h_moraki
عضو جدید
يادمه دبيرستان كه بوديم دبيرمون يه قضيه رو كه مي داد تا اثبات كنيم از روشهاي مختلفي مي شد حلش كرد؛ استدلال استنتاجي روش بازگشتي استقراي رياضي و ... . بعضي روش ها هم به اينكه جواب درسته كمك مي كردن اما قضيه رو اثبات نمي كردن مثل استدلال استقرايي. بچه ها هم هر كي به يه روشي مي رفت تا اينكه به جواب برسه و اگه هم يه جايي اشتباه مي كرد دبير يا خيلي كم ازش نمره كم مي كرد يا اينكه اصلا نا ديده مي گرفت و نمره كاملو بهش مي داد يه عده هم كه از روش غلط مي رفتن مثل روش استدلال استقرايي و معلم هم بهشون نيمي از نمره رو مي داد چون عده اي هم بودن كه به سوال جواب نمي دادن و بايد فرقي بينشون قايل مي شد.
چند وقته دارم به قضيه خدا فكر مي كنم هر كي از يه راهي براي رسيدن به اثباتش تلاش مي كنه ؛ استدلال اسلامي استدلال زرتشتي استدلال مسيحي استدلال يهودي و هزاران استدلال ديگه.
من با توجه به اينكه از اول بابا مامانم با استدلال اسلامي آشنا بودن و به من هم ياد دادن و من هم بيشتر با فرضيات اين استدلال آشنا بودم به سمت اين استدلال رفتم و با اون خدام رو اثبات كردم و هر چند خوبه آدم با استدلال هاي ديگه آشنا باشه و روش اونها هم بدونه اما چونكه من نه وقت داشتم و نه حوصله كه اينهمه استدلال رو ياد بگيرم به همين استدلال قناعت كردم و تا الان هم هيچ اشتباهي در اين استدلال و فرضياتش نديدم و هر ايرادي رو هم كه بر اين مكتب ديدم از اصول و فرضيات اون نبوده بلكه از حواشي و يا آشنا نبودن به مساله بوده و هر ايرادي كه بر اون گرفته ميشه منو بيشتر به اين مكتب نزديك مي كنه چون مي بينم تا حالا كسي نتونسته بر اصول اون اشكالي وارد بكنه، با اين حال خوشحالم كه به سمت حل مساله رتم و اگه روزي هم بفهمم اشتباه كردم ( كه مي دونم كه اينطور نيست) بازم خيالم راحته چون با يه معلمي طرفم كه برگه ها رو دست بالا تصحيح مي كنه.
يادمه سال اول دبيرستان توي درس زيست شناسي يه دانشمندي بود كه مي خواست نظريه پيدايش خود بخود رو اثبات كنه و چون با اين نظريه خودشم موافق بود همه آزمايش هاش در جهتي بود كه فرضشو ثابت مي كرد، با تو اين استدلال سعي كردم از بيرون به مساله نگاه بكنم و تمام جوانبو سنجيدم جواب داد واستدلالم از روي تعصب نبود.
چند وقته دارم به قضيه خدا فكر مي كنم هر كي از يه راهي براي رسيدن به اثباتش تلاش مي كنه ؛ استدلال اسلامي استدلال زرتشتي استدلال مسيحي استدلال يهودي و هزاران استدلال ديگه.
من با توجه به اينكه از اول بابا مامانم با استدلال اسلامي آشنا بودن و به من هم ياد دادن و من هم بيشتر با فرضيات اين استدلال آشنا بودم به سمت اين استدلال رفتم و با اون خدام رو اثبات كردم و هر چند خوبه آدم با استدلال هاي ديگه آشنا باشه و روش اونها هم بدونه اما چونكه من نه وقت داشتم و نه حوصله كه اينهمه استدلال رو ياد بگيرم به همين استدلال قناعت كردم و تا الان هم هيچ اشتباهي در اين استدلال و فرضياتش نديدم و هر ايرادي رو هم كه بر اين مكتب ديدم از اصول و فرضيات اون نبوده بلكه از حواشي و يا آشنا نبودن به مساله بوده و هر ايرادي كه بر اون گرفته ميشه منو بيشتر به اين مكتب نزديك مي كنه چون مي بينم تا حالا كسي نتونسته بر اصول اون اشكالي وارد بكنه، با اين حال خوشحالم كه به سمت حل مساله رتم و اگه روزي هم بفهمم اشتباه كردم ( كه مي دونم كه اينطور نيست) بازم خيالم راحته چون با يه معلمي طرفم كه برگه ها رو دست بالا تصحيح مي كنه.
يادمه سال اول دبيرستان توي درس زيست شناسي يه دانشمندي بود كه مي خواست نظريه پيدايش خود بخود رو اثبات كنه و چون با اين نظريه خودشم موافق بود همه آزمايش هاش در جهتي بود كه فرضشو ثابت مي كرد، با تو اين استدلال سعي كردم از بيرون به مساله نگاه بكنم و تمام جوانبو سنجيدم جواب داد واستدلالم از روي تعصب نبود.
آخرین ویرایش: