ازادی بیان

___

عضو جدید
بين يك آمريكايي و شورويايي درباره «آزادي» گفت‌وگويي رخ مي‌دهد. آمريكايي مي‌گويد آنقدر «آزادي» در كشور من وجود دارد كه من مي‌توانم جلوي كاخ سفيد بروم و تظاهرات اعتراضي بكنم و شعار «مرگ بر آمريكا» بدهم و كسي هم مزاحمم نشود و دردسري هم برايم بوجود نيايد.
در مقابل شورويايي نيز گفته بود در كشور من نيز آنقدر «آزادي» وجود دارد كه من مي‌توانم جلوي سفارت آمريكا در مسكو بروم و تظاهرات اعتراض آميز بكنم و شعار «مرگ بر آمريكا» بدهم و كسي هم مزاحمم نشود و دردسري هم برايم بوجود نيايد!
 

___

عضو جدید
امروزه آزادی بیان بصورت گسترده‌ای یکی از حقوق بشر تلقی میشود؛ بدین معنی که انسان‌ها «بخاطر انسان بودنشان» حق آزادی بیان دارند. بصورت تاریخی مفهوم حقوق بشر ریشه در مفهوم «حقوق طبیعی» دارد که خود تکامل یافته مفهوم «قوانین طبیعی» است. قوانین طبیعی مجموعه‌ای از اصول و قوانین رفتاری مناسب تصور می‌شدند که که وجودی ذاتی و طبیعی برای آنها فرض میشد و معمولاً مشروعیت خود را از آنکه توسط خدا، و نه انسان‌ها، وضع شده‌اند کسب میکردند. این مفهوم در شکل تکامل یافته اش به مفهوم «حقوق طبیعی» بدل می‌شود که حقوقی برای انسان‌ها بدلیل وجود قوانین طبیعی ایجاد میکند. مثلاً جان لاک معتقد بود که قوانین طبیعی خدا ایجاب میکند که هیچکس به حیات، سلامتی، اموال و آزادی دیگران تجاوز نکند و بنابراین این «حق طبیعی» هر انسانی است که کسی به حیات، اموال یا آزادی‌های او تجاوز نکند. در قرن نانزدهم میلادی ایده «حقوق طبیعی» مورد انتقادات زیادی قرار گرفت؛ خصوصاً به دلیل اینکه طرفداران حقوق طبیعی آنچنان راجع به این موضوعات بحث میکردند که انگار وجود این حقوق و مالکیت آنها توسط انسانها واقعیت مسلم است. جرمی بنتهام که ایده «حقوق طبیعی» را مزخرف و بی اساس می‌دانست، معتقد بود که تنها واقعیت تجربی، قوانینی است که در هر جامعه خاص حکومت‌ها وضع میکنند - طرفداران «حقوق طبیعی» تنها آرزو دارند که آن حقوق موجود باشند. امروزه فلاسفه استدلالات فراوانی در توجیح حقوق بشر (که شکل نوین و گسترش یافته مفهوم حقوق طبیعی است) فراهم کرده اند؛ تقریباً در هر فلسفه اخلاق می‌توان از شکلی از حقوق بشر دفاع کرد. بسته به فلسفه اتخاذ شده، مبنای حقوق بشر می‌تواند احترامی که باید به انسان‌ها گذاشت، مالکیت او بر خودش، فواید ذاتی این حقوق و غیره قرار داد. وسعت استدلال‌های موجود این فایده را دارد که طیف‌های فکری مختلف را در مفهوم کلی حقوق بشر در کنار هم جمع می‌کند. اما تعدد استدلال‌ها مشکل زا نیز هست. نظریات و فلسفه‌های مختلف دسته بندی‌های مختلفی از مفاد حقوق بشر ارائه می‌کنند. به عنوان مثال، مشخص کردن حدود آزادی بیان (به عنوان یکی از حقوق بشر) مناقشه برانگیز است. از طرف دیگر با وجود استدلال‌های فراوان مدافع حقوق بشر، و پذیرش گسترده آن، فلاسفه‌ای هستند که مفهوم حقوق بشر را از اساس رد می‌کنند؛ به عنوان مثال السدیر مک‌اینتایر در شیوه استدلالی ای که یادآور شیوه جرمی بنتهام است، اعتقاد به وجود «حقوقی که انسان‌ها بخواطر انسان بودنشان دارند»، را همانند اعتقاد به جادوگری و اسب شاخ دار می‌داند.
 

*Essi*

اخراجی موقت
البته اینجا آزادی بیشتر است.

ما میتوانیم تخم مرغ هم به سمت سفارت آمریکا پرتاب کنیم و رو دیوارهای سفارت ،نقاشی اسکلت و جمجمه بکشیم و از در و دیوارش بریم بالا و جاسوس دستگیر کنیم.
 

Similar threads

بالا