از خلق و خوی خودمون (ایرانیان) بیشتر بدانیم!

[A.R-KH-A]

خوب دوستان خوبم همون طور که گفتم
میخوام پارگرافهایی از کتاب جامعه شناسی خودمانی آقای نراقی را شما بنویسم.
البته میدونم که ممکنه ناراحت بشین ولی به قول مشتی حسن:

مخاطب من شما نيستيد بلكه نفر كناري شماست !
​

خوب دیگه این کتاب در عین حالی که همه رو میخندونه ولی در اصل ادم رو از علل عقب موندگی ما ایرانیان آگاه میکنه.
ممکنه تو پستهای دیگه اسمی از یه شهری اورده بشه ولی بخودتون نگیرن چون مخاطب این کتاب نه شمایید نه من!!!
بلکه تمامی ایرانیها هستن.
چاپ اول این کتاب در بهار سال 80 بوده (زمان آقای خاتمی) و چاپ نهم این کتاب که در بهار 83 بوده در اختیار من هست.
چرا این رو میگم از این لحاظه وقتی تو ایران چاپ کتابهای روانشناسی عمومی غربی ها به شدت تکثیر چاپ میشه ولی اکثر مخاطبان اونا نتیجه نمیگرن بدلیل نشناختن روحیه ی ما ایرانیاس!
البته کتاب کار خاصی نکرده و فقط عینیات رو نوشته ولی با هنر نویسندگی با خرد ایرانی!
به قول جرج اورول نویسنده ی خوب کسی هست که واقعیات رو بنویسه!
به همین خاطر من خوندن این کتاب رو به همه ایرانیانی که قلبشان برای زادگاهشان میتپد رو توصیه میکنم.
فقط بگم من ترتیب ها رو به هم میزنم و از پارگرافهای جالبش برای شما میزارم تا بخونین و لذت ببرید و البته کمی آگاه بشید.
برای آشنایی از این کتاب و خود نویسنده اینجا برید
یه کتاب باحال:جامعه شناسی خودمانی

 

[A.R-KH-A]

>فصل قهرمان پروری و استبداد زدگی صفحه 53

>فصل قهرمان پروری و استبداد زدگی صفحه 53

وقتی گالیله را برای استغفار "کلیسا پسند"!! به محاکمه می بردند،تمامی پیروان و شاگردانش با دلهره و اضطراب در پشت دربهای بسته مدتها به انتظار صف کشیده بودند که استادشان و بزرگشان،رهبر فکری شان علی رغم فشار های طاقت فرسای ارشادی!! داخل دادگاه سربلند و سرافراز،با گامهای استوار پای به بیرون نهد و بگوید...زمین هنوز می چرخد.اما دریغ که استاد سرافکنده و پژمرده،رنجور از فشارهای تحمل کرده، سر به زیر از ابراز آن چه که خود هرگز به آن ایمان نداشت،آرام و آهسته به قرائت استغارنامه!! برای همه آن چه که بر خلاف عقیده کلیسا تا به امروز گفته بود پرداخت...آن چه برای پیروانش مانده بود،یاس بود، و سرشکستگی ... از شاگردانش یکی فریاد زد:

"بیچاره ملتی که قهرمانش را از دست بدهد"
​

و در این جا برتولد برشت از قول گالیله چه زیبا می گوید:

"بیچاره ملتی که به قهرمان نیاز داشته باشد"

​

و ما می بینیم که چه غیر زیبا سرار تاریخمان مملو است از قهرمان بازی و قهرمان پروری.

 

[A.R-KH-A]

>>فصل همه چيز داني ما صفحه 137

>>فصل همه چيز داني ما صفحه 137

کمتر هموطني را ملاحظه ميکنيد که هنگامي که در مقابل سوالي قرار بگيرد و پاسخ آن را نميداند، از کلمه ي "نميدانم" استفاده کند.از استثناء که بگذريم اين روش تقريبا مقبول و جا افتاده است که اگر هم نميخواهيم پاسخ غير واقعي بدهيم "چون نميدانيم"،سعي مي کنيم سوال را با يک سوال ديگر پاسخ دهيم.
-ببخشيد آقا،کوچه ... کجاست؟
-ببينم کجا آدرس داده اند؟
سوال در مقابل سوال به جاي پاسخ.