آیین زرتشت هخامنشیان... در رابطه با حجاب..

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
زرتشت در حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح، در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کرده‌است.[۵]
بر پایهٔ آنچه موبد «رستم شهرزادی» گفته‌است، پوشش زن باید به گونه‌ای باشد که حتا یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمده‌است: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می‌پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز می‌کنیم».[۶]
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیت‏های میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین می‏خوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده می‏کنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد. چنان‏ که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
در کتاب دینی زرتشتیان اوستا و گات ها لباس يا كيفيت خاصي براي حجاب زنان واجب نشده است و قانون نامه ای وجود ندارد که زرتشتیان را ملزم به پوشانیدن سر و موی خود کند.
کوروش نیکنام دارای دكترای فلسفه زرتشت از دانشكده هندوستان و نماینده سابق زرتشیان در مجلس چندین پرسش را پاسخ داده است:[۷]
  • آیا در اوستا قانون حجاب برای زن وجود دارد ؟
زن و مرد در تاریخ ایران باستان همواره با پوشش مناسب و زیبا در کنار یکدیگر زندگی کرده اند و این قانونی در اوستا نیست.
  • در باور زرتشتی حجاب برای بانوان چگونه تعریف شده است ؟
واژه حجاب در فرهنگ واژگان پارسی نیست ، اگر پرسش شما در مورد پوشش بانوان است . در ایران باستان زنان ومردان را هیچگاه برهنه نمی بینیم ، نسبت به محل زندگی ، آب وهوا وشیوه کار و زندگی هر شهر و روستا پوشش های گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی ، مازندرانی ،کرد ، لر ، بلوچ ، بختیاری ، اقوام دیگر و زرتشتیان مشاهده می کنیم . از ویژگی هایی که در اینگونه پوشش ها به شکل یکسان وجود دارد دو چیز است ، نخست اینکه این پوشش ها با رنگ های طبیعت همگون است یعنی رنگ های سرخ ، سبز ، ارغوانی ، زرد ودیگر زنگ ها در پوشش آنان بوده وکمتر از رنگ های تیره به ویژه سیاه استفاده می شده چون باور داشتند رنگ های کبود ، افسردگی آور وغم انگیز است . دوم اینکه در همه پوشش ها دستان زن و مرد برای انجام کار ها به ویژه برای کشاورزی آزاد بود، نمونه پوشش ها را در اقوام لر، کرد، بلوچ، گیلکی و... می توان یافت.
  • چرا در هنگام نیایش باید كلاه یا روسری بر سر داشته باشیم ؟
در باور سنتی و گزارش اوستا، هاله ی از روشنایی به نام خُوَرِنَه (فر) پیرامون تن ِ انسان را فرا گرفته است این هالة نور در انسانهایی كه نیكوكار باشند و به خداوند نزدیكتر شوند با شعاع بیشتری همراه است چون این هاله نور ، پیرامون سر انسان بیشتر است عقیده بر این است كه به هنگام نیایش و برای ایجاد تمركز حواس به هنگام راز و نیاز با خداوند بایستی سرها پوشیده باشند از سوی دیگر پوشیدن سر به هنگام نیایش هماهنگی در چهره ها ایجاد می كند و چهرة انسان روحانی تر خواهد بود .
مادها

برپایهٔ پذیرفته‌شده‌ترین نظریهٔ کنونی، آریاییانی که به فلات ایران آمدند، به سه دستهٔ اصلی تقسیم شدند: مادها، پارس‌ها و پارت‌ها. مادها نخستین دودمان ایرانی را در ایران تشکیل دادند. دولت ماد را مي توان پيشاهنگ دولت آريايي و دولت بزرگ هخامنشي دانست چه «هووخشتر» دولتهاي نيرومند آن زمان يعني آشور و بابل را ضعيف ساخت و بر ارمنستان و آسياي صغير تا رود هاليس دست يافت . عيلام ، پارس ، هيرکاني ، طبرستان و باکتري از دولت ماد اطاعت ميکردند. اين دولت اصول کشورداري قبايل متحد و فنون نوين جنگ را بوجود آورد. چنانکه کوروش بزرگ پس از فتح ماد همدان را که پايتخت دولت ماد بود، مرکز پادشاهي خود قرار داد و پارسيان از آداب و رسوم و حتي طرز پوشاک مادها بهره مند شدند. [۸]
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» دربارهٔ پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجستهٔ برجا مانده می‌گوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه دربارهٔ آن نقوش چنین می‌نویسد:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می‌شوند. به نظر می‌رسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده‌اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»[۹]
هخامنشیان

به نظر می‌رسد که پوشش زنان در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. پیرامون پوشاک زنان در این دوره چنین نوشته شده‌اند: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی بر می‌خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که ازپهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل برروی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»[۱۰]
ویل دورانت دربارهٔ زنان در دوران هخامنشیان می‌گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز درتخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی‌شد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش‌هایی که درایران باستان برجای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد.»[۱۱]
همچنین توسط یک هیئت روس در دره پازیریک قطعه فرشی کشف شده است که مراسم مذهبی را ترسیم می کنند که توسط چهار زن جشن گرفته شده است. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند. رنگ پوست شخصیت ها سفید، چشم هایشان قهوه ای و موهایشان آبی است. در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجه است، فرضیه ای که توسط هرودوت پیش از این تایید شده است.[۱۲]
اشکانیان

پس از هخامنشیان و تاخت و تاز اسکندر مقدونی به ایران، هنگامی که وضعیت سلوکیان آشفته بود، اشکانیان ایرانی که از پارت‌ها بودند، به حکومت رسیدند.[نیازمند منبع] در این دوران که نفوذ ادیان بودایی و مسیحیت از شرق و غرب، آیین زرتشتی را کم‌رنگ نموده بود، زنان ایرانی همچون گذشته دارای حجاب[نیازمند منبع] پوشیده‌ای بوده‌اند.
در این باره چنین می‌خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین‌دار و یقه راست بوده‌است. پیراهن دیگری داشته‌اند که روی اولی می‌پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمنا یقه باز بوده‌است. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»[۱۳]

درجای دیگر آمده‌است: «چادر زنان اشکانی به رنگ‌های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده‌است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می‌افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می‌پوشانیده‌است.»[۱۴]

درکتاب «پارتیان» نیزآمده‌است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن می‌کردند، با شنلی که برافکنده می‌شد و نیز نقابی داشتند که معمولا به پس سر می‌آویختند.»[نیازمند منبع]
همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمین خوش رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا مانده‌است که «ساخته مکنه» نام دارد و سده‌هاست که زنان سنگسری آن را می‌بافند و می‌آرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود می‌بندند، که این خود نمونهٔ کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان می‌باشد.[۱۵]
در دورهٔ اشکانیان پوشش زنان شامل پیراهن شلوار و در مراسم‌های رسمی و مذهبی همراه با شال بلندی بودهذاست که نمونه‌های آن در مجسمه‌های دورهٔ اشکانیان نمایان است. این مجسمه‌ها بانو اوبال و دخترش را با کلاهی بلند وجواهر نشان همراه با شال بلندی که در پشت آویزان است و گیسوان بافته و جمع سده و پیراهنی دراپه(چیندار به صورت افقی) وشلوار دراپه و جواهرات فراوان نشان می‌دهد که بسیار یادآور پوشش بانوان هندی است.
ساسانیان

در زمان ساسانیان همچون دوران پیش از آن، زنان از چادر[۱۶] به عنوان پوشاک رو استفاده می‌کردند، و در زیر آن پیراهنی می‌پوشیده‌اند.[۱۷]
همچنین در این دوره پوشاندن صورت با نقاب نیز در میان زنان ایرانی وجود داشته‌است. در این باره ماجرایی در تاریخ نقل شده‌است که در اینجا آن را می‌آوریم: «هنگامی که اعراب، شاهزادگان ایرانی(دختران «کسری» از پادشاهان ساسانی) را به همراه اموال بسیار برای فروش (به عنوان برده/کنیز) به نزد عمر برده بودند، عمر فرمان می‌دهد تا نقاب از صورت برکشند تا خریداران با دیدن چهرهٔ آنان پول بیش‌تری بپردازند. در این هنگام شاهزادگان ایرانی که از دستور عمر اطاعت نکرده بودند مشتی بر سینهٔ نمایندهٔ عمر که قصد انجام این کار به زور داشت می‌زنند. عمر که خشمگین شده بود، قصد نمود تا با تازیانه بر آنان بزند، که در این گاه، شاهزادگان ایرانی می‌گریستند. علی ابن ابی طالب که نظاره‌گر ماجرا بود، عمر را به آرامش تشویق کرده و این حدیث را از محمد، پیامبر اسلام نقل نمود: «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید.» پس از این که عمر آرام شده‌بود، علی گفت: «با دختران شاهزاده، نباید معاملهٔ دختران بازاری (کنیزان) کرد». [۱۸]
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين هم يك مطلب تكميلي بدون ويرايش،خودمم نخوندمش!

حجاب در آيين زرتشت

نخستين مردمي كه به سرزمين ايران آمدند، آريايي ها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و «پارس ها» تقسيم مي شدند. با اتّحاد مادها، دولت «ماد» تشكيل شد. پس از مدّتي پارس ها توانستند دولت ماد را از بين ببرند و سلسله هاي هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان را بنيانگذاري كنند. پژوهش ها نشان مي دهد كه زنان ايران زمين از زمان مادها كه نخستين ساكنان اين ديار بودند، داراي حجاب كاملي، شامل پيراهن بلند چين دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلي بلند بر روي لباس ها بوده اند.4 اين حجاب در دوران سلسله هاي مختلف پارس ها نيز معمول بوده است.5 بنابر اين، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ايراني از حجابي كامل برخوردار بوده اند. برابر متون تاريخي، در همه آن زمان ها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و زنان هر چند با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد مي كردند و همپاي مردان به كار مي پرداختند، ولي اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاط هاي فسادانگيز همراه بوده است.

جايگاه فرهنگي پوشش در ميان زنان نجيب ايران زمين به گونه اي است كه در دوران سلطه كامل شاهان، هنگامي كه خشايارشاه به ملكه «وشي» دستور داد كه بدون پوشش به بزم بيايد تا حاضران، زيبايي اندام او را بنگرند، وي امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر اين سرپيچي، به حكم دادوَران، عنوان «ملكه ايران» را از دست داد.6

در زمان ساسانيان ـ كه پس از نبوت زرتشت است ـ افزون بر چادر، پوشش صورت نيز در ميان زنان اشراف معمول شد. به گفته ويل دورانت پس از داريوش، زنان طبقات بالاي اجتماع، جرأت نداشتند كه جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي شد كه آشكارا با مردان آمد و رفت كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي حتي پدر و برادرشان را ببينند. در نقش هايي كه از ايران باستان بر جاي مانده است، هيچ صورت زني ديده نمي شود و نامي از ايشان نيامده است.7

تجليّات پوشش در ميان زنان ايران چنان چشم گير است كه برخي از انديشمندان و تمدن نگاران، ايران را منبع اصلي ترويج حجاب در جهان معرفي كرده اند.8

از آن جا كه مركز بعثت «اشو زرتشت» ايران بوده است و آن حضرت در زمينه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خويش كمبودي نمي ديده است، با تأييد حدود و كيفيت حجاب رايج آن دوران، كوشيد تا با پندهاي، خود ريشه هاي دروني حجاب را تعميق و مستحكم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواري حجاب معمول قرار دهد.

به پند و اندرزهاي «اشوزرتشت» بنگريد تا تلاش وي براي تعالي و آموزش مباني حجاب و بيان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهري با عفّت باطني، روشن تر شود؛ او مي فرمايد:

اي نوعروسان و دامادان!... با غيرت، در پي زندگانيِ پاك منشي بر آييد... .اي مردان و زنان! راه راست را دريابيد و پيروي كنيد. هيچ گاه گردِ دروغ و خوشي هاي زودگذري كه تباه كننده زندگي است، نگرديد؛ زيرا لذّتي كه با بدنامي و گناه همراه باشد، همچون زهر كشنده اي است كه با شيريني درآميخته و همانند خودش دوزخي است. با اين گونه كارها، زندگاني گيتي خود را تباه مسازيد. پاداش رهروان نيكي، به كسي مي رسد كه هوا، هوس، خودخواهي و آرزوهاي باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد و كوتاهي و غفلت در اين راه، پايانش جز ناله و افسوس نخواهد بود.

فريب خوردگاني كه دست به كردار زشت زنند، گرفتار بدبختي و نيستي خواهند شد و سرانجامشان خروش و فرياد و ناله است.9

55- شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، ج14، ص138و141.

بر اساس آموزه هاي ديني، يك زرتشتي موءمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان دوري جويد و حتي از به كارگيري چنين مرداني خودداري كند. در اندرز «آذربادماراسپند» موءبد موبدان آمده است: «مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مكن12».

پوشش موي سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانيان نيز ادامه يافته است. به اين نمونه بنگريد: پس از فتح ايران، هنگامي كه سه تن از دختران كسري، شاهنشاه ساساني را براي عمر آوردند، شاهزادگان ايراني همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد تا پوشش از چهره بر گيرند تا خريداران پس از نگاه، پول بيشتري مبذول دارند. دوشيزگان ايراني خودداري كردند و به سينه مأمور اجراي حكم عمر مشت زده، آنان را از خود دور ساختند. عمر بسيار خشمناك شد؛ ولي امام علي(ع) او را به مدارا و تكريم آنان توصيه فرمود.13


حجاب در آيين يهود

همه موءرخان، از حجاب سخت زنان يهودي سخن گفته اند14. ويل دورانت مي گويد: گفت وگوي علني ميان ذكور و اِناث، حتّي بين زن و شوهر از طرف فقهاي دين ممنوع گرديده بود.... .دختران را به مدرسه نمي فرستادند و در مورد آنها كسب اندكي علم را به ويژه چيز خطرناكي مي شمردند. با اين همه، تدريس خصوصي براي اِناث مجاز بود.15 نپوشاندن موي سر خلافي بود كه مرتكب آن را مستوجب طلاق مي ساخت.16 زندگي جنسي آنان، عليرغمِ تعدد زوجات، به طرز شايان توجّه ، منزّه از خطايا بود. زنان آنان، دوشيزگاني محجوب، همسراني كوشا، مادراني پُرزا و امين بودند و از آن جا كه زود وصلت مي كردند، فحشا به حدّاقل تخفيف پيدا مي كرد.17

بدون ترديد مبناي حجاب در شريعت يهود، آيات تورات بود كه بر حجاب تأكيد مي نمود. كاربرد واژه «چادُر» و «برقع» كه به معناي روپوش صورت است، در آن آيات، كيفيت پوشش زنان يهودي را نشان مي دهد. تورات تشبه مرد و زن به يكديگر را نهي نموده، مي گويد:متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زيرا هر كه اين را كند، مكروه «يَهْوَه» خداي تو ست.18 بي حجابي سبب نزول عذاب معرفي شده است؛

خداوند مي گويد: از اين جهت كه دختران صهيون متكبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم راه مي روند و به ناز مي خرامند و به پاي هاي خويش خلخال ها را به صدا مي آورند* بنابراين خداوند فَرْق سر دختران صهيون را كَلْ خواهد ساخت و خداوند عورت ايشان را برهنه خواهد نمود* و در آن روز، خداوند زينت خلخال ها و پيشاني بندها و هلال ها را دور خواهد كرد* و گوشوارها و دستبندها و روبندها را * و دستارها و زنجيرها و كمربندها و عطردان ها و تعويذها را * و انگشترها و حلقه هاي بيني را * و زخوت نفيسه و رداها و شال ها و كيسه ها را * و آينه ها و كتان نازك و عمامه ها و برقع ها را * و واقع مي شود كه به عوض عطريّات، عفونت خواهد شد و به عوض كمربند، ريسمان و به عوض موي هاي بافته، كَلي و به عوض سينه بند، زنّار پلاس و به عوض زيبايي، سوختگي خواهد بود * مردانت به شمشير و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد * و دروازه هاي وي، ناله و ماتم خواهند كرد و او خراب شده، بر زمين خواهد نشست.19

افزون بر موارد فوق، در كتاب مقدس، وجوب پوشاندن موي سر20 لزوم پرهيز از زنان فريبكار و بيگانه21، نهي از لمس و تماس22 و واژه چادر23، نقاب24 و برقع25 آمده است؛ به عنوان نمونه در مورد عروس يهودا مي خوانيم: پس رخت بيوكي را از خويشتن بيرون كرده، برقعي به رو كشيده و خود را در چادري پوشيد و به دروازه عينايم كه در راه تمنه است، بنشست.26

در «تلمود» اصلي ترين كتاب فقهي كه به گفته ويل دورانت، اساس تعليم و تربيت يهود27 است، نيز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سكوت زن و پرهيز از هرگونه آرايش براي ساير مردها28، پرهيز از نگاه زن به مردان بيگانه، 29 اجتناب از نگاه مرد به زنان نامحرم30 و لزوم پرهيز از هر امر تحريك آميز،31 تأكيد شده است.

برابر حكم سخت گيرانه تلمود، اگر رفتار زن فضيحت آميز باشد، شوهر حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ كتوبا(مهريه) طلاق دهد و زناني كه در موارد زير به رفتار و كردار آنها اشاره مي شود، ازدواجشان باطل است و مبلغ كتوبا (مهريه) به ايشان تعلّق نمي گيرد؛ زني كه از اجراي قوانين ديني يهود سرپيچي مي كند و في المثل بدون پوشاندن سرِ خود، به ميان مردان مي رود، در كوچه و بازار پشم مي ريسد و با هر مردي از روي سبك سري به گفت وگو مي پردازد. زني كه در حضور شوهر خود، به والدين او دشنام مي دهد و زن بلند صدا كه در خانه با شوهر خود به صداي بلند درباره امور زناشويي صحبت مي كند و همسايگانِ او مي شنوند كه چه مي گويد.32
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينم ادامه ش:
برخورد حضرت موسي(ع) با دختران شعيب كه به آنان فرمود تا پشت سر او حركت كرده، از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدايت كنند، و نيز سيره عملي يهوديان مبني بر استفاده از چادر و برقع و روبند، تفكيك و جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در كنيسه، ناشايسته شمردن اشعاري كه در تمجيد زيبايي زنان سروده شده است و ايراد خطابه توسط زنان از پشت پرده، بيانگر كيفيت شديد و سخت گيرانه حجاب نزد يهوديان است.


حجاب در آيين مسيحيت

مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخي موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت گيري بيشتري وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج امري مقدس محسوب مي شد و طبق نوشته ويل دورانت، در سن بيست سالگي اجباري بود؛33 اما از ديدگاه مسيحيت قرون اوّليه، تجرّد، مقدس شمرده مي شد.34 بنابر اين مسيحيت، براي از بين بردن زمينه هرگونه تحريك و تهييج، زنان را به صورت شديدتري به رعايت كامل پوشش و دوري از هر گونه آرايش و تزيين فراخواند. برابر متون تاريخي، چادر و روبند، براي همگان ـ حتّي براي خاتون هاي اشراف ـ ضروري بود و در اعياد نيز كسي آن را كنار نمي گذاشت؛ بلكه با طلا و نقره و پارچه هاي زربفت آن را تزيين مي نمودند و حتّي براي تفريح نيز با حجب و حياي كامل در مجالس انس و يا گردش هايي دور از چشم نامحرمان، شركت مي جستند.

انجيل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجيل مي خوانيم: همچنين زنان پير در سيرت متقي باشند و نه غيبت گو و نه بنده شراب زياده، بلكه معلمات تعليم نيكو* تا زنان جوان را خِرَد بياموزند كه شوهر دوست و فرزند دوست باشند* و خردانديش و عفيفه و خانه نشين و نيكو و مطيع شوهران خود كه مبادا كلام خدا متهم شود*35

در «كتاب مقدس» در مورد لزوم آراستگي به حيا و كنار نهادن آرايش ظاهري چنين آمده است: همچنين زنان، خويشتن را بيارايند به لباسِ مزّين به حيا و پرهيز؛ نه به زلف ها و طلا و مرواريد و رختِ گران بها* ...زن با سكوت به كمال اطاعت تعليم گيرد* و زن را اجازت نمي دهم كه تعليم دهد يا بر شوهر مسلّط شود؛ بلكه در سكوت بماند*36

همچنين اي زنان، ...* و شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلّي شدن به طلا و پوشيدن لباس * بلكه انسانيت باطني قلبي در لباس غير فاسد، روح حليم و آرام كه نزد خدا گرانبهاست * زيرا بدين گونه زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكل به خدا بودند، خويشتن را زينت مي نمودند.37

افزون بر موارد پيشين، «عهد جديد» نيز لزوم پوشاندن موي سر، به ويژه در مراسم عبادي،38 لزوم سكوت به ويژه در كليسا،39 با وقار و امين بودن زن 40و نهي از نگاه ناپاك به بيگانگان را خاطرنشان ساخته، مي گويد: كسي كه به زني نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا كرده است * پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش كن و از خود دور انداز؛ زيرا تو را بهتر آن است كه عضوي از اعضايت تباه گردد، از آن كه تمام بدنت در جهنم افكنده شود*41

دستورات ديني پاپ ها و كاردينال هاي مسيحي كه بر اساس آن پوشاندن صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ نمودن گوش ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود، شدت بيشتري رانشان مي دهد.42

در مورد سيره عملي زنان مسيحي، دائرة المعارف لاروس مي گويد: دين مسيحي، براي زن، خِمار را باقي نهاد؛ وقتي وارد اروپا شد، آن را نيكو شمرد. زن ها در كوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطي، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستين خمار، شانه زن را پوشيده، تقريباً به زمين مي رسيد. اين عادت تا قرن سيزدهم باقي بود.43

ويل دورانت نيز در مورد سيره عملي زنان مسيحي چنين مي نويسد: ساق پاي زنان چيزي نبود كه در ملأ عام و يا رايگان به چشم خورد.... البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّي براي روحانيون بود كه كاردينال ها، درازي جامه هاي خواتين را معيّن مي كردند. هنگامي كه كشيشان چادر و روبند را يكي از اركان اخلاقيات عيسوي دانستند، به دستور زن ها، چادرها را از مشمش ظريف و حرير زربفت ساختند... .44

تصويرهايي كه از پوشاك مسيحيان و زنان اروپا به جا مانده، به وضوح حجاب كامل زنان را نشان مي دهد.45



حجاب در آيين اسلام

بدون شك، پوشش زن در برابر مردان بيگانه، يكي از ضروريات دين اسلام است. قرآن كريم مي فرمايد: «و به بانوان باايمان بگو چشم هاي خود را فروپوشند و عورت هاي خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و زينت هاي خود را، جز آن مقداري كه ظاهر است، آشكار نسازند و روسري هاي خودرا بر سينه خود افكنند و زينت هاي خود را آشكار نسازند؛ مگر براي شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان هم كيششان، كنيزانشان و مردان سفيهي كه تمايلي به زنان ندارند و كودكاني كه از امور جنسي بي اطلاعند و پاهاي خود را بر زمين نكوبند تا زينت هاي پنهانشان آشكار شود و همگي به سوي خداوند توبه كنيد اي موءمنان؛ باشد كه رستگار شويد».46 افزون بر آن، در آيات ديگر، پوشيدگي كامل اندام،47 نيك و شايسته، با وقار و بدور از تحريك سخن گفتن و دوري از آرايش هاي جاهليت نخستين،48 توصيه شده است.

در روايات نيز پوشيدن جامه بدن نما و نازك نزد نامحرم49، آرايش و استعمال عطر در خارج از خانه50، اختلاط فساد برانگيز زن و مرد51، دست دادن و مصافحه با نامحرم52و تشبه به جنس مخالف 53 منع شده است و مردان با غيرت،54 به هدايت و كنترل همسر و دختران، عفّت نسبت به زنان مردم55 و دوري از چشم چراني توصيه شده اند.

پس معلوم شد كه تفاوت اساسي حجاب اسلامي با حجاب اديان گذشته، در اين است كه اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعديل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفريط، سهل انگاري مضرّ يا سخت گيري بي مورد به جامعه بشري ارزاني داشته است. حجاب اسلامي همچون حجاب مورد توصيه پاپ ها، به معناي حبس زن در خانه يا پرده نشيني و دوري از شركت در مسايل اجتماعي نيست؛ بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با مردان بيگانه، موي سر و اندام خويش را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد تا در جامعه، غريزه آتشين جنسي تحريك نگردد؛ بلكه در محيط خانواده، اين غريزه به صورت صحيح ارضا گردد.



__________________________________________________________

1- روم، آيه 30.

2- اعراف، آيه 27.

3- شهيد مطهري، جهان بيني توحيدي، ص 75.

4- جليل ضياءپور، پوشاك باستاني ايرانيان از كهن ترين زمان، ص 17 ـ 26 و ص51، 54، 56..

5- جليل ضياءپور، پوشاك زنان ايران، ص 64 ـ 194.

6- فرهت قائم مقامي، آزادي يا اسارت، ص106؛ تورات، باب استر، آيه 1.

7- ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج1، ص552.

8- ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج2، ص78 و برتراند راسل، زناشوئي و اخلاق، ص135.

9- يسنا، ص53، پندهاي 5 ـ 8؛ به نقل از: آموزشهاي زرتشت پيامبر ايران؛ رستم شهرزادي، آموزش گات ها، انجمن زرتشتيان، آبان 67.

10- «سدره» از نه پاره پارچه سفيد و نازك دوخته شده و در زير پيراهن، چسبيده به بدن پوشيده شود. سدره كه در اوستا (ستره) ناميده شده، به معناي آن نيز هست. علماي اسلام نيز براي بيان حكم حجاب از واژه ستر استفاده كرده اند. «كُشتي»، كمربند باريكي است كه از پشم گوسفند بافته شده و بايد پيوسته آن را بر روي سدره به كمر بندند؛ موءبد موبدان، رستم شهرزادي، دين و دانش، انجمن زرتشتيان تهران، سال 1357.

11- خرده اوستا، فصل آفرينگان دهمان.

12- سالنماي 1372، چاپ انجمن زرتشتيان تهران، ص10.

13- وشنوه اي، حجاب در اسلام، ص59، به نقل از السيرة الحلبيه، ج2، ص49.

14- عبدالرسول عبدالحسن الغفّار، المرأه المعاصره، چاپ سوم، ص40.

15- ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج12، ص66 .

16- ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج12، ص62 .

17- همان، ص63.

18- تورات، سفر تثنيه، باب 22، فقره 5.

19- تورات، كتاب اشعياء نبي، باب سوم، فقره 16 ـ 26.

20- تورات، سفر اعداد، باب 5، فقره 18.

21- تورات، كتاب روت، باب دوم، فقره 8 ـ 10.

22- تورات، كتاب امثال سليمان نبي، باب ششم، فقره 1 ـ 10 و 20 ـ 26.

23- همان مدرك، باب سوم، فقره 15.

24- تورات، كتاب اشعياء نبي، باب 47، فقره 1 و 2.

25- تورات، كتاب غزل هاي سليمان، باب 4، فقره 1.

26- تورات، سفر پيدايش، باب 38، فقره 14 و 15.

27- ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج12، ص34.

28- همان، ص31.

29- همان، ج1، ص492.

30- همان، ص30.

31- همان، ج12، ص28.

32- راب اماكهن، گنجينه اي از تلمود، ص186، ميشناكتوبوت 6 :7.

33- ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 1، ص 439.

34- شايان ذكر است كه اكنون مسيحيت، ازدواج را براي تمام مسيحيان مقدس مي شمرد و تنها آن را براي پاپ و اسقف هاي كليسا ممنوع مي داند.

35- انجيل، رساله پولس بتيطس، باب دوم، فقره 1 ـ 6 .

36- انجيل، رساله پوليس به تيموناوءس، باب دوم، فقره 9 ـ 15.

37- انجيل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1 ـ 6 .

38- انجيل، رساله اول پولس رسول به قرنتيان، باب يازدهم، فقره 1 ـ 17.

39- همان، باب چهاردهم، فقره 34 ـ 36.

40- انجيل، رساله پولس رسول به تيموناوءس، باب سوم، فقره 11.

41- انجيل متي، باب اول، فقره 28 ـ 30.و باب هجدهم، فقره 8 ـ 10.

42- دكتر حكيم الاهي، زن و آزادي، ص 53.

43- مهذب، زن و آزادي، ص 65.

44- ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 13، ص 498 ـ 500، با اندكي تصرف و تلخيص.

45- براون و اشنايدر، پوشاك اقوام مختلف، ص 116.

46- سوره نور (24)، آيه 31.

47- احزاب، 59.

48- احزاب، آيه 32.

49- سنن ابي داوود، ج2، ص383.

50- مجلسي، بحارالانوار، ج103، ص243.

51- ناسخ التواريخ، ج2.

52- همان، ص163.

53- مجلسي، همان، ج103، ص258.

54- نهج الفصاحه، ص143.

گفتني است كه در دين زرتشت، لباس يا كيفيت خاصي براي حجاب زنان واجب نشده است؛ بلكه لباس رايج آن زمان كه شامل لباس بلند، شلوار و سرپوش ـ يعني چادر يا شنلي بر روي آن ـ بوده است، مورد تقرير و تنفيذ قرار گرفته است. هر چند كه استفاده از سِدرِه و كُشتي ـ لباس مذهبي ويژه زرتشتيان ـ توصيه شده است.10 البته بر هر مرد و زن واجب است كه هنگام انجام مراسم عبادي و نيايش، سر خود را بپوشاند. بنا به گفته موءبد «رستم شهرزادي» پوشش زنان بايد به گونه اي باشد كه هيچ يك از موهاي سرِ زن از سرپوش بيرون نباشد. در خرده اوستا، به طور صريح چنين آمده است: «نامي زت واجيم، همگي سر واپوشيم و همگي نماز و كريم بدادار هورمزد؛11 يعني همگان نامي ز تو بر گوييم و همگان سر خود را مي پوشيم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز مي كنيم».
 

Similar threads

بالا