[FONT="]متن زیر از کتاب استاد عشق که زندگی پرفسور حسابی به قلم فرزندشون ایرج حسابی هست [/FONT]
[FONT="]یه قسمتایی از این کتاب برام جالب بود یکیش همینه که مینویسم [/FONT]
[FONT="]دانشگاه شیکاگو بسیار پیشرفته بود مهم تر از هر چیز ازمایشگاه های متعدد و معتبر ان بود من در یک لابراتور پیشرفته اپتیک مشغول به کار شدم [/FONT]
[FONT="]در خوابگاه دانشگاه هم اتاق مجهزی برای اقامت به من داده بودند از نظر وسایل رفاهی مثل اتاق یک هتل بسیار خوب بود ادم باورش نمیشد این اتاق در دانشگاه باشد معلوم بود که همه چیز را برای دلگرمی محققین و اساتید فراهم کرده بودند [/FONT]
[FONT="]نکته خیلی مهم و حائز اهمیت آزمایشگاه ها و چگونگی تجهیزات ان بود [/FONT]
[FONT="]یک نمونه از ان مربوط به میزی میشد که در ان ازمایشگاه به من داده بودند این میز کشوی کوچکی داشت از روی کنجکاوی ان را بیرون کشیدم و با کمال تعجب چشمم به یک دسته چک افتاد دسته چک را برداشتم و متوجه شدم تمام برگ های ان امضا شده است [/FONT]
[FONT="]فورا ان را نزد پروفسوری که رئیس ازمایشگاه ها و استاد راهنمای خودم بود بردم چک را به او دادم و گفتم ببخشید ظاهرا این دسته چک مربوط به پژوهشگر قبلی بوده و در کشوی میز من جا مانده است و اضافه کردم مواظب باشید چون تمام برگ های ان امضا شده است [/FONT]
[FONT="]پروفسور با لبخند تعجب اوری به من گفت این دسته چک را دانشگاه برای شما مانند تمام پژوهشگران دیگر آماده کرده است تا اگر در هنگام از آزمایش ها به تجهیزاتی نیاز داشتید بدون معطلی به کمپانی های شازنده تجهیزات اطلاع بدهید آن ها تجهیزات را برای شما می اورند و راه می اندازند و بعد فاکتوری به شما میدهند شما هم مبلغ فاکتور شده را روی چک می نویسید و تحویل ان کمپانی می دهید به این ترتیب ازمایش های شما با سرعت بیش تری پیش میروند[/FONT]
[FONT="]توضیح پروفسور مرا شگفت زده کرد و از ایشلن پرسیدم اگر کسی از این چک سواستفاده کرد شما چه خواهید کرد؟[/FONT]
[FONT="]پاسخ داد بله حق باشماست ولی باید قبول کنید که درصد پیشرفتی که ما در سال بر اساس این اعتماد به دست می اوریم قابل مقایسه با خطایی که ممکن است اتفاق بیفتد نیست [/FONT]
[FONT="]یه قسمتایی از این کتاب برام جالب بود یکیش همینه که مینویسم [/FONT]
[FONT="]دانشگاه شیکاگو بسیار پیشرفته بود مهم تر از هر چیز ازمایشگاه های متعدد و معتبر ان بود من در یک لابراتور پیشرفته اپتیک مشغول به کار شدم [/FONT]
[FONT="]در خوابگاه دانشگاه هم اتاق مجهزی برای اقامت به من داده بودند از نظر وسایل رفاهی مثل اتاق یک هتل بسیار خوب بود ادم باورش نمیشد این اتاق در دانشگاه باشد معلوم بود که همه چیز را برای دلگرمی محققین و اساتید فراهم کرده بودند [/FONT]
[FONT="]نکته خیلی مهم و حائز اهمیت آزمایشگاه ها و چگونگی تجهیزات ان بود [/FONT]
[FONT="]یک نمونه از ان مربوط به میزی میشد که در ان ازمایشگاه به من داده بودند این میز کشوی کوچکی داشت از روی کنجکاوی ان را بیرون کشیدم و با کمال تعجب چشمم به یک دسته چک افتاد دسته چک را برداشتم و متوجه شدم تمام برگ های ان امضا شده است [/FONT]
[FONT="]فورا ان را نزد پروفسوری که رئیس ازمایشگاه ها و استاد راهنمای خودم بود بردم چک را به او دادم و گفتم ببخشید ظاهرا این دسته چک مربوط به پژوهشگر قبلی بوده و در کشوی میز من جا مانده است و اضافه کردم مواظب باشید چون تمام برگ های ان امضا شده است [/FONT]
[FONT="]پروفسور با لبخند تعجب اوری به من گفت این دسته چک را دانشگاه برای شما مانند تمام پژوهشگران دیگر آماده کرده است تا اگر در هنگام از آزمایش ها به تجهیزاتی نیاز داشتید بدون معطلی به کمپانی های شازنده تجهیزات اطلاع بدهید آن ها تجهیزات را برای شما می اورند و راه می اندازند و بعد فاکتوری به شما میدهند شما هم مبلغ فاکتور شده را روی چک می نویسید و تحویل ان کمپانی می دهید به این ترتیب ازمایش های شما با سرعت بیش تری پیش میروند[/FONT]
[FONT="]توضیح پروفسور مرا شگفت زده کرد و از ایشلن پرسیدم اگر کسی از این چک سواستفاده کرد شما چه خواهید کرد؟[/FONT]
[FONT="]پاسخ داد بله حق باشماست ولی باید قبول کنید که درصد پیشرفتی که ما در سال بر اساس این اعتماد به دست می اوریم قابل مقایسه با خطایی که ممکن است اتفاق بیفتد نیست [/FONT]