انتخاب سیستم سرمایه‌داری مناسب در دنیای جهانی ‌شده

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
سرمایه‌داری مهربان اسکاندیناوی یا سرمایه‌داری رقابتی آمریکایی؟
مترجم: مینا خرم
منبع: voxeu.org
اشاره:در بحبوحه‌ رکود اقتصادی فعلی، این پرسش در میان اقتصاددانان مطرح شده است که کدام یک از سیستم‌های سرمایه‌داری می‌توانند رشد اقتصادی بالاتر و سطح رفاه بهتری فراهم کنند. این مقاله تلاش می‌کند که نشان دهد اگر چه سیستم سرمایه‌داری حوزه‌ اسکاندیناوی (Nordic-style capitalism) سطح رفاه بالاتری برای مردم کشورهای شمال اروپا فراهم می‌کند، ولی در دنیای به هم پیوسته‌ کنونی، این سرمایه‌داری رقابتی آمریکا با همان نرخ نابرابری بالا است که به سیستم مهربان سرمایه‌داری در اسکاندیناوی امکان بقا داده است.


http://www.www.www.iran-eng.ir/News/2834/28-04.jpg

باوجود سابقه‌ بحران مالی جهانی و رکود اقتصادی فعلی، علاقه‌مندی برای پاسخ به این پرسش وجود دارد که بهترین سیستم سرمایه‌داری کدام است؟ کدام سیستم بیشترین رشد را ایجاد می‌کند و به بهترین شکل، متوسط رفاه در جامعه را بهبود می‌بخشد.
مناظره میت رامنی و باراک اوباما در کارزار انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال 2012، اهمیت انتخاب سیستم سرمایه‌داری را نشان می‌دهد و موضع دو کاندیدا را در تقابل با یکدیگر به خوبی مشخص می‌کند. در یک سو تصویر کلیشه‌ای از جامعه آمریکا وجود دارد که مبتنی بر رقابت افسارگسیخته و ریسک‌پذیری بالا است. اما در طرف دیگر این تصور وجود دارد که جامعه آمریکا باید گام‌هایی به سمت دموکراسی اجتماعی به سبک کشورهای شمال اروپا بردارد که تاکید بیشتری بر بازتوزیع ثروت و حمایت‌های اجتماعی دارند.
در 60 سال گذشته هر دو سیستم‌ اقتصادی آمریکا و اسکاندیناوی کشورهای موفقی را ایجاد کرده و نرخ رشد مشابهی داشته‌اند. اگرچه تفاوت‌های معناداری نیز بین این دو گروه جوامع وجود دارد.
• آمریکا از دانمارک، فنلاند و سوئد ثروتمندتر است.
• آمریکا به شکل فراگیری به عنوان اقتصادی نوآورتر شناخته می‌شود.
• آمریکا در بسیاری از فناوری‌های تحول‌ساز چند دهه گذشته، نقش پیش‌رو را داشته است. زیرا برای کارآفرینان و کارمندانی که ساعات بیشتری کار می‌کنند، کمتر و کوتاه‌تر به مرخصی می‌روند و ریسک‌پذیری بالاتری دارند مشوق‌های اقتصادی بیشتری فراهم کرده است.
• جوامع شمال اروپا شبکه حمایت اجتماعی قوی‌تری نسبت به آمریکا ایجاد کرده‌اند و سیستم‌های رفاه اجتماعی مناسب‌تری را برقرار کرده‌اند. همچنین نابرابری در این کشورها کمتر بوده و توزیع درآمد در این کشورها نسبت به آمریکا مساوات‌‌گرایانه‌تر است.
موفقیت اقتصادی و عملکرد اجتماعی مناسب کشورهای اسکاندیناوی دو موضوع را به خوبی نشان می‌دهد:
• اول اینکه، روش آمریکا برای رشد اقتصادی تنها روش موجود نیست.
کشورهایی دیده‌ شده‌اند که به‌رغم اینکه به موفقیت‌های اقتصادی دست یافته‌اند، برنامه‌های رفاه اجتماعی و ساختار مساوات‌‌گرایانه‌ خود را برای دستیابی به این موفقیت‌ها فدا نکرده‌اند.
• دوم اینکه، به‌رغم درآمد سرانه‌ پايین‌تر در کشورهای اسکاندیناوی نسبت به آمریکا، همان‌قدر که کاهش نابرابری به دلیل انسجام اجتماعی یا تقسیم ریسک‌های اقتصادی در این کشورها ارزشمند است، سطح متوسط رفاه اجتماعی نیز بالاتر است.
اما اگر چنین است، چرا ما برای ایجاد نهادهای اقتصادی به سبک کشورهای اسکاندیناوی تلاش نمی‌کنیم؟ به طور کلی، آیا در جهان به هم‌پیوسته‌ کنونی این امکان وجود دارد که همه کشورها سیستم سرمایه‌داری مشابه اقتصادهای شمال اروپا انتخاب کنند و به طور خاص، آیا می‌توانند سرمایه‌داری پویا و حمایت‌های اجتماعی بیشتر و کاهش نابرابری را با یکدیگر جمع کنند؟
آیا «سرمایه‌داری» فقط یک نوع دارد؟
پاسخ به این پرسش در ادبیات «انواع سرمایه‌داری» در اقتصاد سیاسی تطبیقی بحث شده است. این ادبیات بین «نظام بازار هماهنگ» (Coordinated market economies) که در کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد و نظام بازار آزاد که نماد اقتصاد به سبک آمریکا است تمایز قائل می‌شود.
این مطالعات نشان می‌دهد که هر دو نوع نظام‌های اقتصادی می‌توانند سطح درآمد بالا و نرخ رشد مشابهی را ایجاد کنند. اما نظام اقتصادی بازار هماهنگ‌ معمولا نابرابری کمتر و بیمه‌های اجتماعی بهتری را فراهم می‌کند. یک اقتصاد سرمایه‎داری موفق می‎تواند بدون چشم‌پوشی از بیمه‌ها و حمایت‌های اجتماعی به رشد اقتصادی سریع دست یابد. این ترتیبات (نظامات) اقتصادی به دلایل تاریخی در جوامع مختلف ایجاد شده‌اند و از همان زمان ایجاد، بر تداوم آنها اصرار شده‌است (شاید به دلیل مکمل‌های نهادی یا دشواری‌های معمول برای تغییر نهادها).
در پس این تحلیل، تلویحا این ‌نظر وجود دارد که از آنجا که خروجی‌های هر دو نظام اقتصادی مشابهند و نظام بازار هماهنگ بیمه‌های اجتماعی بهتری برای شهروندان خود فراهم می‌کند، کشورهایی که اقتصاد بازار لیبرال دارند اگر به سوی نظام هماهنگ‌ حرکت کنند، رفاه اقتصادی بیشتری کسب خواهند کرد. چنین تغییری شدنی خواهد بود حتی اگر عوامل تاریخی مهم و تاثیرگذار باشند.
انتخاب‌های نهادی نامتقارن
در جهانی به هم پیوسته
پژوهشی جدید نشان می‌دهد که پرسش فوق در جهان به هم پیوسته کنونی می‌تواند پاسخی کاملا متفاوت داشته باشد. با پیوندهای اقتصادی بین کشورها، انتخاب‌های نهادی کشورهای مختلف نیز پیچیده شده است. کشورها به تجارت می‌پردازند و این تخصصی شدن را تشویق می‌کند. بنابراین اگر زمینه تخصصی و ترتیبات نهادی یک کشور مکمل هم باشند، تعادل جهانی ممکن است نامتقارن شود. به این صورت که بعضی از کشورها نظام بازار لیبرال را انتخاب می‌کنند و در بخش‌هایی متخصص می‌شوند که این سیستم به آنها مزیت نسبی می‌دهد. اما گروه دیگری از کشورها نظام بازار هماهنگ‌ را برمی‌گزینند و در بخش‌های دیگری متخصص می‌شوند.
پیوند بین‌المللی دیگری که موضوع این نوشتار است، پیوند در فناوری است. ما مدلی پویا ازتغییرات درونزای فناوری را در جهان بررسی می‌کنیم. که از سه بخش اساسی تشکیل شده‌است. اولین بخش وابستگی‌هایی است که بین کشورهای مختلف در زمینه فناوری وجود دارد. کشورهایی که در مرزهای فناوری قرار دارند، نوآوری‌های فناورانه را ایجاد می‌كنند و سایر کشورها با بهره‌گیری از این نوآوری‌ها به رشد بیشتر دست می‌یابند.
بخش دوم این است که تلاش برای نوآوری‌های فناورانه نیازمند مشوق‌هایی است که از طریق اعطای پاداش‌های متفاوت در قبال این تلاش صورت می‌گیرد. در نهایت این پاداش‌های متفاوت می‌تواند شکاف درآمدی بین کارآفرینان موفق و غیرموفق را افزایش داده و باعث افزایش تلاش کارآفرینانه شود. این امر موجب می‌شود یک کشور نقش بیشتری در گسترش مرزهای فناوری ایفا کند. نکته سوم این است که در همه‌ کشورها ساختار پاداش‌دهی در قبال فعالیت‌های کارآفرینانه و حمایت‌های اجتماعی که شکل‌دهنده کار و مشوق‌های اقتصادی هستند توسط برنامه‌ریزان اجتماعی آینده‌نگر آن کشور تعیین می‌شوند.
از سوی دیگر این واقعیت که پیشرفت‌های فناورانه نیاز به مشوق‌هایی برای افراد کارآفرین دارد منجر به ایجاد فاصله‌ درآمدی بین افراد خواهد شد. چنین مشوق‌هایی در جامعه‌ای که به شدت نوآوری را تشویق می‌کند باعث افزایش نابرابری و فقر و کاهش حمایت‌های اجتماعی خواهد شد. بنابراین در جهانی به هم پیوسته از لحاظ فناوری، وقتی یک کشور
(یا مجموعه‌ای از کشورها) در مرزهای فناوری قرار دارند و به طور نامتجانس در پیشرفت آن سهم دارند، مشوق‌های ضعیف‌تری برای سایر کشورها باقی می‌ماند.
به طور خاص، مشوق‌ها برای نوآوری در کشورهایی که در زمینه‌ فناوری روی مرزها هستند، رشد بیشتری را از طریق پیشبرد فناوری ایجاد می‌کند. اما در سایر کشورهای دنباله‌رو این مشوق‌ها تنها به افزایش درآمد منجر می‌شود، چراکه مرز جهانی فناوری پیش از این توسط کشورهای پیشرو جلوتر برده شده است.
چنین تحلیلی نشان می‌دهد که تعادل جهانی با تغییرات تکنولوژیکی درونزا که در آن بعضی از کشورها مشوق‌های اقتصادی بیشتری را نسبت به سایر کشورها برای پیشرفت‌های تکنولوژیکی فراهم می‌کنند، یک تعادل نامتقارن است. در چنین تعادلی، کشورهای پیشرو که بیشترین سهم را در رشد تکنولوژی دارند، نظام نهادهای سبک لیبرال را که در آن رقابت شدید و مشوق‌های اقتصادی قوی وجود دارد، انتخاب می‌کنند، نظامی که می‌توان آن را «نظام سرمایه‌داری مبتنی بر رقابت شدید»1 نامید.
از سوی دیگر، سایر کشورها، نظام بازار هماهنگ‌ را بر‌می‌گزینند و از نوآوری‌های تکنولوژیکی که در کشورهای پیشرو صورت گرفته است بهره می‌برند؛ یعنی نظامی که می‌توانیم آن را «نظام سرمایه‎داری مبتنی بر حمایت‎های اجتماعی»2 بنامیم. طبیعتا این کشورها می‌توانند حمایت‌های اجتماعی بهتر و برابری بیشتری را برای شهروندان خود فراهم کنند.
آیا همه کشورها می‌توانند شبیه کشورهای اسکاندیناوی باشند؟
نتیجه‌ اصلی این بررسی‌ نظری این است که رشد در بلندمدت در همه‌ کشورها به نرخ یکسانی تمایل دارد. اما کشورهایی که ساختار اقتصادی مبتنی بر حمایت را برمی‌گزینند، فقیرتر خواهند بود. در عین‌حال این کشورها ممکن است سطح رفاه بالاتری نسبت به کشورهایی که ساختار رقابتی دارند را ایجاد نمایند. در واقع اگر فاصله‌ اولیه بین کشورهای پیش‌رو در زمینه‌ تکنولوژی و کشورهای دنباله‌رو آنها به اندازه‌ کافی کوچک باشد، کشورهای با ساختار حمایتی به دلیل نهادهایی که دارند سطح رفاه بالاتری را ایجاد می‌نمایند. بنابراین این تحلیل‌ این نظر را تایید می‌کند که همه‌ کشورها تمایل دارند شبیه اقتصادهای کشورهای اسکاندیناوی باشند و شبکه تامین اجتماعی گسترده‌تر و ساختار مساوات‌گرایانه‌تری داشته باشند.
اما نتیجه اصلی چارچوب نظری مورد بررسی ما، این است که همه کشورها نمی‌توانند شبیه کشورهای اسکاندیناوی باشند. در واقع اینکه رهبر سبک رقابت شدید یعنی آمریکا سبک ملایم اسکاندیناوی را انتخاب کند متعادل نیست. به‌عنوان یک واقعیت، حتی اگر انتخاب‌های نهادی کشورهای دیگر را در نظر بگیریم، اگر کشور پیشروی سبک اقتصاد با رقابت شدید به سیستم‌های اقصادی حمایتی تبدیل شود، رشد اقتصادی جهانی به طور کلی کاهش خواهد یافت و امکان ایجاد ساختارهای مساوات‌گرایانه وجود نخواهد داشت. در مقابل، کشورهای دنباله‌رو نیز همچنان به انتخاب ساختارهای نهادی وابسته به سیستم‌های مساوات‌گرایانه ادامه خواهند داد. بنابراین انتخاب چنین سیستمی برای کشورهای دنباله رو اگرچه باعث فقیرتر شدن آنها خواهد شد، اما به طور دائمی رشد اقتصادی آنها را کاهش نمی‌دهد. زیرا این کشورها از مزایا و اثرات جانبی پیشرفت‌های تکنولوژیکی که در کشورهای پیش‌رو ایجاد می‌شود، بهره می‌برند.
این بخش از تحلیل نشان می‌دهد به دلیل وابستگی کشورها از نظر اقتصادی، وجود کشوری پیشرو مثل آمریکا با سطح رقابت بالا و نرخ نابرابری همواره بالا است که وجود دولت‌های حمایت‌گر در اسکاندیناوی را امکان‌پذیر می‌سازد.
نتایج
این پژوهش اولین گام را برای شکل‎دهی یک بررسی یکپارچه برروی انتخاب‌های نهادی در جهانی که در آن کشورها از نظر اقتصادی به هم وابسته‌اند و در تجارت و تولید دانش بر یکدیگر اثر می‌گذارند، برداشته است. همچنین این تحقیق نشان می‌دهد که تنوع و تفاوت نهادها در کشورهای مختلف تنها ناشی از اشتباهات در سیاست‌گذاری یا میراث تاریخی نیست، بلکه ناشی از یک تعادل نامتقارن است که به صورت دو سویه خود را تقویت می‌کند. برای اینکه این نکته به بهترین شکل تبیین شود، این تحقیق تفاوت‌های بنیادین بین کشورها مانند تفاوت‌های فرهنگی در علاقه‌مندی افراد به بازتوزیع یا عدالت را خلاصه کرده و بیشتر بر روی یک بعد نهادی مشخص تاکید کرده است.
بعد مورد نظر ساختار پاداشی است که در ارتباط با کارآفرینی و نوآوری در یک کشور وجود دارد. به این‌ترتیب از پیچیدگی‌های مربوط به خوشه‌ها، وابستگی به مسیر و تعامل بین سیستم‌های نهادی چند بعدی (شامل نیروی کار، محصول، مقررات بازار مالی و سیستم‌های آموزش و پرورش) اجتناب کرده‌ایم. بررسی اینکه ارتباط این عوامل متنوع با چارچوب منطقی تحقیق ما چگونه خواهد بود در آینده بسیار ارزشمند خواهد بود. به هرحال این پرسش تجربی همچنان باقی است که آیا این ایده‌های مطرح شده، در واقعیت نیز اثری بر انتخاب‌های نهادی در کشورهای پیشرفته خواهند گذاشت یا خیر. امیدواریم این تحقیق انگیزه‌ای برای شکل‌گیری یک تحقیق تجربی گسترده در این زمینه ایجاد نماید.

پاورقی:
1- cut-throat capitalism
2- cuddly capitalism
 
Similar threads

Similar threads

بالا