onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
امیدهای قاره سیاه
مترجم: مریم رضایی
سه دانش آموز در یکی از رستورانهای ساحلی شبه جزیره کپ ورت سنگال، واقع در غربیترین نقطه فقیرترین قاره دنیا، دور یک iPad جمع شده و آخرین اخبار مربوط به مولداوی، یکی از ناکامترین کشورهای اروپا را مرور میکنند.
در تیتر یکی از خبرها آمده: «چهار سرباز مست به زنی تجاوز کردند.» در خبر دیگری عنوان شده که احتمال مرگ و میر مردان مولداوی به دلیل مصرف بیش از حد مشروبات الکلی 19 درصد بیشتر است و 58 درصد آنان به دلیل بیماریهای مربوط به مصرف سیگار جان میدهند. این گونه اخبار و نیز روایتهایی از ریاضتهای اقتصادی یونان به رکن اصلی رسانههای در حال پیشرفت آفریقا تبدیل شده است. این اخبار حس تاثر و حیرت آفریقاییهای را برمی انگیزد؛ همان طور که سالهای سال خبرهای بیماری و ناآرامی در آفریقا چنین اثری در کشورهای ثروتمند داشته است.
در آفریقا خیلی چیزها به شدت تغییر کرده است. نقش جنگ، قطحی و دیکتاتورها در این قاره کمرنگتر شده است. به هر حال، مردم این قاره، درست مثل مردم چین و هند، همچنان به سختی زندگی خود را میگذرانند. هنوز هم غذای کافی برای خوردن پیدا نمیشود، کمبود امکانات آموزشی وجود دارد و ناامیدی از بی عدالتیهای روزمره، بسیاری از مردم را به فکر مهاجرت انداخته است، اما بیشتر مردم آفریقا دیگر از عاقبتی خشونت بار و نابهنگام هراسی ندارند و میتوانند به آینده فرزندانشان خوش بین باشند. این موضوع در کل آفریقا، از جمله بخش جنوب صحرای آفریقا که مرکز مشکلات بوده، صادق است.
آمارهایی که در مورد آفریقا وجود دارد، اغلب نامعتبرند، اما فعلا بیشتر ارقامی که به دست آمده نشان میدهند که توسعه انسانی در جنوب صحرای آفریقا جهش قابل توجهی داشته است. بعد از اینکه بسیاری از کشورهای منطقه برنامههای آموزشی خود را توسعه دادند و دریافت شهریه را حذف کردند، ثبت نام در دبیرستانها بین سالهای 2000 تا 2008 به میزان 48 درصد افزایش یافته است. طی دهه گذشته، مرگ و میر ناشی از بیماری مالاریا به میزان 30 درصد و ابتلا به ایدز بیش از 74 درصد کاهش یافته است. همچنین امید به زندگی حدود 10 درصد افزایش یافته و نرخ مرگ و میر نوزادان در بیشتر کشورهای آفریقایی به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
اقتصاد در حال توسعه و شکوفایی، این تفاوت برجسته را به وجود آورده است. طی ده سال گذشته، درآمد واقعی هر فرد در آفریقا بیش از 30 درصد افزایش یافته؛ در حالی که در 20 سال قبلی این میزان نزدیک به 10 درصد کاهش یافته بود. در حال حاضر، آفریقا بیشترین سرعت رشد را در میان قارههای جهان به خود اختصاص داده است. انتظار میرود تولید ناخالص داخلی (GDP) این قاره طی ده سال آینده به طور میانگین سالانه 6 درصد افزایش یابد که البته این رشد ناشی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی از 15 میلیارد دلار در سال 2002 به 37 میلیارد دلار در سال 2006 و سپس 46 میلیارد دلار در سال 2012 رسیده است.
بسیاری از کالاها و خدمات، مانند تلفن که قبلا در آفریقا کمیاب بوده اند، اکنون در دسترس هستند. در حال حاضر، درست مثل هند، از هر 4 نفر در آفریقا، 3 نفر خط موبایل دارند. انتظار میرود تا سال 2017 نزدیک به 30 درصد خانوارها دستگاه تلویزیون داشته باشند که طی بیش از 10 سال افزایش تقریبا پنج برابری را نشان میدهد.
نیجریه حتی بیش از آمریکا فیلم تولید میکند. فیلم سازان، رمان نویسان، طراحان، موسیقیدانان و دیگر هنرمندان این کشور در فضای جدیدی از امید پیشرفت میکنند. نظرسنجیهای عمومی نشان میدهند که تقریبا دو سوم مردم آفریقا فکر میکنند سال 2013 بهتر از سالهای قبل خواهد بود که این میزان رضایت دو برابر نظر مردم اروپا است.
قاره آفریقا بسیار بزرگتر از آن است که یک نسخه ثابت را دنبال کند، بنابراین کشورهای این قاره برای پیشرفت خود مسیرهای متفاوتی را در پیش گرفتهاند. از سواحل مرطوب کپ ورت گرفته تا بیابانهای خشک داخلی، سیاستمداران فعالیتهای انتخاباتی انجام میدهند. این سیاستمداران وعدههای عجیبی میدهند که برخی از آنها حتی به آن پایبند میمانند. آنها به طور جدی نهادهای دموکراتیک را تحسین میکنند. وقتی سال گذشته عبدالله واد، رییسجمهور وقت سنگال، تلاش کرد برای دوره سوم ریاست جمهوری نامزد شود، در یک کاریکاتور مورد تمسخر قرار گرفت. در آن زمان، چندین و چند کاندیدای مخالف، جبهه متحدی تشکیل داده و او را شکست دادند.
در پایان جنگ سرد تنها سه کشور آفریقایی (از میان 53 کشور در آن زمان) دارای دموکراسی بودند. از آن زمان، تعداد کشورهای دموکراتیک به 25 کشور رسیده و بسیاری از کشورهای دیگر، انتخاباتی اگرچه ناقص، اما مفید برگزار میکنند. تنها 4 کشور از 55 کشور فعلی – اریتره، سوازیلند، لیبی و سومالی – قانون اساسی چند حزبی ندارند که البته دو کشور دوم به زودی به آن دست مییابند. ارتشهای بیشتر کشورهای آفریقایی غیرفعالاند و در مقرهای خود مستقر ماندهاند. اگرچه هنوز تعدادی کشور استبدادی وجود دارد، اما تعداد رهبران خودکامه سرشناس کمتر شده است. به طور کلی، دموکراسی بیشتر به اداره بهتر حکومتها منجر شده است: سیاستمدارانی که میخواهند دوباره انتخاب شوند، باید نتایج کاری خوبی از خود به نمایش بگذارند.
راههای رستگاری
با اینکه در کشورهای آفریقایی، دموکراسی خود را ثابت کرده، اما این کشورها سه روش دیگر را برای توسعه زندگی شهروندان خود به کار گرفتهاند.
اول، بسیاری از آنها جنگ را متوقف کردهاند. جنگ و نزاعهای داخلی به طور قابل توجهی کاهش یافته است. درگیریهای محلی گاه و بیگاه ظهور میکنند، اما طی دهه گذشته جنگهای آفریقا دیگر چندان مهلک نبودهاند. نقاط تشنج همیشگی، مانند آنگولا، چاد، اریتره، لیبری و سیرالئون اکنون در آرامش هستند و زندگی میلیونها نفر از مردم این کشورها در شرایط خوبی قرار دارد. حتی کشورهایی مانند کنگو، سومالی و سودان نسبت به گذشته از آرامش بیشتری برخوردارند. بخشهایی از کشور مالی سال گذشته توسط گروههای تندرو تصرف شد، اما نیروهای فرانسوی در ماه ژانویه این مناطق را آزاد کردند؛ البته ناآرامیها هنوز ادامه دارد. تعداد کودتاها که طی سالهای 1960 تا 1990 در هر دهه به طور میانگین 20 کودتا بوده اکنون به طور میانگین به 10 کودتا کاهش یافته است.
دوم، شهروندان بیشتری وارد مسائل سیاسی شده اند؛ برخی از آنها در قالب گروههای جامعه مدنی و برخی دیگر در قالب تلاشهای انسان دوستانه یا اعتراضی. آغاز بهار عربی در شمال آفریقا در دو سال گذشته، بقیه کشورهای این منطقه را نیز تحریک کرده است. در آنگولا و سنگال، گروههای سیاسی فعالیتهایی را آغاز کرده اند.
سوم، کناره گیری آفریقا از مدلهای اقتصادی سوسیالیستی، به طور کلی شرایط بهتری را برای زندگی افراد به وجود آورده است. برخی از کشورها مانند اتیوپی و رواندا، هنوز از این مدل استفاده میکنند. ملس زناوی، نخست وزیر اتیوپی از سال 1995 تا زمان مرگش در سال گذشته، به دستاوردهای بزرگی در این زمینه رسید. دیگر کشورها مانند کنیا و نیجریه، با از بین بردن قوانین بوروکراتیک اداری، کسب و کار بخش خصوصی را رونق بخشیده اند. به هر حال، بقیه کشورها از رونق کالاهای مصرفی، به واسطه افزایش تقاضا از سوی چین که به بزرگترین شریک تجاری آفریقا تبدیل شده، سود میبرند. طی دهه گذشته، تجارت آفریقا با چین از 11 میلیارد دلار به 166 میلیارد دلار افزایش یافته است. کشورهای زامبیا و غنا که به ترتیب داراي منابع غنی مس و نفت هستند، از ذخایر فروش این کالاها برای ساخت مدارس و بیمارستانها استفاده میکنند، حتی اگر بخشی از این بودجهها در این راهها دزدیده شود.
پیشرفت آفریقا ناگزیر مورد اغراق هم قرار میگیرد. حامیان این موضوع از پیشرفت این قاره با اصطلاحاتی مانند «قرن آفریقا»، «چین روزهای آینده» و یا «هند جدید» یاد میکنند. در مقابل، منتقدان میگویند که آفریقا در گذشته روزهای بدی را پشت سر گذاشته است. هراس آنها از این است که سرمایهگذاران خارجی افراد محلی را استثمار کنند و باعث شوند این قاره به جای پیشرفت، تحت چپاول قرار بگیرد. همچنین نگرانی آنها این است که بسیاری از مقامات فاسدند و مقاماتی که سالمند نیز از تخصص کافی برخوردار نیستند که این امر در مذاکره با سرمایهگذاران خارجی، آنها را در موقعیت پایینتری قرار میدهد.
باید صبر کرد
بزرگترین دلیلی که باید نسبت به آینده آفریقا امیدوار ماند این است که بهبار نشستن سرمایهگذاریهای گذشته زمان براست. طی دهه گذشته میلیاردها دلار در جادهها و مدارس سرمایهگذاری شده؛ انقلاب تکنولوژی به دورترین نقاط قاره رسیده؛ بسیاری از میادین نفتی و معادن طلای جدید به بهره برداری رسیده، اما هنوز درآمدی تولید نکردهاند. کمکهای خارجی نیز تاثیرگذار بودهاند. بنیاد بیل و ملیندا گیتس، از سال 2006 به تنهایی 7/1 میلیارد دلار در آفریقا سرمایهگذاری کرده، اما اذعان کرده که ایجاد تحول در این سیستم سالها زمان میبرد. برخی از این کمکها به هدر میروند، برخی جادههای جدید بی استفاده میمانند و تعداد زیادی از بشکههای نفت به سرقت میروند. با این حال، در حالی که اکنون حتی نصف کشورهای آفریقایی طبق تعریف بانک جهانی «جزو کشورهای با درآمد متوسط» نیستند (درآمد حداقل 1000 دلار در سال برای هر فرد)، اما بانک جهانی پیشبینی کرده تا سال 2025 بیشتر کشورهای آفریقایی به این جایگاه برسند.
مترجم: مریم رضایی
سه دانش آموز در یکی از رستورانهای ساحلی شبه جزیره کپ ورت سنگال، واقع در غربیترین نقطه فقیرترین قاره دنیا، دور یک iPad جمع شده و آخرین اخبار مربوط به مولداوی، یکی از ناکامترین کشورهای اروپا را مرور میکنند.
![]() |
در آفریقا خیلی چیزها به شدت تغییر کرده است. نقش جنگ، قطحی و دیکتاتورها در این قاره کمرنگتر شده است. به هر حال، مردم این قاره، درست مثل مردم چین و هند، همچنان به سختی زندگی خود را میگذرانند. هنوز هم غذای کافی برای خوردن پیدا نمیشود، کمبود امکانات آموزشی وجود دارد و ناامیدی از بی عدالتیهای روزمره، بسیاری از مردم را به فکر مهاجرت انداخته است، اما بیشتر مردم آفریقا دیگر از عاقبتی خشونت بار و نابهنگام هراسی ندارند و میتوانند به آینده فرزندانشان خوش بین باشند. این موضوع در کل آفریقا، از جمله بخش جنوب صحرای آفریقا که مرکز مشکلات بوده، صادق است.
آمارهایی که در مورد آفریقا وجود دارد، اغلب نامعتبرند، اما فعلا بیشتر ارقامی که به دست آمده نشان میدهند که توسعه انسانی در جنوب صحرای آفریقا جهش قابل توجهی داشته است. بعد از اینکه بسیاری از کشورهای منطقه برنامههای آموزشی خود را توسعه دادند و دریافت شهریه را حذف کردند، ثبت نام در دبیرستانها بین سالهای 2000 تا 2008 به میزان 48 درصد افزایش یافته است. طی دهه گذشته، مرگ و میر ناشی از بیماری مالاریا به میزان 30 درصد و ابتلا به ایدز بیش از 74 درصد کاهش یافته است. همچنین امید به زندگی حدود 10 درصد افزایش یافته و نرخ مرگ و میر نوزادان در بیشتر کشورهای آفریقایی به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
اقتصاد در حال توسعه و شکوفایی، این تفاوت برجسته را به وجود آورده است. طی ده سال گذشته، درآمد واقعی هر فرد در آفریقا بیش از 30 درصد افزایش یافته؛ در حالی که در 20 سال قبلی این میزان نزدیک به 10 درصد کاهش یافته بود. در حال حاضر، آفریقا بیشترین سرعت رشد را در میان قارههای جهان به خود اختصاص داده است. انتظار میرود تولید ناخالص داخلی (GDP) این قاره طی ده سال آینده به طور میانگین سالانه 6 درصد افزایش یابد که البته این رشد ناشی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی از 15 میلیارد دلار در سال 2002 به 37 میلیارد دلار در سال 2006 و سپس 46 میلیارد دلار در سال 2012 رسیده است.
بسیاری از کالاها و خدمات، مانند تلفن که قبلا در آفریقا کمیاب بوده اند، اکنون در دسترس هستند. در حال حاضر، درست مثل هند، از هر 4 نفر در آفریقا، 3 نفر خط موبایل دارند. انتظار میرود تا سال 2017 نزدیک به 30 درصد خانوارها دستگاه تلویزیون داشته باشند که طی بیش از 10 سال افزایش تقریبا پنج برابری را نشان میدهد.
نیجریه حتی بیش از آمریکا فیلم تولید میکند. فیلم سازان، رمان نویسان، طراحان، موسیقیدانان و دیگر هنرمندان این کشور در فضای جدیدی از امید پیشرفت میکنند. نظرسنجیهای عمومی نشان میدهند که تقریبا دو سوم مردم آفریقا فکر میکنند سال 2013 بهتر از سالهای قبل خواهد بود که این میزان رضایت دو برابر نظر مردم اروپا است.
قاره آفریقا بسیار بزرگتر از آن است که یک نسخه ثابت را دنبال کند، بنابراین کشورهای این قاره برای پیشرفت خود مسیرهای متفاوتی را در پیش گرفتهاند. از سواحل مرطوب کپ ورت گرفته تا بیابانهای خشک داخلی، سیاستمداران فعالیتهای انتخاباتی انجام میدهند. این سیاستمداران وعدههای عجیبی میدهند که برخی از آنها حتی به آن پایبند میمانند. آنها به طور جدی نهادهای دموکراتیک را تحسین میکنند. وقتی سال گذشته عبدالله واد، رییسجمهور وقت سنگال، تلاش کرد برای دوره سوم ریاست جمهوری نامزد شود، در یک کاریکاتور مورد تمسخر قرار گرفت. در آن زمان، چندین و چند کاندیدای مخالف، جبهه متحدی تشکیل داده و او را شکست دادند.
در پایان جنگ سرد تنها سه کشور آفریقایی (از میان 53 کشور در آن زمان) دارای دموکراسی بودند. از آن زمان، تعداد کشورهای دموکراتیک به 25 کشور رسیده و بسیاری از کشورهای دیگر، انتخاباتی اگرچه ناقص، اما مفید برگزار میکنند. تنها 4 کشور از 55 کشور فعلی – اریتره، سوازیلند، لیبی و سومالی – قانون اساسی چند حزبی ندارند که البته دو کشور دوم به زودی به آن دست مییابند. ارتشهای بیشتر کشورهای آفریقایی غیرفعالاند و در مقرهای خود مستقر ماندهاند. اگرچه هنوز تعدادی کشور استبدادی وجود دارد، اما تعداد رهبران خودکامه سرشناس کمتر شده است. به طور کلی، دموکراسی بیشتر به اداره بهتر حکومتها منجر شده است: سیاستمدارانی که میخواهند دوباره انتخاب شوند، باید نتایج کاری خوبی از خود به نمایش بگذارند.
راههای رستگاری
با اینکه در کشورهای آفریقایی، دموکراسی خود را ثابت کرده، اما این کشورها سه روش دیگر را برای توسعه زندگی شهروندان خود به کار گرفتهاند.
اول، بسیاری از آنها جنگ را متوقف کردهاند. جنگ و نزاعهای داخلی به طور قابل توجهی کاهش یافته است. درگیریهای محلی گاه و بیگاه ظهور میکنند، اما طی دهه گذشته جنگهای آفریقا دیگر چندان مهلک نبودهاند. نقاط تشنج همیشگی، مانند آنگولا، چاد، اریتره، لیبری و سیرالئون اکنون در آرامش هستند و زندگی میلیونها نفر از مردم این کشورها در شرایط خوبی قرار دارد. حتی کشورهایی مانند کنگو، سومالی و سودان نسبت به گذشته از آرامش بیشتری برخوردارند. بخشهایی از کشور مالی سال گذشته توسط گروههای تندرو تصرف شد، اما نیروهای فرانسوی در ماه ژانویه این مناطق را آزاد کردند؛ البته ناآرامیها هنوز ادامه دارد. تعداد کودتاها که طی سالهای 1960 تا 1990 در هر دهه به طور میانگین 20 کودتا بوده اکنون به طور میانگین به 10 کودتا کاهش یافته است.
دوم، شهروندان بیشتری وارد مسائل سیاسی شده اند؛ برخی از آنها در قالب گروههای جامعه مدنی و برخی دیگر در قالب تلاشهای انسان دوستانه یا اعتراضی. آغاز بهار عربی در شمال آفریقا در دو سال گذشته، بقیه کشورهای این منطقه را نیز تحریک کرده است. در آنگولا و سنگال، گروههای سیاسی فعالیتهایی را آغاز کرده اند.
سوم، کناره گیری آفریقا از مدلهای اقتصادی سوسیالیستی، به طور کلی شرایط بهتری را برای زندگی افراد به وجود آورده است. برخی از کشورها مانند اتیوپی و رواندا، هنوز از این مدل استفاده میکنند. ملس زناوی، نخست وزیر اتیوپی از سال 1995 تا زمان مرگش در سال گذشته، به دستاوردهای بزرگی در این زمینه رسید. دیگر کشورها مانند کنیا و نیجریه، با از بین بردن قوانین بوروکراتیک اداری، کسب و کار بخش خصوصی را رونق بخشیده اند. به هر حال، بقیه کشورها از رونق کالاهای مصرفی، به واسطه افزایش تقاضا از سوی چین که به بزرگترین شریک تجاری آفریقا تبدیل شده، سود میبرند. طی دهه گذشته، تجارت آفریقا با چین از 11 میلیارد دلار به 166 میلیارد دلار افزایش یافته است. کشورهای زامبیا و غنا که به ترتیب داراي منابع غنی مس و نفت هستند، از ذخایر فروش این کالاها برای ساخت مدارس و بیمارستانها استفاده میکنند، حتی اگر بخشی از این بودجهها در این راهها دزدیده شود.
پیشرفت آفریقا ناگزیر مورد اغراق هم قرار میگیرد. حامیان این موضوع از پیشرفت این قاره با اصطلاحاتی مانند «قرن آفریقا»، «چین روزهای آینده» و یا «هند جدید» یاد میکنند. در مقابل، منتقدان میگویند که آفریقا در گذشته روزهای بدی را پشت سر گذاشته است. هراس آنها از این است که سرمایهگذاران خارجی افراد محلی را استثمار کنند و باعث شوند این قاره به جای پیشرفت، تحت چپاول قرار بگیرد. همچنین نگرانی آنها این است که بسیاری از مقامات فاسدند و مقاماتی که سالمند نیز از تخصص کافی برخوردار نیستند که این امر در مذاکره با سرمایهگذاران خارجی، آنها را در موقعیت پایینتری قرار میدهد.
باید صبر کرد
بزرگترین دلیلی که باید نسبت به آینده آفریقا امیدوار ماند این است که بهبار نشستن سرمایهگذاریهای گذشته زمان براست. طی دهه گذشته میلیاردها دلار در جادهها و مدارس سرمایهگذاری شده؛ انقلاب تکنولوژی به دورترین نقاط قاره رسیده؛ بسیاری از میادین نفتی و معادن طلای جدید به بهره برداری رسیده، اما هنوز درآمدی تولید نکردهاند. کمکهای خارجی نیز تاثیرگذار بودهاند. بنیاد بیل و ملیندا گیتس، از سال 2006 به تنهایی 7/1 میلیارد دلار در آفریقا سرمایهگذاری کرده، اما اذعان کرده که ایجاد تحول در این سیستم سالها زمان میبرد. برخی از این کمکها به هدر میروند، برخی جادههای جدید بی استفاده میمانند و تعداد زیادی از بشکههای نفت به سرقت میروند. با این حال، در حالی که اکنون حتی نصف کشورهای آفریقایی طبق تعریف بانک جهانی «جزو کشورهای با درآمد متوسط» نیستند (درآمد حداقل 1000 دلار در سال برای هر فرد)، اما بانک جهانی پیشبینی کرده تا سال 2025 بیشتر کشورهای آفریقایی به این جایگاه برسند.