ازدواج، یکی از موضوعهای اساسی زندگی هر فرد است و در این میان، افرادی که با تدبیری مناسب به این سنت الهی عمل میکنند، شاهد پیامدهای بسیار مثبتی در زندگی خواهند بود و آرامشی عمیق در زندگیشان جاری میگردد.
حدود صدهزار مورد طلاق در جامعهی ما اتفاق افتاده که هر شنوندهای را بیدرنگ به تأمل در اینخصوص، وامیدارد. آیا این افراد، قبل از ازدواج فکر میکردند روزی با دنیایی از اندوه، میبایست از هم جدا شوند؟نکتهی قابل تأملِ بیشتر این جداییها، این است که این افراد، چندی پیش که خیلی هم دور نیست، برای دیدن یکدیگر، لحظهشماری میکردند. پس چه شد آنهمه دوستداشتنها و کلمههای عاشقانه؟! کجا رفت آنهمه اشکهای عاشقانه و نامههای رمانتیک ؟!
با بررسی بسیار ساده و گذرا در زندگی بسیاری از زوجهای جوان که بهظاهر روزی عاشق یکدیگر بودند و اینک از هم نفرت دارند، درمییابیم که آنان مفهوم عشق را اشتباه در ذهن و کالبد وجودشان، تعبیر کرده و براساس این اشتباه، تصویر رنگی و زیبایی از
طرف مقابل در ذهنشان ترسیم و زندگی مشترک خود را بدون هیچ پشتوانهی منطقی و عقلی آغاز نمودهاند.در این مقاله سعی میشود برخی از مشکلهای عشقهای زودگذر و سطحی بیان شود تا دستکم افرادی که گرفتار چنین عشقهایی شدهاند، با بررسی این نکتهها، نگاه عمیقتر و عاقلانهتری به موضوع ازدواج داشته باشند
یکی از جذابیتهایی که در عشقهای زودگذر وجود دارد، چهره و ظاهر فرد مقابلاست. آنان شیفتهی ظاهر هم میشوند و با گفتن کلمههای عاطفی و عاشقانه، تظاهر بهعلاقهمندی به خصلتهای ارزشی یکدیگر میکنند اما بعد از گذشت مدتی از ازدواج، بافروکش کردن هیجانهای کاذب از درون، به سراغ ارزشهای فرد مقابل میروند چراکهدر این زمان، چهرهی او دیگر عادی و شاید هم تکراری شده است و اکنون ویژگیهایدرونی و معنوی همسر برایشان مهم و جدی گشته و در صورتیکه با نظام ارزشیِ مورد قبولآنان سازگار نباشد، شروع به بهانهگیری و پرخاشگری میکنند و زندگی را تبدیل بهجهنمی سوزان و پراضطراب مینمایند.
پس جوانان عزیز، یادتان باشد که: «چهره و ظاهرِ مورد پسند، در ازدواج مهماست اما شرط کافی برای یک زندگیِ خوب نیست.»
سوءظنهای مکرر
از آسیبهای بسیار جدی عشقهای زودگذری که منجر به ازدواجمیشود، سوءظنهای مکرر در زندگی زناشویی میباشد. افرادی که بهراحتی با یکلبخند و یا با یک گفتوگوی ساده در یک میهمانی و بدون هیچ پشتوانهی منطقی، دل بههم میسپارند، پس از زمانی اندک بعد از ازدواج، دچار تردید میشوند که چنینفردیکه به این راحتی با من بنای دوستی و محبت را گذاشت، ممکن است با فرد دیگری همچنین بوده باشد و یا در آیندهای نزدیک، چنین رابطهای را با دیگری داشته باشد. بنابراین، مدام دچار تردید و بدبینی نسبت به همسر شده و همیشه به دیدهی یک متهم بهاو مینگرد و همین سوءظنهای مکرر، زندگی را آشفته و دچار بحران میکند.
مردان خوب و مهربان، دنبال تشکیلخانواده با دخترانی هستند که بهراحتی در دسترس نباشند
هر چهقدر یک خانم در ارتباطها و محاوراتش با مردانغریبه، راحتتر باشد، به همان میزان، ارزش و قیمتش نزد آنان پایینتر میآید و فقطزیباییهای ظاهری آن زن برای آنان جلب توجه میکند و جوهر وجودی و ارزشی آن زن،مورد بیمهری قرارمیگیرد.
پسدختر خانمهای عزیز، یادتان باشد که: «مردان خوب و مهربان، دنبال تشکیل خانواده بادخترانی هستند که بهراحتی در دسترس نباشند.»
عدم پشتوانهی خانواده
یکی از معضلهای بیشتر زوجهایی که با عشقهای خیابانی،زندگی مشترک خود را آغاز میکنند، عدم حمایت خانوادههایشان میباشد. پدر و مادرکه سالها فرزندان را در چتر حمایتی خود قراردادهاند و آرزوی یک زندگی خوب را برایفرزندانشان داشتهاند، ناگهان با انتخابی از طرف فرزندشان مواجه میشوند که شایدبه هیچ وجه تناسبی با خانوادهی آنان نداشته باشد. بنابراین، تنها با اصرار وپافشاری فرزندشان، تن به رضایت به این ازدواج میدهند و گاهی هم هیچوقت چنینازدواجی را حتی بهظاهر، تأیید نمیکنند.
چنین زوجهایی که مورد حمایت مادی و معنوی خانواده قرارنمیگیرند، بهطورمعمول، بعد از زمان کوتاهی از زندگی مشترک، دچار طوفانهای شدیدی در عرصهی زندگیمیشوند و چون تکیهگاه محکمی ندارند، گاهی بادبانهای کشتی زندگیشان در اینبحرانها میشکند و بازسازی این بادبان شکسته، شاید بسیار سخت و گاهی هم غیرممکنباشد.
پس جوانان عزیز، یادتان باشدکه: «خانواده، مهمترین پشتوانهی یک زوج جوان در عرصهی زندگی خواهد بود. سعیکنید همواره از حمایت آنان در تصمیمها برخوردار باشید.»
کاهش احساسهای عاشقانه
زوجهایی که با عشقی کاذب و بدون منطق، زندگی مشترک خود را آغاز میکنند، بهدلیل طغیان بیاساس احساسهایشان در ابراز علاقه در ابتدای آشنایی، پس ازازدواج، بهطور طبیعی این معاشقه و فوران احساسها، رو به تنزل میرود و این درحالیست که انتظارها و توقعهای گذشته همچنان باقیست و در این شرایط، طرفیناحساسهای خود را با قبل از ازدواج مقایسه کرده و دچار تناقض میشوند و چنین برداشتمیکنند که طرف مقابل، تمام آنچه را که در گذشته بیان داشته، دروغ گفته است.
در زندگی منطقی، این نکته قابلتوجه است که زوجین هر روز نسبت به یکدیگر عاشقتر میشوند و حرارت احساسها وعواطفشان نسبت به هم بیشتر و عاشقانهتر میشود، در صورتیکه در زندگیغیرمنطقی، زندگی روزبهروز غیرقابل تحملتر میشود و زن و شوهر از یکدیگر دورترمیشوند.
سرد شدن آتشعشق
ازدواجهای بیمنطقیکه بر پایهی تدبیر بنا نشده و زوجین بهراحتی به یکدیگر دل میسپارند و مسیر مشترکیک زندگی را آغاز میکنند، بعد از گذشت مدتی، دچار بحرانهای شدید عاطفی، روحی وخانوادگی میشوند. آنان تازه به سراغ ارزشها میروند و متوجه میشوند اصول مهمی درزندگی هست که میبایست در طرف مقابل وجود داشته باشد و اکنون همسرشان فاقد آنهاست. اینگونه افراد بهطور معمول بدون هیچ منطقی، ساز جدایی را سر میدهند و بهراحتیدم از طلاق میزنند. آنان که در فاصلهای نه چندان دور، بهراحتی دل به محبوبشاندادند، اینک نیز به همان راحتی از او میگذرند و عشق خویش را در جایی دیگر جستوجوو بهسادگی، یک زندگی مشترک را نابود میکنند.
جوانان عزیز بهطور حتم باید توجه داشته باشند که زندگیمشترک، یک شوخی نیست و طرفین میبایست با یک بررسی دقیق و مشاورههای مختلف، اینمسیر را آغاز نمایند و افراد قبل از اینکه گرفتار احساسهای عاطفی با کسی شوند،معیارها و ویژگیهای مورد نظرشان را در زندگی، مشخص و بر آن اساس، اقدام نمایند تالحظههای زیبایی در زندگی برایشان رقم بخورد.
حدود صدهزار مورد طلاق در جامعهی ما اتفاق افتاده که هر شنوندهای را بیدرنگ به تأمل در اینخصوص، وامیدارد. آیا این افراد، قبل از ازدواج فکر میکردند روزی با دنیایی از اندوه، میبایست از هم جدا شوند؟نکتهی قابل تأملِ بیشتر این جداییها، این است که این افراد، چندی پیش که خیلی هم دور نیست، برای دیدن یکدیگر، لحظهشماری میکردند. پس چه شد آنهمه دوستداشتنها و کلمههای عاشقانه؟! کجا رفت آنهمه اشکهای عاشقانه و نامههای رمانتیک ؟!
با بررسی بسیار ساده و گذرا در زندگی بسیاری از زوجهای جوان که بهظاهر روزی عاشق یکدیگر بودند و اینک از هم نفرت دارند، درمییابیم که آنان مفهوم عشق را اشتباه در ذهن و کالبد وجودشان، تعبیر کرده و براساس این اشتباه، تصویر رنگی و زیبایی از
طرف مقابل در ذهنشان ترسیم و زندگی مشترک خود را بدون هیچ پشتوانهی منطقی و عقلی آغاز نمودهاند.در این مقاله سعی میشود برخی از مشکلهای عشقهای زودگذر و سطحی بیان شود تا دستکم افرادی که گرفتار چنین عشقهایی شدهاند، با بررسی این نکتهها، نگاه عمیقتر و عاقلانهتری به موضوع ازدواج داشته باشند
یکی از جذابیتهایی که در عشقهای زودگذر وجود دارد، چهره و ظاهر فرد مقابلاست. آنان شیفتهی ظاهر هم میشوند و با گفتن کلمههای عاطفی و عاشقانه، تظاهر بهعلاقهمندی به خصلتهای ارزشی یکدیگر میکنند اما بعد از گذشت مدتی از ازدواج، بافروکش کردن هیجانهای کاذب از درون، به سراغ ارزشهای فرد مقابل میروند چراکهدر این زمان، چهرهی او دیگر عادی و شاید هم تکراری شده است و اکنون ویژگیهایدرونی و معنوی همسر برایشان مهم و جدی گشته و در صورتیکه با نظام ارزشیِ مورد قبولآنان سازگار نباشد، شروع به بهانهگیری و پرخاشگری میکنند و زندگی را تبدیل بهجهنمی سوزان و پراضطراب مینمایند.
پس جوانان عزیز، یادتان باشد که: «چهره و ظاهرِ مورد پسند، در ازدواج مهماست اما شرط کافی برای یک زندگیِ خوب نیست.»
سوءظنهای مکرر
از آسیبهای بسیار جدی عشقهای زودگذری که منجر به ازدواجمیشود، سوءظنهای مکرر در زندگی زناشویی میباشد. افرادی که بهراحتی با یکلبخند و یا با یک گفتوگوی ساده در یک میهمانی و بدون هیچ پشتوانهی منطقی، دل بههم میسپارند، پس از زمانی اندک بعد از ازدواج، دچار تردید میشوند که چنینفردیکه به این راحتی با من بنای دوستی و محبت را گذاشت، ممکن است با فرد دیگری همچنین بوده باشد و یا در آیندهای نزدیک، چنین رابطهای را با دیگری داشته باشد. بنابراین، مدام دچار تردید و بدبینی نسبت به همسر شده و همیشه به دیدهی یک متهم بهاو مینگرد و همین سوءظنهای مکرر، زندگی را آشفته و دچار بحران میکند.
مردان خوب و مهربان، دنبال تشکیلخانواده با دخترانی هستند که بهراحتی در دسترس نباشند
هر چهقدر یک خانم در ارتباطها و محاوراتش با مردانغریبه، راحتتر باشد، به همان میزان، ارزش و قیمتش نزد آنان پایینتر میآید و فقطزیباییهای ظاهری آن زن برای آنان جلب توجه میکند و جوهر وجودی و ارزشی آن زن،مورد بیمهری قرارمیگیرد.
پسدختر خانمهای عزیز، یادتان باشد که: «مردان خوب و مهربان، دنبال تشکیل خانواده بادخترانی هستند که بهراحتی در دسترس نباشند.»
عدم پشتوانهی خانواده
یکی از معضلهای بیشتر زوجهایی که با عشقهای خیابانی،زندگی مشترک خود را آغاز میکنند، عدم حمایت خانوادههایشان میباشد. پدر و مادرکه سالها فرزندان را در چتر حمایتی خود قراردادهاند و آرزوی یک زندگی خوب را برایفرزندانشان داشتهاند، ناگهان با انتخابی از طرف فرزندشان مواجه میشوند که شایدبه هیچ وجه تناسبی با خانوادهی آنان نداشته باشد. بنابراین، تنها با اصرار وپافشاری فرزندشان، تن به رضایت به این ازدواج میدهند و گاهی هم هیچوقت چنینازدواجی را حتی بهظاهر، تأیید نمیکنند.
چنین زوجهایی که مورد حمایت مادی و معنوی خانواده قرارنمیگیرند، بهطورمعمول، بعد از زمان کوتاهی از زندگی مشترک، دچار طوفانهای شدیدی در عرصهی زندگیمیشوند و چون تکیهگاه محکمی ندارند، گاهی بادبانهای کشتی زندگیشان در اینبحرانها میشکند و بازسازی این بادبان شکسته، شاید بسیار سخت و گاهی هم غیرممکنباشد.
پس جوانان عزیز، یادتان باشدکه: «خانواده، مهمترین پشتوانهی یک زوج جوان در عرصهی زندگی خواهد بود. سعیکنید همواره از حمایت آنان در تصمیمها برخوردار باشید.»
کاهش احساسهای عاشقانه
زوجهایی که با عشقی کاذب و بدون منطق، زندگی مشترک خود را آغاز میکنند، بهدلیل طغیان بیاساس احساسهایشان در ابراز علاقه در ابتدای آشنایی، پس ازازدواج، بهطور طبیعی این معاشقه و فوران احساسها، رو به تنزل میرود و این درحالیست که انتظارها و توقعهای گذشته همچنان باقیست و در این شرایط، طرفیناحساسهای خود را با قبل از ازدواج مقایسه کرده و دچار تناقض میشوند و چنین برداشتمیکنند که طرف مقابل، تمام آنچه را که در گذشته بیان داشته، دروغ گفته است.
در زندگی منطقی، این نکته قابلتوجه است که زوجین هر روز نسبت به یکدیگر عاشقتر میشوند و حرارت احساسها وعواطفشان نسبت به هم بیشتر و عاشقانهتر میشود، در صورتیکه در زندگیغیرمنطقی، زندگی روزبهروز غیرقابل تحملتر میشود و زن و شوهر از یکدیگر دورترمیشوند.
سرد شدن آتشعشق
ازدواجهای بیمنطقیکه بر پایهی تدبیر بنا نشده و زوجین بهراحتی به یکدیگر دل میسپارند و مسیر مشترکیک زندگی را آغاز میکنند، بعد از گذشت مدتی، دچار بحرانهای شدید عاطفی، روحی وخانوادگی میشوند. آنان تازه به سراغ ارزشها میروند و متوجه میشوند اصول مهمی درزندگی هست که میبایست در طرف مقابل وجود داشته باشد و اکنون همسرشان فاقد آنهاست. اینگونه افراد بهطور معمول بدون هیچ منطقی، ساز جدایی را سر میدهند و بهراحتیدم از طلاق میزنند. آنان که در فاصلهای نه چندان دور، بهراحتی دل به محبوبشاندادند، اینک نیز به همان راحتی از او میگذرند و عشق خویش را در جایی دیگر جستوجوو بهسادگی، یک زندگی مشترک را نابود میکنند.
جوانان عزیز بهطور حتم باید توجه داشته باشند که زندگیمشترک، یک شوخی نیست و طرفین میبایست با یک بررسی دقیق و مشاورههای مختلف، اینمسیر را آغاز نمایند و افراد قبل از اینکه گرفتار احساسهای عاطفی با کسی شوند،معیارها و ویژگیهای مورد نظرشان را در زندگی، مشخص و بر آن اساس، اقدام نمایند تالحظههای زیبایی در زندگی برایشان رقم بخورد.