای سانتا ماریه که به اذعان خود متخصصان تاریخ معماری ایتالیا متأثر از گنبد سلطانیه بوده است. مثالهای دیگری هم هست که کلیتر است. اگر به دیدن مجموعه الحمراء در گرانادای اسپانیا بروید احساس میکنید بنا ایرانی است مانند این است که عطر و طعم قرمه سبزی میآید. این بنیه قوی معماری ماست که از آنجا سردرآورده است.
این سازهها را ایرانیها ساختهاند یا خودشان الهام گرفتهاند؟
نیشابور بعد از حمله مغولها خسارت زیادی متحمل شد. حفاریها نشان میدهد که زندگی مردم به نوعی زاغهنشینی و فقیرانه بوده است. اما سفال نیشابور بسیار فاخر بود و صنعتگران که میدیدند دیگر کسی بنیه ندارد این سفال فاخر را بخرد و کاسبی را کساد دیده بودند ترک وطن کرده و به دنبال خریداران فن نهایتاً سر از اسپانیا درآورند از آن زمان میبینیم که اسپانیا معماریاش رنگین میشود.
از چه دورهای به بعد دیگر از این مساجد ساخته نشد؟
بعد از دوره قاجار. تا پایان دوره قاجار هم از این مساجد زیبا میساختیم. مثلاً مسجد آقابزرگ در کاشان یا مساجد سلطانیه در دوران فتحعلی شاه که نمونهاش مسجد شاه تهران ومسجد شاه قزوین است، در همین دوره ساخته شد. اما از دوران رضاشاه به بعد ساخت این مساجد دچار لکنت شد. دلیلش هم این است که تلقی از دین و مسجد تغییر کرد. شاهدیم که تلقی از دین دنیوی میشود و مهمترین مأموریت مسجد میشود اجتماع مسلمین. این در حالی است که پیش از آن برپایی نماز اصل بود و اجتماع مسلمین در حاشیه قرار داشت. الان اگر کسی به صورت سرزده برود مسجد، آن مسجد آمادگی پذیرایی از او را ندارد، چون مثلاً مجلس ترحیم در آن برگزار شده است یا انواع کلاسها در آن برگزار میشود. خیلی از مساجد معروف تهران هم این حالت را دارد.
چرا سنت مسجدسازی بر اساس الگوی قدیم را احیا نمیکنیم؟
مساجدی که ساخته میشود ادامه سنت مسجدسازی ما نیست ما مساجدی میسازیم که وقتی به آن نگاه میکنیم انگار یا ما ایرانی نیستیم یا اینکه این مساجدی که از صدر اسلام تا اواخر دوره قاجار ساخته شده است را دیگران و غیر ایرانیها ساختهاند! این مساجدی که ساخته میشود در راستای فهم جنبه معنوی دین نیست. اصلاً اینقدر کارهای نادرست حیرتآور انجام میشود که بطور رسمی کوک مسجد را ناکوک میکند. مثلاً ما گنبد طلایی برای مسجد میسازیم. اصلاً در سنت ما گنبد طلایی برای مساجد نمیساختند برای بقاع متبرکه میساختند.
اما برای مسجد خیر. یا منارههای حلبی میگذاریم. این فقط در بُعد معنوی نیست در ظواهر دین هم هست. مثلاً همه میدانند که صف اول نماز جماعت فضیلت بیشتری دارد. بنابراین جبهه محراب باید کشیده باشد اما ما مساجدی داریم که محراب را در کنج گذاشتهاند و در صف اول دو نفر و در صف دوم پنج نفر جا میشوند. هر چه به عقب میرویم این صف طولانیتر میشود یعنی به عکس شرایط شرعی در مسجد رعایت میشود. ما غرضمان از ساختن مسجد چیست؟ حقیقتاً برپایی نماز؟ زمانی میخواهیم پایگاهی برای خود درست کنیم و دفع مشکلی کنیم، یا به شماری دهن کجی کنیم. معلوم است سازه ما شبیه نیتمان میشود.
عناصری که در این سبک معماری وجود دارد کدامند؟
در الگویی که مختص مسجد ایرانی است و توجه به جنبههای معنوی مسجد و نماز در آن پدید آمده است، مساجد معمولاً جلوخوان دارند و در جلوخوان حوض وجود دارد. این حوض خاصیت کارکردی ندارد، مثلاً از آب حوض برای وضو گرفتن استفاده نمیشود، بلکه جنبه نمادین دارد. در سردر ورودی دو مناره وجود دارد. وارد که میشوید هشتی تاریکی را میبینید و در روبه رو گنبدخانه دیده میشود. اما مستقیم نمیتوان به سمت گنبدخانه رفت و باید از دو دالان عبور کرد. همه اینها به بیان معماری، برای مفهومی انتخاب شده است. مثلاً باید از کناره وارد حیاط شد. در حیاط حوض وجود دارد. در هشتی، گنبدخانه از یک ایوان دیده میشده است. اصلیترین نقطه در محراب گنبدخانه وجود داشته است. البته ما مسجد شبستانی هم داشتیم، مثلاً در شیراز و آذربایجان، اما این در جایی است که توان و بنیه برای ساخت مسجد کامل وجود نداشته است. در بنیه محدودتر الگو کامل نیست و جنبه ظاهری دنبال میشود.
استفاده از رنگها بر چه معیاری بوده است؟
در نگاه اول در بسیاری از مساجد آنچه به نظر میآید آبی و فیروزهای است مانند مسجد شاه (البته کاشی کاریهای گنبد شیخ لطفالله خاکی است) معماری ما از دوره تیموری به بعد در مساجد و بقاع متبرکه رنگین میشود. این معماری مجموعهای از رنگها مانند سفید، سیاه، قرمز، لاجوردی، فیروزهای، سبز و... را در بر میگیرد. امروز اگر به یک معمار بگویید که بنایی میخواهیم که جداره بیرونی آن این رنگها درش وجود داشته باشد که در مسجد شاه اصفهان وجود دارد، شاید یک دیسکو تک طراحی کند. این تنوع رنگ و کنتراست در نمایشگاههای تجاری در تلکامها وجود دارد که هیجان زیاد و تحرک زیاد میطلبد. اما هنر معمار ما این است که رنگها به ترتیب در کنار هم و نقوش هم در کنار هم قرار گیرند که در نهایت متانت، آرامش و سکینه را نشان میدهند.
یکی از هنرهای معمار، هنری است که اسمش را گذاشتهام خلع ماده. هر شیئی دارای صورتی است و جنبههایی از آن به وجه مادی بازمیگردد. مثلاً سنگینی و ثقیل بودن و کدر بودن و پشت و رو داشتن. کار معمار این بوده است که از وجه ماده پرده بردارد و وجه مادی را دور بریزد که صورت بیماده و در حقیقت صورت خیال آن دیده شود. اینجا شیء سبک میشود و کدورت مادی از آن برداشته میشود، به خاطر اینکه معمار میخواهد هر چیز را آسمانی کند. گنبد و زمین را متصل به آسمان کند. حوض در جلوخوان و حیاط هم همین را نشان میدهد.
معمار نمیگوید نقشی است که بر بنا اضافه کردم بلکه میگوید کدورتی است که از ماده زدودهام. اما در مواردی مانند نمایشگاه تجاری و تلکام مادیت را برنمیدارند. بنابراین درست است که دریافت از این بناها رنگ فیروزهای است اما اگر از نزدیک دقت کنیم معلوم میشود که خیلی رنگها در کنار هم هستند.